به گزارش خبرنگار ادبیات باشگاه خبرنگاران، آتشی که در وجود خالق (گندم وگیلاس) افتاده بود به گونه ای ادبیات را در (آهنگ دیگر) حماسه سوزاند که تجربهای تازه در شعر رقم خورد، منوچهر آتشی با رقم زدن این تجربه خشونتی غریزی از جنس طبیعت جنوب را چنان در اشعار این شاعر چیره میکند که (آواز خاک) به گوش رسیده و(ریشه های شب) را در مثلت خشنونت ، حماسه و جنوب به آتش میکشد.
کدکنی، سرشک هنر در چشم ادب دوستان
محمدرضا شفیعی کدکنی که این روزها با گذر از (کوچه باغهای نیشابور) و شنیدن مناظره میان گون و نسیم از صدای آهنگین شهرام ناظری بر سر زبان مردم ایران زمین افتاده، سرشک هنر را از چشم ادب دوستان جاری کرده و به رغم آنکه هرگز به دبستان و دبیرستان نرفت، پا به پای مهدی اخوان ثالث پله ها شعر فارسی را دو به یک پشت سر گذاشت.
گفتنی است؛ محمدرضا شفیعی کدکنی در 25 سال اخیر در هیچ محفلی حضور پیدا نکرده اما با سرایش ( آخرین برگ سفرنامه باران) سلام خود را به تمامی وادی شعر و اهالی آن رساند.
بنابراین گزارش؛ شفیعی کدکنی در طول عمر حرفهای خود آثاری با عناوین (زمزمهها) شبخوانی)،( از زبان برگ)، (جوی جوی مولیان)، (در کوچه باغهای نیشابور)،(از بودن و سرودن)،(مثل درخت در شب باران) و( هزاره دوم آهوی کوهی) را در کارنامهاش به ثبت رسانده است.
سپهری ، حجم سبز باور در شعر فارسی
سرودن حجم سبز باور شعر فارسی تنها برازنده سهراب سپهری است، او که در خانوادهای ادب دوست و ادب پروررشد کرده و صدای پای آب را به گوش همه رسیده ، نیلوفر خاموش شعرهایش را در بستر کمال طالبیهای انسانی رویانده و تا انتهای حضور پیش رفت.
این شاعر که تمامی عمر خود را به سفر در کشورهای ایتالیا، ژاپن، هندوستان، پاکستان، افغانستان، امریکا، پاریس، یونان، مصر و بریتانیا اختصاص داده، در طول عمر 51 ساله خود آثاری چون "نشانی"، "صدای پای آب" و" مسافر" را سروده و در دفتر یادها و خاطرههای ادبی بر جای گذاشت.
انتهای پیام/