به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران، ، سومین فصل سال آمد و انگار همین دیروز بود که به شوق فرا رسیدن فصل بهار و سال جدید آماده میشدیم .
روزها چه با سرعت میگذرد؟!
حسرت روزهای گذشته... !
کاش به گذشته بر میگشتیم... !
تا وقتی که کودک هستیم دوست داریم نوجوان و جوان و بزرگ شویم. اما وقتی بزرگ میشویم و پا به سن میگذاریم حسرت روزهای از دست رفته کودکی را میخوریم... .
روزگاری که ما غرق در بازیهای خود بودیم و والدین ما به دنبال فراهم کردن آرامشمان و نگران اینکه در حین بازی صدمهای نبینیم ... چه میدانستیم که خودمان هم به این زودی به این سن می رسیم... .
جوان شدیم و حال والدینی سال خورده داریم.
سالمندی دوره ای ویژه از زندگی فرد، دورهای که فرد در آن ناتوان تر و آسیب پذیرتر شده و حال این افراد هستند که نیاز به مراقبت دارند.
اما حال واکنش ما در مقابل مراقبت از آنها چگونه است؟
به خوبی میدانیم که ما هم روزی به این سن می رسیم و کودکان ما با ما چه میکنند؟
صحبت هایشان تمامی ندارد و به پای صحبت یکی از سالمندان که نشستیم از رفتار خود در جوانی با والدینش میگفت زمانی که به بهانه کمبود وقت پای والدینش را به خانه سالمندان کشاند و حال خود گرفتار این ماجرا شد.
چه خوب میشود روز دهم مهرماه به مناسبت گرامیداشت سالمندان پای هیچ والدینی را به این خانهها نکشانیم و به بهانهای این روز سری به والدینی بزنیم که چشم انتظار فرزندانشان هستند./گزارش از هنگامه فروغی
انتهای پیام/