سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

فلسفه اعمال حج(8)؛

امروز گلوي آز و طمع بریده می شود!!!

در علّت و فلسفه اين فريضه مقدس، گذشته از راز و رمزهاي آشكار و پنهاني كه وجود دارد، نوعي تكامل و رشد در اعمال انجام شده توسط هر زن و مرد مسلمان نيز به چشم مي‌خورد.

دومين عملي كه واجب است حجاج در روز دهم ذي حجه در سرزمين منا انجام دهند، قرباني كردن است. اين عمل را چون ساير مناسك حج، زن و مرد بايد با قصد قربت و با شرايطي كه در مناسك مراجع عظام تقليد بيان شده انجام دهند.

سنّت قرباني كردن هم از يادگارهاي به جامانده از حضرت ابراهيم خليل است كه پس از هجرت تاريخي‌اش به سرزمين مكه و ساختن خانه كعبه در آخرين آزمايشي كه از جانب پروردگار براي او و همسر بردبار و با ايمانش هاجر و فرزند مطيع و فرمانبردارش اسماعيل پيش آمد به عنوان يك فريضه انجام داد.

در علّت و فلسفه اين فريضه مقدس، گذشته از راز و رمزهاي آشكار و پنهاني كه وجود دارد، نوعي تكامل و رشد در اعمال انجام شده توسط هر زن و مرد مسلمان نيز به چشم مي‌خورد.

در تاريخ آمده است: حضرت ابراهيم خليل كه تا سنين پيري صاحب فرزندي نشده بود، به پيشنهاد همسرش ساره با هاجر ـ كه كنيز جواني بود ـ ازدواج كرد و خداوند از او فرزند پسري نصيبش كرد كه اسماعيل نام گرفت. ابراهيم تازه داشت با او انس مي‌گرفت كه از جانب خدا مأمور شد اسماعيل را با مادرش به سرزمين خشك و سوزان حجاز ببرد و در آنجا سكني دهد. پس از آن هجرتِ تاريخي، هرازگاه به ديدار آن‌ها مي‌شتافت، تا اينكه اسماعيل جواني برومند شد كه ابراهيم به كمك او خانه كعبه را ساخت. آن‌ها خود اعمال حج را به جاي آوردند و ديگران را هم به اين فريضه مقدس فراخواندند.

ابراهيم پس از تحمل سختي‌هاي بسيار و مبارزاتي كه با مشركين و كفار در طول زندگي صد ساله‌اش پشت سر گذاشته بود، درست هنگامي كه فرزند جوانش بهترين و شيرين‌ترين ايام زندگي خود را مي‌گذراند، سخت‌ترين آزمون را تجربه كرد. او اين بار از جانب خدا فرمان يافت كه با دست خود فرزند جوانش را در راه دوست قرباني كند.

ابراهيم در كمال تسليم و رضا، مهيّاي انجام تكليف شد. همه چيز آماده شده بود و پدر و پسر راهيِ سرزمين منا يا قربانگاه شدند.

اسماعيل رو به قبله سر برزمين گذاشت و ابراهيم هم در اطاعت از امرِ حق، كارد بر گلوي فرزند گذاشت تا بدون ترديد و دودلي تكليف خود را انجام دهد كه ناگاه ندا رسيد: «ابراهيم تو مأموريتت را خوب انجام دادي دست نگه دار.» (1) و ابراهيم در كمال ناباوري قوچي را در چند قدمي خود ديد كه آماده ذبح شدن است. آري خداوند وقتي كه اوج تسليم و رضا را در وجود اين پدر و پسر ديد ذبيحه‌اي را به جاي اسماعيل فرستاد و ابراهيم به لقب خليل مفتخر شد.

از آن زمان عمل قرباني كردن سنتي شد در اعمال حج كه هرساله در اين روز حجاج گوسفندي را قرباني مي‌كنند.

و امروز نوبت تو است تا خود را بيازمايي ـ كه در مقام دوستي، اطاعت و تسليم تا كجا قدم برمي داري. زماني كه ابراهيم از جگر گوشه‌اش مي‌گذرد و حاضر است او را در راه دوست قرباني كند. آيا تو حاضري اندكي از مال خود را از روي رضا و تسليم، بدون بخل و تنگ نظري از خود جدا كني و با بريدن گلوي آز و طمع هديه‌اي در خور را نثار دوست كني؟!

ه‌مان گونه كه خدا فرموده، از پوست و گوشت و خون آن چيزي به خدا نخواهد رسيد. بلكه تقوا و پرهيزگاري و فرمانبرداري تو است كه خدا را خشنود مي‌كند و نردبان ترقي تو خواهد شد. (2)

1 ـ صافات: ۱۰۵

2 ـ لَنْ يَنَالَ اللّه َ لُحُومُهَا وَلاَ دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَي مِنْكُمْ... حج: ۳۷

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.