سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

هر شب با یک داستان واقعی؛

سناریوی زن خیانتکار برای رسیدن به برادر همسرش/ ماجرای بیست دقیقه زجرکش کردن شوهر بی‌گناه

هر وقت چشمم به مرتضی می‌افتاد، شرمنده می‌شدم، اوایل رابطه‌ام با سارا، خواستم چندین بار خودکشی کنم ولی جراتش را پیدا نکردم و بازهم به این رابطه ادامه دادم، نبود طولانی برادرم و جوان بودن سارا ما را به ایجاد عمل بی‌شرمانه بیشتر از پیش وسوسه می‌کرد. . .

به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، خاطره یکی از افسران پلیس آگاهی که در شهرستان شهرکرد خدمت می‌کند،‌ گزارش امشب را رقم زد، این ستوان که بیش از 12 سال در پلیس آگاهی خدمت می‌کند،‌ یاد آور داستانی واقعی شد که در آن برادری قربانی خیانت همسر و هوسرانی برادر کوچکترش شده بود.
 
خاطره کارآگاه پلیس آگاهی شهرکرد، برمی‌گردد،‌ به نیمه دوم سال 90 در یک شب سرد زمستانی که خانواده‌ای با اضطراب و دلهره به پلیس‌ آگاهی مراجعه کردند و خبر از مفقود شدن یکی از اعضای خانواده‌‌شان به نام مرتضی را دادند.
 
2 بردار مرد فقدانی در اظهاراتشان به کارآگاهان گفتند: مرتضی متاهل است و یک فرزند دارد، ‌به خاطر همین موضوع هیچ وقت سابقه نداشت که دیر به خانه بیاید ولی امروز از صبح که به محل کارش در بیمارستان رفته دیگر به خانه بازنگشته است.
 
پلیس در بررسی اولیه متوجه شد که جریان فقدانی درست است و مرتضی ناپدید شده و سپس در گام بعدی شروع به جمع آوری اطلاعات برای علت ناپدید شدن مرتضی کرد که با فرضیه‌های مختلفی برخورد کردند و مهم ترین آن حضور مرتضی در یکی از شرکت‌های هرمی در تهران بود، چراکه قبلا نیز سابقه حضور در اینگونه فعالیت ها را داشت که ماموران پس اعزام به تهران این فرضیه را رد کردند.
 
در بین تحقیقات پلیس،‌ ماموران دریافتند که مرتضی با همسرش در عین حال که وضعیت مالی خوبی داشتند، رابطه صیمیمی نداشتند و زندگی‌شان بسیار سرد و خشک سپری می‌شد،‌ لذا تحقیقات را از همسر مرتضی به نام سارا که تنها 20 سال بیشتر نداشت، شروع کردند.
 
سارا در صحبت‌های اولیه با گریه و زاری قصد داشت ماموران را فریب دهد ولی هر چه او بیشتر سعی می‌کرد، ظن ماموران به سارا بیشتر می‌شد، از طرفی ماموران با استفاده از اطلاعات مخبرین متوجه شدند برادر کوچکتر مرتضی به نام هاشم چندین مرتبه پس از مفقود شدن مرتضی به صورت مخفیانه وارد خانه برادرش شده است.
 
این مدارک پلیس در کشف و بر ملا کردن راز پرونده بسیار به ماموران کمک کرد و در ذهن کارآگاهان فرضیه یک جنایت هولناک نقش بست و سپس با مجوز قضایی دو مظنون پرونده(همسر و برادر مرتضی) بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند.
 
هاشم در ابتدای بازجویی شروع کرد به تهدید کردن ماموران که از آنان شکایت می‌کند و می‌گفت: من برادرم را خیلی دوست داشتم چگونه می‌توانم او را به قتل برسانم، اما دروغ‌های برادر کوچکتر کاری از پیش نبرد و سرانجام مجبور به اعتراف شد و راز جنایتی را فاش کرد.
 
