کمی درباره بازی خود در سریال معراجیها بگویید و این که شخصیت استاد مهدوی چگونه شکل گرفت؟
من در این سریال، نقش استاد دانشگاهی را بازی میکنم و در ماجراهایی که در دانشگاه وجود دارد سعی میکند بیشتر میانهروی پیشه کند و جانب عقل و اعتدال را نگه دارد. با توجه به طرز زندگی و نوع اندیشهای که از مسعود دهنمکی سراغ داریم و میدانیم او به هر وسیلهای سعی میکند عدالتطلبی را در هر کاری که مینویسند یا میسازد مطرح کند پس در این سریال نیز شخصیت دکتر مهدوی را طراحی کرده و میخواهد عدالت به هر نحوی انجام شود.
خوشبختانه این عدالت مدنظر استاد مهدوی در قصه هم جانب عقلانی و هم قالب وجدانی و هم مذهبی دارد. این آدم علاوه بر شخصیت آکادمیکی که دارد و طبیعتا بیش از هر چیز تعلقات عقلانی را مدنظر دارد، مذهبی هم است.
یعنی میگویید مذهبی بودن استاد مهدوی با دیگر شخصیتهای این سریال متفاوت است؟
بله. مذهبی بودن مهدوی با خیلیهای دیگر که در سریال حضور دارند، فرق دارد و از نوع دیگران نیست. این شخصیت نه مانند گروههای دانشجویی تندروی میکند و نه مانند برخی دیگر از شخصیتهای سریال معراجیها تسامح پیشه میکند. در عین حال که مذهبی است و اعتقادات محکمی هم دارد، سعی میکند عقل و وجدان را منبع مهمی برای تصمیمگیریهایش قرار دهد. او بیشتر از اینکه دشمنی ایجاد کند و از این دشمنیها سود ببرد سعی میکند جاذبه ایجاد کند تا بتواند بین آدمها دوستی به وجود بیاورد. برخلاف بیشتر شخصیتهای این دانشگاه که سعی میکنند دعواهای دانشجویی را شکل دهند! بخشی از این ویژگیها در نوشتههای دهنمکی بود و و بخشی هم زمان بازی ایجاد شد.
به نظر خودتان در طراحی شخصیت استاد مهدوی و نشان دادن وجهه مثبت او بزرگنمایی نشده است؟
این را قبول دارم. اینگونه شخصیتها ممکن است به دام خصوصیتهای مثبت صرف بیفتند و بیشتر از حد معمول تکبعدی شوند، اما با توجه به اینکه گاهی در دعواهای ایجاد شده در سریال معراجیها، استاد مهدوی مجبور به داوری میشود و گاهی ضعف نیز از خود نشان میدهد، پس بیننده به این باور خواهد رسید که او نیز ممکن است دچار تردید و ضعف شود. من هم سعی کردم این ضعف را نشان دهم تا بیننده درک کند این استاد دانشگاه هم آدم است و ممکن است دچار اشتباه شود. او معصوم و بیگناه نیست که حتی فکرش هم دچار تردید نشود. نقش استاد مهدوی را به گونهای بازی کردم که نشان دهم او نمونه بارز یک انسان به تمام معنا کامل و خوب نیست و برخی اوقات در تصمیمگیری دچار اشتباه میشود و در برخی اوقات مرعوب میشود و حتی برخی اوقات خودش به سمت زورگویی و دیکته نظرات خود به دیگران پیش میرود. استاد مهدوی ویژگیهای مثبت و منفی را کنار هم دارد.
مخاطبان آثار دهنمکی را دو گروه تشکیل دادهاند؛یکسری میگویند او را باید نادیده گرفت و برخی هم موافق آثار او هستند. با توجه به حضور شما در سریال معراجیها میتوان سید مهرداد ضیایی را جزو آن دسته دانست که موافق آثار دهنمکی است؟
نمیدانم از این به بعد با دهنمکی کار خواهم کرد یا نه، ولی اگر بخواهم جانب احتیاط و عقل و البته انصاف را رعایت کنم باید بگویم دهنمکی بهتر از چیزی بود که فکر میکردم یا شنیده بودم. در طول این سالها خیلی از آدمهایی که بیننده حرفهای سینما و تلویزیون هستند یا کسانی که در مرکز اخبار قرار دارند درباره دهنمکی حرفهای زیادی زدهاند، ولی انصافا بسیاری از آنها از واقعیت به دور بوده و من از کارکردن با او به هیچ عنوان پشیمان نیستم.
