سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گپی با مجید جلالی، بهترین مربی ماه گذشته لیگ برتر

این موفقیت برای مجید جلالی که سال گذشته سخت‌ترین روزهای عمرش را در تبریز سپری کرد و در نهایت هم از این تیم کنار گذاشته شد، یک موفقیت بزرگ است.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، سایپا، تیمی که با کمترین بودجه بسته شده حالا یکی از مدعیان بالای جدول است. آنها گرچه لیگ چهاردهم را با سه تساوی بدون گل و یک شکست آغاز کردند، اما در پنج هفته اخیر چهار بازی خود را برده‌اند تا از آن شرایط سخت ابتدای فصل فاصله بگیرند.

این موفقیت برای مجید جلالی که سال گذشته سخت‌ترین روزهای عمرش را در تبریز سپری کرد و در نهایت هم از این تیم کنار گذاشته شد، یک موفقیت بزرگ است. البته جلالی هنوز هم وقتی صحبت از تراکتورسازی می‌شود از تصمیمش برای رفتن به این تیم دفاع می‌کند و می‌گوید، تصمیمی آگاهانه بود.

با این حال او معتقد است همه اتفاقات گذشته در مسیر تکامل او قرار داشته است. جلال حالا همه توجهش به سایپاست؛ تیمی که به قول خودش در آن دیدگاه‌های سازنده خریدار دارد و برای مدیرانش فقط نتیجه اهمیت ندارد. سایپا در این پنج هفته 13 امتیاز گرفته تا بهترین عملکرد را میان 16 تیم لیگ برتر داشته باشد. گفت‌وگوی ما با موفق‌ترین سرمربی ماه گذشته لیگ برتر در ادامه آمده است.

از آن روزهای بحرانی و سخت در تراکتورسازی عبور کردید تا به این روزهای آرام در سایپا برسید. مجید جلالی در این چند ماه چقدر تغییر کرده است؟

برخی از این تحولات، سخت و آزاردهنده است و بعضی دیگر خوب و با آرامش. اما همه اینها یک مسیر تکاملی است که ما در زندگی حرفه‌ای خود آنها را طی می‌کنیم. طبیعی است که عبور از چنین مسیرهایی همیشه در انسان باعث ایجاد تغییراتی می‌شود، اما من همیشه مراقب هستم که این مسیر به تغییرات مثبت منجر شود. الان هم فقط می‌توانم بگویم نسبت به سال گذشته با تجربه‌تر شده‌ام.

این مسیر تکاملی کمک می‌کند آدم‌ها با جنبه‌های پنهان شخصیتی خود آشنا شوند و نقاط ضعف خودشان را بهتر بشناسند. در مورد مجید جلالی آیا می‌توان به این نتیجه رسید که مثلا انتخابش برای رفتن به تراکتورسازی با آن همه حاشیه شاید انتخاب درستی نبود؟!

من هم قبول دارم که این تحولات و پستی و بلندی‌ها منجر به این می‌شود که آدم خودش را بهتر بشناسد، اما فکر می‌کنم ما باید همواره در مسیر بهتر شدن و تکامل حرکت کنیم. اگر من نمی‌توانم در فضای سخت و پرحاشیه کار کنم یا آزار می‌بینم شاید بخشی از کار باشد که لازم دارم در آن بیشتر آبدیده شوم.

در مورد تراکتورسازی هم وقتی می‌خواستم به این تیم بروم خیلی‌ها به من می‌گفتند نرو، اما من این مسئولیت را پذیرفتم، چون معتقدم همه این انتخاب‌ها برای من در یک مسیر تکاملی قرار دارد. الان هم نه ناراحت هستم و نه پشیمان، چون حضور در میان هواداران پرشور تبریزی برای من تجربیات خیلی خوبی به یادگار گذاشت. سخت بود، اما خب همیشه آدم تجربیات خوب را در شرایط سخت به دست می‌آورد.