قاتل در جزئیات این جنایت گفت: من و زن مرتضی از مدت‌ها پیش یعنی پس از به دنیا آمدن فرزند مرتضی با یکدیگر رابطه جنسی داشتیم و این رابطه هر روز بیشتر می‌شد و ما بیشتر در باتلاق فرو می‌رفتیم، حتی یکی از برادرانم نیز به این موضوع شک کرده بود، هر وقت چشمم به مرتضی می‌افتاد، شرمنده می‌شدم، اوایل رابطه‌ام با سارا، خواستم چندین بار خودکشی کنم ولی جراتش را پیدا نکردم و بازهم به این رابطه ادامه دادم، نبود طولانی برادرم و جوان بودن سارا ما را به ایجاد عمل بی‌شرمانه بیشتر از پیش وسوسه می‌کرد.
 
قاتل بی‌رحم افزود: این ماجرا ادامه داشت تا اینکه زندگی مرتضی با سارا هر روز خشک تر و سرد تر شد و دیگر هیچگونه محبتی بین آنان حکفرمایی نمی‌کرد، آنجا بود که سارا به من پیشنهاد داد تا با کشتن مرتضی زندگی جدیدی را با یکدیگر آغاز کنیم، ابتدا مخالف این کار بودم ولی بعد به رسوایی رابطه‌مان فکر کردم و پذیرفتم.
 
هاشم درباره چگونگی کشتن برادرش گفت: مقداری داروی بیهوش کننده، خریدم و به سارا دادم ، او هم شب حادثه او را در لیوان چای مرتضی ریخت و پس از بیهوش شدن مرتضی با من تماس گرفت و من بالای سر برادرم آمدم و در حالی که چشمانش می‌دید و آرام می‌گفت: برادر حالم خوب نیست، ‌کمکم کن، او را با ضربات پتک که از قبل آماده کرده بودم،‌ از پای در آوردم، اما هنوز مرتضی نفس می‌کشید، به خاطر همین مجبور شدم، چندین آمپول جوهر نمک و هوا به او تزریق کنم که این باعث شد مرتضی مرگ دردناکی را تجربه کند،‌ مرتضی در حین دست و پا زدن بود که با دستمال جلوی دهان و بینی‌اش را بستم و سعی کردم زندگی اور را زودتر پایان دهم که سرانجام پس از 20 دقیقه مرتضی فوت کرد.
 
برادر بی‌رحم یادآور شد: پس از کشتن مرتضی، جسد او را با خودروی برادرم که قرض گرفته بودم به كوه‌های حوالی روستای آقبلاغ بردم و در گودالی كه روز قبل به ارتفاع حدود يك متر حفر كرده بودم؛ دفن کردم؛ و سپس به خانه برادرم  برگشتم و با كمك همسرش كليه آثار و مدارك موجود از جمله رد خون‌ها را از بين برديم و بعداً برای گمراه کردن ماموران و خانواده‌هايمان اقدام به اعلام مفقود شدن او كرديم.
 
پس از پایان یافتن صحبت‌های هاشم ماموران به محل دفن جسد رفته و پس از کشف، جسد را به پزشکی قانونی منتقل کردند و سپس با تایید صحبت‌های هاشم توسط سارا، این پرونده بسته شد و هر دو متهم روانه زندان شدند.
 
انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۸۸
در انتظار بررسی: ۰
م
۲۳:۰۶ ۲۷ دی ۱۴۰۰
بنظرمن ربطی به دین نداره همچی برمیگرده به تربیت خانواده که بچه ها توچه خانواده ای بزرگ میشن پدر ومادر خط قرمز انها چی هست از بچه گی به انها یاد بدهند برادر برای برادر از جانش هم باید بگزره خواهر عزیز و دلسوز برادره وقتی از بچه گی با این عقیده و مرام بزرگ بشن حداقل هیچوقت به هم خیانت نمی کنن همیشه به هم کمک می کنند حتی اگر اختلافات خانوادگی باعث جدای انها بشه ولی باز قلبشان برای هم میتپه نه مثل این جوان که میگه وقتی برادرم درحال بی هوش شدن بود می گفت برادر حالم خرابه کمک کن ولی من با جکش تو مغزش زده ام ان لحظه ان برادر چه درد بزرگی داشته که برادرش داره خفه اش میکنه به جرمی برادربودن
لیلا
۱۰:۴۱ ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹
من وقتی تو خیابون راه میرم همش جلوی پامو نگاه میکنم که یک موقع پامو روی مورچه نگذارم،اونوقت چطوری میتونند انقدر راحت آدم بکشند
ناشناس
۲۳:۴۲ ۲۸ آذر ۱۳۹۶
اللهم عجل الویک الفرج
مادر
۱۵:۱۷ ۱۲ دی ۱۳۹۵
خدا به فریاد دل مادرش برسه
ناشناس
۱۲:۱۶ ۱۵ آذر ۱۳۹۴
مردم باید خودشون به این نتیجه برسن که ماهواره ها و انواع تدارمات مالی و حمایتی مخالفای جمهوری اسلامی نتیجه ای جز اینها و امثالهم ندارن و اصلا برای از بین بردن کانون کرم خانواده های ایرانی تاسیس شدن. پس هرچقدر زودتر با همه اعضای خانواده مشورت کنن و به این نتیجه برین که باید دیشای ماهواره هاشونو جمع کنن البته اگه خانواده هاشونو واقعا دوست دارن.
ناشناس
۱۳:۰۴ ۲۳ مهر ۱۳۹۴
شاید طرف مشکل روانی داره، دست خودش نیست
ناشناس
۰۰:۵۳ ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴
يا