ده نمکی بیشتر از کسانی که ما گمان میکنیم داعیههایی روشنفکرانه دارند، آدم منعطفی است؛ در حالی که من در کار کردن با برخی کارگردانان به اصطلاح روشنفکر این انعطاف را ندیدهام. متاسفانه مریضی کارگردانسالاری در بین اهالی هنر رایج شده ولی در مسعود دهنمکی این مریضی را ندیدم و او معتقد نیست یک کارگردان، خداوندگار یک اثر هنری است. ویژگیهای اخلاقیش بیشتر از هر چیز باعث شد من با او کار کنم و از کار کردن با او لذت ببرم.
با توجه به صحبت شما، دهنمکی اصول اخلاقی زیادی دارد. ولی بحث من در اینجا کارگردانی اوست. آیا او اجازه بداههگویی را به بازیگران میدهد یا براساس برخی اصول و نوشته و فیلمنامه از بازیگران بازی میگیرد؟
دهنمکی خودآگاه یا ناخودآگاه اتفاقا از بسیاری از کارگردانان درستتر رفتار میکند. در تعریف هنر، سینما و تلویزیون هنرهای جمعی هستند که از حاصل کار گروهی به دست میآید. پس باید براساس دموکراسی پیش برویم. بسیاری از کسانی که داعیه این دموکراسی را دارند اتفاقا در عمل به آن پایبند نیستند. در حالی که مسعود دهنمکی احترام زیادی به خرد جمعی میگذارد و این برخلاف چیزی است که آدم قبل از کار با دهنمکی درباره او فکر میکند. کاملا در مقابل مشورتهای دیگران، پیشنهادها و بداههگوییها منعطف است و حداقل این است که این موارد را میشنود.
من کار اول خودم را نویسندگی میدانم و بعد بازیگری. هرگاه فیلمنامهای یا نمایشنامهای به من میدهند طبیعتا اولین چیزی که به فکرم میرسد این است که اگر من بودم آن را چگونه مینوشتم، به همین علت با کارگردان نظراتم را در میان میگذارم. این ناخوداگاه ذهن من است. در سریال معراجیها نیز همینگونه بود و بسیاری از جملات را خودم پیشنهاد میکردم و بسیاری از مواقع برآیندی از پیشنهادات من و دهنمکی جمع میشد و صحنه درباره نقش من شکل نهایی میگرفت.
شما بجز حضورتان در آثار نمایشی، یک شخصیت آکادمیک نیز دارید. بنمایه سریال معراجیها نیز در دانشگاه شکل میگیرد. آیا فضایی که در این سریال از یک دانشگاه ترسیم میشود به واقعیت نزدیک است؟
بله، قطعا واقعیت دارد و ریشههایی از حقایق در آن نهفته است. من خودم چنین اتفاقاتی را دیدهام و برخوردهای اینچنینی را در فضای دانشگاه به چشم خودم دیدهام. لازم به یادآوری است هر آنچه در هنرهای دراماتیک و هنر دیده میشود به هر حال تا حدی ریشه در واقعیات دارد. البته این واقعیات تا حدی میتوانند در داستان جان بگیرند و داستان را تحت تاثیر خود قرار دهند. یک فیلم یا سریال نباید دقیقا با چیزی که در واقعیت است مطابقت داشته باشد، بلکه طبق یک انتظار منطقی باید کارگردانی و خلاقیت هنرمندانه نیز در آن دخیل باشد. یک کارگردان تاریخ نگار که نیست، هنرمند است و قرار نیست درس تاریخ بدهد او باید خلاقیت داشته باشد. برخی رفتارهای نشان داده شده در این سریال یک بیماری اجتماعی است که متاسفانه برخی جهتگیریهای سیاسی گاهی اوقات روی تولیدات هنری در هر جایی اعم از محیطهای دانشگاهی نیز تاثیر منفی میگذارد.
در این سریال دستهبندی خوب و بد شکل گرفته است. در کارهای نمایشی چنین شکل دستهبندی را میپسندید که همه چیز از ابتدا مشخص باشد؟
فکر نمیکنم در معراجیها بدها و خوبها کاملا متمایز از هم باشند و از ابتدا مشخص باشد چه کسانی کار درست را انجام میدهند و چه کسانی ناصواب رفتار میکنند. کمی باید صبر کرد تا داستان پیش برود تا جهتگیری داستان بیشتر مشخص شود. اگر کارگردانی از ابتدا مشخص کند چه کسانی خوب یا چه کسانی بد هستند در حقیقت مشخص میکند چه کسی را خوب میداند و چه کسانی را بد. باید منتظر ادامه داستان باشیم و البته ادامه کار مسعود دهنمکی و گذشت زمان تا مشخص شود دیدگاه او در قبال شخصیتهایی که در آثارش خلق کرده چگونه است.
