سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

روایت اعضای بریده از طلاق اجباری ، رقص رهایی و اشعه جنسیت در فرقه رجوی

کسانی که در نشست های طلاق شرکت نکردند، تحت انواع و اقسام فشارهای روحی قرار داشتند، به آنها می گفتند: اینها مشکل جنسی دارند، ایدئولوژی جنسیتی دارند، خون شهیدان را خورده اند. از حق رهبری گروهک و حق مریم خورده اند و نمی خواهند پس بدهند

به گزارش خبرنگار وبگردی باشگاه خبرنگاران، روایت برخی از اعضای سابق گروهک تروریستی منافقین و روشنگری ایشان از قوانین متحجرانه و گاه شهوت پرستانه فرقه رجوی بسیار تکان دهنده و جالب توجه است.

برخی از موضوعات مطرح شده این افراد را در یکی از وب سایت های محفلی شان، برایتان نقل می کنیم :


طلاق اجباری برای مجردها!
در فرقه رجوی طلاق اجباری شامل مجردها هم می شد، یعنی اعضاءِ مجبور بودند کتباً تعهد دهند که تا ابد به طلاق پایبند باشند، هیچوقت فکر ازدواج به سرشان نزند، برخلاف آنچه در بین جوامع انسانی رایج و مرسوم است، روی ازدواج، تشکیل خانواده و عشق به همسر و فرزند خط بطلان بکشند! در غیر اینصورت، می گفتند: فلانی مسئله جنسی دارد، وابستگی دارد، نمی تواند مسئله اش را حل بکند. کسی جرأت نمی کرد حلقه دستش باشد. رجوی به مخالفان طلاق اجباری گفته بود که حلقه، سمبل جنسیت است، حالا که شما طلاق نمی دهید، برای اینکه محیط یگانه باشد، لااقل حلقه هایتان را درآورید.
از طرفی به نیروهایش در اروپا دستور داده که حلقه دستشان کنند، چون طلاق فرقه ای در اروپا بازتاب اعتراضی برای مجاهدین داشت.

رجوی در نشست طلاق می گفت: بجای اینکه عکس های من و مریم همراهتان باشد، عکس های همسرانتان پیشتان است، ما می خواهیم جنسیت (تضاد تاریخ) را نفی کنیم.
آن روی سکه خبر از دنیای دیگری داشت، رجوی در شوی جنسی معروف به رقص رهایی، مشغول عقد زنان شورای رهبری بود تا پروژه حرمسرای خود را تکمیل و به اتمام برساند، کسی که طلاق را برای همه اجباری کرد، یکباره زنان مطلقه را به عقد و ازدواج خود در می آورد!

رجوی می گفت: خانه و خانواده قلوس تشکیلات است، یعنی انگشت ششم یک انگشت اضافی که هیچ کاری نمی توان کرد و به هیچ دردی هم نمی خورد، پس چرا خودش با حرص ولع تمام زنان شورای رهبری را مصادره کرد؟

با گذشت زمان و ریزش صدها نفر از اعضای فرقه، افشاگری جداشدگان پرده از راز و رمزهای فرقه رجوی برداشت، آنچه روشن است نقض فاحش حقوق بشر، زنان و مردان و کودکان در فرقه رجوی است، رجوی حلال را حرام و حرام را حلال کرد تا به امیال حیوانی خود برسد.

سلام و احوالپرسی ممنوع!
در نشست های طلاق یکی از خواهران گفته بود: همسرم به موهایم علاقه زیادی داشت.
مسعود می گوید: «دمت کو» آنها را برای مریم فرستادی یا نه؟ آن خواهر موهایش را بریده و به مریم داده بود! در یک مورد دیگر یکی از زنان موهایش را از ته با ماشین زده بود تا همسر انقلاب نکرده اش تو ذوقش بخورد و از او متنفر گردد!

در مواردی به زنان و شوهران گفته بودند، که شما باید با کینه به یکدیگر از هم جدا شوید، زیرا زن یا شوهرتان مانع از وصل شدن به رهبری عقیدتی اتان بوده اند. یعنی در واقع عادی ترین، مشروعترین و حقیقی ترین علائق بین یک زن و شوهر را مبتذل ترین رابطه جلوه می دادند، طوری که هر کس احساس شرم و گناه می کرد و خودش را کثیف ترین موجود می دانست که حالا مسعود می خواهد گناهانش را پاک کند.

کسانی که در نشست های طلاق شرکت نکردند، تحت انواع و اقسام فشارهای روحی قرار داشتند، به آنها می گفتند: اینها مشکل جنسی دارند، ایدئولوژی جنسیتی دارند، خون شهیدان را خورده اند. از حق رهبری گروهک و حق مریم خورده اند و نمی خواهند پس بدهند، به نفرات کار نمی دادند، توجه نمی کردند و آنها را به حال خودشان رها کرده بودند. هرکس حلقه داشت به او به چشم یک فاحشه نگاه می کردند. در مواردی تذکر می دادند که حلقه را باید در بیاورد چون سمبل جنسیت است!

به دلیل فضای باز و دریده ای که بعد از نشست ها درست شد، کنترل لشکر مشکل شده بود، بطوریکه مجبور شدند تدابیر جدیدی پیاده کنند. فی المثل تمام ارتباطات زنان و مردان را حتی الامکان به صفر رساندند، حتی سلام و احوالپرسی ممنوع شده بود.

یکی از خواهران می گفت: از صبح تا ظهر سرکار بوده و بطور معمول در لشکر کار می کرده، زرین که فرمانده او بوده، او را صدا کرده و گفته: تو از خودت اشعه جنسیت متصاعد کرده ای و تا بحال ده گزارش آمده که در اثر صحبت کردن تو و خنده ات برادرها بهم ریخته اند و افکار ناجور به ذهنشان زده است؟ آن خواهر نیز در جواب گفته بود: من جز سلام و علیک هیچ حرف دیگری نزده ام، من شوهر دارم و بچه، حداقل ۶ سال است که با سازمان و در همین روابط از زمان مجردی تا زمان متأهلی که خودتان شوهر برایم در نظر گرفتید، بوده ام و هیچوقت در طی این ۶ سال چنین موردی به من نسبت نداده اید، چطور شده است که بعد از نشست ها به جای اینکه افکار نفرات روی مسائل دیگر باشد، روی این تیز شده اند که من چطور نگاه می کنم، چطور می خندم و او را تحریک می کنم!

برچسب ها: رجوی ، منافق ، اشرف ، ازدواج
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.