حسين خدايا.
علیرضا
۰۱:۵۵ ۰۱ بهمن ۱۳۹۳
انتشار اینگونه مطالب بسیار سودمند و باعث میگردد عبرت دیگران شود و کمی حواسمان را جمع کنیم و مطمئن باشید اگر نان حلال سرسفره هایمان بگذاریم هیچوقت بچه هایمان به جان هم نمیافتند
ناشناس
۱۸:۳۷ ۲۰ دی ۱۳۹۳
نوشتن و انتشار این مطالب قبح و زشتی جنایتها رو از بین میبره
دنیا
۲۱:۳۸ ۲۲ مهر ۱۳۹۳
این کار هم دست پخت ماهواره است که قبح خیانت را در میان برخی خانواده از بین می برد الهم عجل لولیک الفرج
مریم
۱۵:۰۵ ۲۱ مهر ۱۳۹۳
بابا اینا همش دروغه باور نکنید
آخه مگه میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
رامین1
۱۳:۲۳ ۱۴ مهر ۱۳۹۳
تورو خدا سنگسارشان کنید
ناشناس
۱۰:۲۵ ۱۵ مهر ۱۳۹۳
بابا سنگسار چیه در مقابل کاری که اینا کردن بچه بازیه
توی سایت دانشکده نشستم مخم داغ کرده از خوندن این جریان نمی دونم چی باید بنویسم
سنمار
۰۶:۳۶ ۱۳ مهر ۱۳۹۳
فقط سنگسار اینقدرباسنگ بزنن تابمیرن جفتشون
حسن
۱۶:۰۶ ۱۲ مهر ۱۳۹۳
كشتن برادر واااااااااااااااااااااااااااااااي حيوان همنوع خودشو نميكشه
لیلا
۰۹:۳۶ ۱۲ مهر ۱۳۹۳
ماهواره ه ه ه ه ه ه
ناشناس
۰۲:۰۹ ۱۱ مهر ۱۳۹۳
آدمی که به خاطر هوا و هوس به ناموس برادرش رحم نمیکنه از سگ ازش با ارزشتره.
شاهرخ تهرانی
۰۲:۰۶ ۱۱ مهر ۱۳۹۳
پناه برخدا...ادم چطور میتونه با پتک واون شکل فجیع هم نوع خودش که هیچ حتی یه حیون روبکشه چه برسه به برادرش...ودردناک تر از اون زنی که عامل این جنایت بوده چطور میتونه این قضایا رو هضم کنه عیر اینکه واقعا وجود پست تر از حیوان داشته باشه..واقعا دلم بدرد اومد حقشونه به شکل متفاوت وسختی اعدام شن
ناصر
۲۲:۴۹ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
هابیل و قابیل.
ناشناس
۱۹:۲۱ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
وای از هوس که آدم رو تا کجا ها میبره؟ به نظر من زنه مقصر اصلی داستانه و باید سنگسار شه.
حسین
۱۸:۴۸ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
اییییییییییی خخخخخخخخخخخخدددددداااااااا
حسین
۱۸:۴۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
به خدا از دنیا زده شدم
دون ديگو
۱۸:۳۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
من مطمئن هستم اگر يه تست دي ان اي از اين بي ناموس بگيرن حتما مشخص خواهد شد كه اين نامرد ،‌ حرامزاده است . شك ندارم .
ناشناس
۱۸:۰۷ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
ببنید زنا کردن با آدم چه می کنه آدم رو به کجا میرسونه که برادر ت رو20 دقیقه شکنجه کنی 20 دقیقه خیلی هست واقعا سخت جون داده
لعنت برپدر و مادر این پسر اگر رضایت بدن
علی
۱۸:۰۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
حالا واقعا حقیقت داره یا داستان یعنی همچین ادمایی هم پیدا میشوند
بنده روسیاه
۱۵:۴۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
الهم الجعل عواقب امورنا خیرا
کریم
۱۵:۴۰ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
قلبم تیر کشید
احمدی
۱۵:۳۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
خداوندا هر کس که قصد داره به همسرش خیانت کنه رو قبل وقوع خیانت بکش.آمین یا رب العالمین
ناشناس
۱۴:۵۴ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
یاخدا
ناشناس
۱۴:۲۸ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
خوک کثیف
وجدان
۱۴:۲۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
سبحان الله از وجدان و انسانیت اشرف مخلوقات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حیوانی که ما انسانها به آنهامیگیم"پست"هزارمرتبه از اینجورآدمها شریف ترند
عباس
۱۴:۲۰ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
خدا لعنتش کنه
جواد
۱۴:۱۱ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
یا صاحب الزمان کجایی.این دیگه اخر بی شرفیه .باید هر دو اعدام بشن. ........ولی بعد از چند ماه هر دو ازاد میشن .با هم ازدواج میکنند .
مهدی
۱۴:۰۹ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
اصلا اولین وسوسه شیطان بعد از فریب دادن آدم و هوا، برادر کشی بوده...
شیطان است و قسم برای رسوایی بندگان خدا!
خدایا ما را به حال خود وامگذار....
علی
۱۳:۳۹ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
انتشاراینگونه اخبارافرادخاطی شهوانی وجنایت رامستعدمیکند,شرم آوره.
محمد
۱۲:۰۴ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
متاسفم هیچی نمیشه گفت اما ما جوونا باید از این روابط درس بگیریم .........................
مهرداد
۱۱:۴۴ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
یاد قران افتادم و اینکه در جایی از قران آمده که (( انسان می تواند به پایین ترین مرتبه نزول کند)) مرتبه ای که از حیوانات هم پایین تره
جان آبادي
۱۱:۳۹ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
الله اكبر
بهنام
۱۱:۰۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
لعنت به این دو نفر. خدا مرتضی رو رحمت کنه.
ناشناس
۱۰:۵۷ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
آشغال کثیف
حیوان بوده
مجتبی
۱۰:۴۴ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
لطفا در انتخاب داستانهای وافعی بیشتر دقت کنید و مواظب حفظ حریمها باشید . صرف واقعی بودن دلیلی برای رسانه ای کردن نیست
ناشناس
۱۰:۴۰ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
لا اله الا الله..................
بسیار دردناک بود و باعث تاسف و شرمندگی
محمد
۱۰:۳۸ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
هابیل و قابیل !!
محمد
۱۰:۳۸ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
هابیل و قابیل !!
ح پ
۱۰:۳۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
از این موضوعات واقعی بیشتر بذارید تا درس عبرتی برای همگان باشد
ناشناس
۱۰:۱۷ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
وحشی
افچنگی
۱۰:۰۸ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
واقعا متاسفم ...
داریم به کجا میریم !!!
بخاطر هوا و هوس باید برادر کشی کنیم!!!
هوا و هوسی که بعد از چند مرتبه ازش متنفر میشی!
حالا باید حسرت یه بار نگاه برادرت رو تا آخر عمر به گور ببری ...