یعنی مجید جلالی اگر به عقب برمی‌گشت باز هم انتخابی مثل تراکتورسازی یا شهید قندی یزد داشت؟

موضوع شهید قندی با تراکتورسازی کاملا متفاوت است. در مورد تراکتورسازی باید بگویم بله. یعنی صدبار دیگر هم در آن شرایط، همان تصمیمی را می‌گرفتم که سال گذشته گرفتم. چون کاملا آگاهانه بود. می‌دانستم کجا می‌روم و با چه چالش‌هایی روبه‌رو هستم. در مسیر کارم به حضور در تیمی مثل تراکتورسازی نیاز داشتم. الان هم وقتی به عملکردم نگاه می‌کنم از کارم احساس رضایت دارم، اما موضوع شهید قندی کاملا تفاوت داشت.

وقتی به پیشنهاد آنها پاسخ مثبت دادم، در شرایط خوبی قرار نداشتم. درست مثل آدمی که در شرایط سخت روحی خودکشی می‌کند. آن تیم یک تیم سقوط کرده بود. ده بازی مانده بود. شهید قندی تیم هجدهم جدول بود و بیشتر از ده امتیاز با تیم‌های بالای سری خود فاصله داشت. وقتی برمی‌گردم به آن موقع می‌بینم دقیقا پذیرفتن آن مسئولیت مثل یک خودکشی بود.

معیارهای شما برای انتخاب سایپا چه بود؟

اول از همه این که بعد از سختی‌های زیادی که در تبریز با آن روبه‌رو شدم نیاز داشتم در تهران و کنار خانواده‌ام باشم. دوری برای خانواده‌ام هم سخت و آزاردهنده بود. در عین حال به دنبال محیط آرام هم می‌گشتم. به همین دلیل، سایپا برای من بهترین انتخاب بود. اینجا جایی است که مدیران آن از دیدگاه‌های سازنده استقبال می‌کنند و فقط به دنبال نتیجه گرفتن نیستند. به همین علت من حتی درباره مبلغ قرارداد هم زیاد با آنها صحبت نکردم. قرارداد من در سایپا نسبت به فصل قبل حتی از نصف هم کمتر است، اما احساس کردم اینجا همانجایی است که می‌توان در آن موفق بود.

درباره ویژگی‌های فنی سایپا هم صحبت کنید. این تیم، تیم پرستاره‌ای نیست. شاید ابراهیم صادقی و میلاد میداوودی سرشناس‌ترین بازیکنان آن هستند، اما به نظر جنس بازیکنان شما جور است. افرادی مثل کاوه رضایی، روزبه شاه علی‌دوست، حامد شیری، سجاد مشکل​پور بازیکنانی هستند که در هر تیمی می‌توانند تاثیرگذار باشند.

یکی از اولویت‌های من در سایپا این بود که کارم را زود شروع کنم. وقتی با سایپا قرارداد بستم، بسرعت روی بستن تیم متمرکز شدیم. من چهار فهرست را تهیه کردم. فهرست مازاد، تردید و بازیکنانی که باید حفظ شوند و بالاخره فهرست بازیکنانی که باید جذب شوند. من از تیم سال‌گذشته 12 نفر را گزینش کردم که البته سجاد شهباززاده و محمدباقر صادقی با توجه به پیشنهاداتی که داشتند به استقلال و ذوب آهن رفتند. در همان برهه، نیازهای تیم را بررسی کردیم تا با توجه به بودجه متوسطی که داشتیم شروع به جذب بازی کنیم. از نظر بودجه، سایپا جزو دو سه تیم کم بضاعت لیگ به شمار می‌رود، اما در مجموع از تیمی که بسته شد رضایت دارم.

این 9 هفته برای سایپا پرفراز و نشیب بود. از سه هفته اول شروع کنیم که با سه تساوی بدون گل لیگ را آغاز کردید. از کابوس گل نزدن‌های آن روز بگویید...

ما وقتی می‌خواهیم یک تیم را بسازیم کارمان چند مرحله دارد. مرحله اول این است که چگونه یک تیم انتخاب شود. اشکال بزرگ فصل نقل و انتقالات این است که زمان آن تا یک هفته مانده به شروع بازی‌ها ادامه دارد و تیم‌ها نمی‌توانند فهرست خود را ببندند، اما من برای این مشکل یک راهکار داشتم. این که یار متوسط‌تر می‌گیرم، ولی تیمم را زودتر می‌بندم. به این ترتیب در برنامه‌ریزی هشت هفته‌ای قبل از فصل، من فقط یک هفته اول تمام بازیکنان مورد نظرم را در اختیار نداشتم.