دهنمکی عادت دارد در آثار خود از بازیگران زیادی استفاده کند و حتی نقشهای فرعی را نیز به بازیگران معروف بدهد. این در دیده شدن شما و بازیتان در معراجیها تاثیر منفی نمیگذارد؟
من بجز «اخراجیهای یک» هیچ کدام از کارهای مسعود دهنمکی را ندیدهام ولی با حرف شما درباره تعداد زیاد بازیگران در آثار او موافقم.
من هیچ وقت تمایل بیش از اندازه به دوربین و تصویر ندارم. به همین دلیل برایم مهم نیست چقدر نقش من به نمایش در میآید. من مانند برخی بازیگران نیستم که برای نمایش چهرهام دعوا راه بیندازم.
آقای ضیایی! شما در دائرهالمعارفهای زیادی کار کردهاید و تحصیلات شما در رشته روزنامهنگاری است. بنابراین به کلمات و لحن گفتمانهای یک اثر نمایشی وقوف بیشتری دارید. آیا با برخی دیالوگها و طرز بیان آنها در آثار دهنمکی موافقید؟
تا حدی میتوان درباره این مورد صحبت کرد، زیرا من این کار را ننوشتهام. اگر قرار بود من این داستان را فیلمنامه کنم آن را جور دیگری مینوشتم. با توجه به حفظ روح داستان نمیتوانم کاری برای این مورد بکنم، ولی در کل باید بگویم زیاد موافق برخی کلمات که در سریال از آنها استفاده میشود، نیستم.
شما با کارگردانان خوبی کار کردهاید و نقشهای متنوع و زیادی را هم تجربه کردهاید، اما کمتر نقش اول را به عهده گرفتهاید. دلیل خاصی دارد؟
دلیلش را واقعا نمیدانم و البته نمیخواهم با پاسخ به این پرسش سوءتفاهمی بهوجود آید. این را باید بگویم که من نمونه و مصداق این مورد نیستم و بازیگران دیگری هم هستند که همین شرایط را دارند. ارتباط زیاد تلویزیون و سینما با اقتصاد انکارناپذیر است به همین علت ما در این دو هنر با مقولهای به نام قهرمانپروری روبهرو هستیم که این قهرمان همان سوپراستار است که حامل و تضمینکننده فروش یک قطعه بلیت سینما یا بیشتر شدن آگهی تلویزیونی است. شاخصههای قهرمان تلویزیون و سینما، شاخصههای مجهول و معلومی دارد. این قهرمانان را مردم میپسندند و عرضهکنندگان آثار نیز همان را میپسندند. این شاخصهها گاهی اندام فیزیکی، گاهی چهرههای زیبا و گاهی هم موارد دیگر است که بیشتر اوقات اصلا ربطی به قواعد درست و آکادمیک بازیگری و هنر ندارد. مخاطبان از دیدن یک شیء خوششان میآید پس سادهترین کاری که میشود انجام داد این است کسانی را در کنار این قهرمانان بگذارند تا آنها ضعف بظاهر ستارهها را جبران کنند، چیزی که لفظ محترمانهاش، نقش مکمل است. به عنوان یک کارگردان یا تهیهکننده نگاهی به من بیندازید. آیا من برای کسی که تضمین کند یک سریال یا فیلم سینمایی خوب بفروشد یا خوب دیده شود، چیز جالبی هستم؟
معراجیها قبل از این که به عنوان یک سریال از شبکه یک پخش شود به شکل فیلم سینمایی درآمد، اکران شد و حتی سیدی آن هم در شبکه نمایش خانگی توزیع شد. آیا این به روند دیده شدن سریال لطمه نمیزند؟
قبل از اینکه به این پرسش پاسخ دهم دوست دارم دو گلایه مطرح کنم. اول این که چرا موقع ساخت سریال کسی از عوامل تولیدکننده به ما نگفت قرار است یک نسخه سینمایی هم از این اثر تهیه شود؟ دوم اینکه حالا که پخش سریال شروع شده چرا کسی ما را خبر نکرد؟ در صورتی که آداب حرفهای حکم میکند بازیگران بدانند قرار است از سریالی که آنها بازی میکنند یک فیلم هم تهیه شده و اکران شود. من از نظر حقوقی شکایتی ندارم، ولی از فردی مثل دهنمکی که به قواعد اخلاقی بسیار پایبند است انتظار داشتم ما را در جریان بگذارد.
و اما در جواب سوال شما باید بگویم مسلما این روند در دیده شدن سریال تاثیر منفی خواهد گذاشت، زیرا حداقل بخشی از داستان لو رفته و مخاطب با داستان سریال ارتباط مناسبی برقرار نمیکند.