خدایا مارا به حال خود رها نکن ...
ناشناس
۰۹:۳۳ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
محسن
۰۹:۳۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
پست فطرت های حیوان صفت.
سانا
۰۹:۲۱ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
این داستان یا خاطره را به چه منظور انتشار دادید
فکر نمی کنید خانواده ها با کمترین آزرده خاطری که توی هر زندگی پیش میاد باعث میشه همسران به هم شک کنند و کار به جای ناخوشایندی بکشد.
از این داستان نتیجه گرفته نمی شود که به همسران خود اعتماد داشته باشیم یا اینکه به برادر همسرمان اگر به منزلمان امد بدبین باشیم
ناشناس
۰۰:۱۱ ۱۱ مهر ۱۳۹۳
میتونید نخونید.
در کل به کسی اعتماد نکن مگه خلافش ثابت بشه.
علیرضا
۰۱:۵۱ ۰۱ بهمن ۱۳۹۳
خانم محترم این داستانهای واقعی جهت دانستن حقایق و عبرت گرفتن میباشد نه چیز دیگر اگر ناراحت میشوید خوب نخوانید کسی جلویتان را نگرفته است ضمنا قرار نیست با خواندن هر داستانی سریع نتیجه بد گرفت به نظر میرسد حال شما اصلا خوب نیست
ناشناس
۰۸:۴۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
چه داستانی بود ! باید 18+ رو هم ی زدی !
ناشناس
۰۸:۲۳ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
پناه مي برم به خدا
خداوند انشاالله عاقبت بخيرمان كندو گناهانمان را ببخشد.
ناشناس
۰۸:۲۰ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
مطمئن باشيد مادر اونها هاشم و مرتضي را از دو مرد متفاوت گرفته بوده.والا مگر مي شود ادم به هم خون خود خيانت كند.
عبدالله
۱۵:۳۳ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
اقای ناشناس به مادرشان چرا تهمت ناروا میزنی مگر خدایی؟ توبه کن از این تهمت ناروا که خود گرفتار خواهی شد مگر قابیل که هابیل را کشت مادرشان مجرم بود؟ توبه توبه از عجله در قضاوت
ناشناس
۰۸:۱۸ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
در دوره آخر الزمان ماجرای هابیل و قابیل رخ داده است
نارویی
۰۸:۰۰ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
ازدولت جمهوری اسلامی ایران که کشور اسلامی است خواستارم هرچه سریعتر این دوخیانتکار رابه اشدت مجازات محکوم کنند تادیگر هیچ زنی نخواهد به شوهرش خیانت کند مردبیچاره صبح تاغروب زحمت می کشد برای خانواده وزن تو خانه دنبال هوس پرانی خودش میپردازد
حسن
۰۷:۵۶ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
خدا كمك كند به همه ما كه هميشه پاكي و درستي رو سرمشق زندگيمون كنيم اينشاالله
ناشناس
۰۶:۱۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
خدایا از این دنیا ببر بنداز تویه برزخ ولی نگذار گوش و چشممان این اتفاقها رو ببینه و بشنوه