مرحله بعد از انتخاب می‌گوییم چگونه یک تیم ساخته می‌شود که البته این خودش جزئیات بیشتری دارد. متاسفانه چون به دلیل برخی مشکلات مالی، اردوی ما در ترکیه یک هفته با تاخیر برگزار شد، عملا بازی اول را از دست دادیم.

ما در مقابل نفت مسجد سلیمان اصلا خوب نبودیم، اما در مقابل پیکان، وقتی بازی تمام شد من کاملا به تیم امیدوار شدم. ما موقعیت‌های زیادی داشتیم. حتی در بازی سوم مقابل گسترش فولاد هم موقعیت‌های خوبی داشتیم، اما با بدشانسی توپ‌هایمان گل نشد.

اینجا موضوعی وجود داشت میان من و بازیکنان. من به بازیکنان می‌گفتم هرکاری باید توسط کل تیم انجام شود. یعنی در دفاع، از بازیکنان نوک حمله تیم مهم‌ترین مسئولیت‌ها را می‌خواستم و برعکس در حمله نقش کلیدی را به عهده مدافعان میانی تیم گذاشتم. این فوتبالی است که بازیکنان ما زیاد به آن عادت ندارند. بعضا مهاجمان تیم می‌گفتند ما آن قدر در بخش‌های مختلف حضور داریم که هنگام قرار گرفتن در موقعیت گلزنی دیگر تمرکز کافی نداریم، اما من خواسته‌هایم را به بازیکنان تحمیل کردم و حالا هم مزد آن را گرفته‌ایم. البته اعتراف می‌کنم هنوز با ایده‌آل‌ها خیلی فاصله داریم.

بعد از سه بازی بدون گل، به استقلال رسیدید. دیداری متفاوت برای شما که دو گل زدید، اما سه گل خوردید...

در بازی با استقلال، شکل بازی‌مان را تغییر دادیم. اتفاقا در جریان آن بازی ما دو بار از استقلال پیش افتادیم، اما در بخش ضربات ایستگاهی از این تیم ضربه خوردیم که فکر می‌کنم مقصر اصلی خودم بودم. به این علت که در دوران آماده‌سازی کمتر روی این بخش زمان گذاشتیم. ولی وقتی همان بازی را بازبینی کردیم متوجه شدیم از نظر کار تیمی کاملا در حال پیشرفت هستیم.

خدا را شکر باشگاه هم در این زمینه صاحب بینش بود و با توجه به کسب سه امتیاز از چهار بازی، بهترین واکنش را داشت. من باشگاه و مدیرعامل تیمم را در همان چهار بازی اول شناختم. جایی که آنها می‌توانستند کادر فنی و بازیکنان را تحت فشار بگذارند، اما در عوض از کل مجموعه تیم حمایت و فضایی توام با آرامش را برای همه ما ایجاد کردند. این خیلی به ما در کسب نتایج خوب بعدی کمک کرد.

می‌رسیم به هفته پنجم که نفت را 2 بر یک بردید. بعد هم تساوی بدون گل با فولاد و سه پیروزی متوالی مقابل ذوب آهن، ملوان و پدیده؛ روندی کاملا صعودی و امیدوارکننده از تیم کم بضاعت سایپا.

وقتی شما از کاری که انجام می‌دهید بازخورد خوبی داشته باشید، معنایش این است که می‌دانید از کجا شروع کرده‌اید و الان کجا هستید. سال گذشته در تراکتورسازی در دو بازی اول فقط یک امتیاز گرفتیم. در همان برهه فشارها به اوج رسیده بود، اما می‌گفتم این تیم نتیجه می‌گیرد. در نهایت هم در هفته شانزدهم به صدر جدول رسیدیم. در مورد سایپا هم چون از قبل برای این تیم برنامه‌ریزی شده است، از کسب این نتایج تعجب نکردم.