خدایا کی میفرستی حجتت را
ناشناس
۰۵:۱۶ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
لعنت به نفس عماره که آدم راواداربه چه کارهایی که نمیکند
اسماعیل
۰۳:۵۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
تف به غیرت چنین برادرای و تف به غیرت چنین زنهای شیطان صفتی
مجتبی
۰۱:۲۴ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
علت این نداشتن حریم در خانواده ها و روابط آزاد بین افراد فامیل است...
ناشناس
۰۰:۳۳ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
ای واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
ناشناس
۰۰:۲۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
چه جانوری بوده
ایوب
۲۳:۳۶ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
وااسفا.این برادرنیست که خدالعنتش کنه به خاطرهوای نفس چطورآدم میتونه هم خون خودشو بکشه اصلا"چطورمیتونه انسان بکشه.نفرین خدابرآدمایی مثل اوباد.
تایماز
۲۳:۳۱ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
لعنت خدا ب تو و اون زن هرزه. امیدوارم تا اتش جنهم هست تو هم اونجا بمونی.تف ب روت
سعید
۲۳:۰۹ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
قلبم از درون آتیش گرفت که چرا آدمیزاد تا اینحد میتونه پست باشه واقعا آدم ثابت کرده که اشرف مخلوقات که هیچ ته مخلوقاتم نیست چرا که هیچ نژادی از حیوانات با هم وع خود این کارارو نمیکنن.
اگر این زن شیطان صفت پست و اون نامرد هوس باز اعدام نشده باشن واقعا، من به عدالت توی کشور ایمان ندارم با کمال تاسف
محمد
۲۳:۰۷ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
نفرین بر افراد شهوتران
ناشناس
۲۲:۳۶ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
جون مادرتون حذفش کنید
سالار
۲۲:۳۱ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
اخر زمانه/ توف به شرفت که رحم به برادر خودت نکردی بی ناموس
مجتبی
۲۲:۲۴ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
اللهم عجل الویک الفرج
محسن
۲۲:۲۳ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
واقعا آخر زمونه
خدا به دادمون برسه.......
alireza
۲۱:۴۰ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
اینجورجنایت کاراروبایدپس ازچهارپنج سال بازداشت بصورت بلاتکلیفی سپس اعدام کرد...
ناشناس
۲۱:۱۶ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
بابا اين چه داستانيه شبها يه داستاني تعريف كنين كه خوابمون ببره
ایرانی
۲۱:۰۸ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
واقعا که فردا هم هی پا درمیونی میکنن و میگن قاتل پای چوبه دار بخشیده شد متاسفم واسه خانواده هایی که این کارو میکنن
ناشناس
۲۱:۰۷ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
سلام. این هر شب با یک داستان را از صفحه اول خبرهاتون بردارید و در صفحهات دیگر قرار دهید.
بار صفحه اول را کاهش داده.
ناشناس
۲۰:۳۹ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
الله اکبر الله اکبر
این متن مینویسم اشک تو چشمامم
ببیتید شیطان تا کجا با بشر دشمنی دارد
آخه برادرت بخاطر چه کشتن
saeid
۲۰:۲۳ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
چه داستان جالبی واقعا این دو نفر خیلی احمق بودن واقعا انگیزه کشتن مرتضی بیچاره فقط به خاطره شهوت انگیزی بوده واقعا متاسفم اگه به خاطر سه هزار میلیارد این کار رو می کردن جای تاسف نداشت
ناشناس
۱۷:۵۶ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
آزادی عیاشی که شبکه های ماهواره ای هی ازش دم میزنن اینارم داره.صبرکن 10 سال دیگه آرزوی این دوره را خواهیم کرد.
ناشناس
۲۰:۲۲ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
آدم خجالت میکشه اینارو بخونه.جنایت بالاترازاین نیست.
ناشناس
۲۰:۱۶ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
خدا لعنتت کنه پست تر از شیطانی
ناشناس
۲۰:۰۴ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
وااای خدای من ما داریم به کجا میرسیم.
این داستانهایی که میگذارید واقعا تکان دهندست..امیدوارم عبرتی باشه برای هممون
علی اردبیلی
۱۹:۴۲ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
خدالععععنتتتتتت کند نامرد بیشرفففف اعصابمو خراب کردی انگل.ای کاش هردوشونو تو دیگ روغن بجوشانن تاعبرتی باشد برا سایرین
یک غیرتی
۱۹:۰۸ ۱۳ مهر ۱۳۹۳
روغنش فامیلا باشه یا آوازه؟
ارشام
۰۹:۱۹ ۲۳ مهر ۱۳۹۳
اویلا
کامران
۱۹:۳۱ ۰۹ مهر ۱۳۹۳
۴روز دیگه احتمالا دختره به ۱۵سال زندان محکوم می شه؟!!
خانواده پسره هم که نمی خواهن این یکی پسرشان راازدست بدن رضایت میدن!وبعد از۶ماه اونم آزاد می شه؟!
وزندگی شیرین می شود.
ناشناس
۲۱:۳۹ ۲۱ آبان ۱۳۹۳
یا اینکه کمپین ایجاد میشه