این روند صعود تاکجا ادامه خواهد داشت؟

هیچ‌وقت این‌گونه نیست که شما در کسب نتایج همواره روندی صعودی داشته باشید، اما در شکل بازی می‌توانید این اثرات صعودی را ببینید. در مورد روند صعودی تیم هم الان نمی‌شود صحبت کرد. چون تازه در هفته نهم هستیم. الان هر چیزی که من بگویم باعث می‌شود تیم تحت فشار قرار بگیرد. اما در نیم فصل دوم شاید بهتر بتوانم به این پرسش پاسخ دهم.

آیا با این سایپا می‌شود سهمیه لیگ قهرمانان آسیا را کسب کرد؟

این به باور بازیکنان بستگی دارد. یکی از مهم‌ترین مسئولیت‌های ما در کادر فنی این است که ذهن بازیکنان را از یک ذهن متوسط به یک ذهن برتر تبدیل کنیم. این تلاشی است که ما در حال انجام دادن آن هستیم. ما گروهی از بازیکنان جوان را جذب کردیم که فوق‌العاده با استعداد هستند. بازیکنان باتجربه هم به شکل باورنکردنی نسبت به پیشرفت استقبال نشان می‌دهند.

برویم سراغ تیم ملی. البته شما قبلا مخالفت خودتان را در قبال تمدید قرارداد کی‌روش عنوان کردید، اما در آن برهه که کانون مربیان دو بیانیه پرحرف و حدیث صادر کرد انتقادهای زیادی از شما شد.

آن زمان که من صحبت کردم دقیقا زمانی بود که به طور مستقیم به مربی ایرانی توهین شد. هیچ عیبی ندارد اگر شما یک مربی خارجی را دوست داشته باشید و به تمجید از آن بپردازید. اشکال زمانی وارد است که شما در کنار تمجید از آن مربی، مربیان دیگر را تحقیر کنید. ما در کانون مربیان در قبال این رفتار واکنش نشان دادیم، اما برخی دوستان گفتند جلالی و همکارانش مربی خارجی را قبول ندارد. من خودم همین الان در سایپا یک مربی ارمنستانی دارم یا در فولاد مربی بدنساز تیم پرتغالی بود. من مشکلی با حضور مربیان خارجی در فوتبال ایران ندارم و معتقدم چیزی که اهمیت دارد کیفیت کار مربیان است. ما مربیان خوبی داریم ولی به آن معنا نیست که به ایده‌های برتر نیازمند نیستیم. حرف ما این است در هر زمینه‌ای شاخص‌های پیشرفت وجود دارد. در بخش اقتصاد، در حوزه سلامت یا خیلی جاهای دیگر همین شاخص‌ها حرف اول را می‌زنند. فوتبال هم شاخص پیشرفت دارد؛ شاخص‌هایی که در فوتبال ما کمتر به چشم می‌آید.

به عنوان نمونه یکی از شاخص‌های پیشرفت فوتبال در دنیا این است که از مجموع 11 بازیکن اصلی تیم ملی چند بازیکن از رده‌های سنی پایه فوتبال آن کشور هستند. تیم ملی اسپانیا در دوره‌ای که قهرمان جهان و اروپا شد، 10 بازیکن داشت که از رده‌های سنی پایه به تیم ملی بزرگسالان رسیده بودند.

در همین تیم آلمان هم که قهرمان جهان شد 9 بازیکن از تیم‌های پایه بودند، اما 11 بازیکنی که در جام جهانی برای تیم ایران به میدان رفتند هیچ کدام از بدنه تیم‌های پایه نبودند. ما برای تیم ملی کشورمان از نقاط مختلف دنیا بازیکن پیدا کردیم و با گلزنی‌های آنها خوشحال هم شدیم، اما این شاخص پیشرفت به شمار نمی‌رود. این را من نمی‌گویم، این زبان جهانی فوتبال است.

آیا تعداد لژیونرهایی که فوتبال یک کشور به دنیا معرفی می‌کند هم می‌تواند یکی از همین شاخصه‌های پیشرفت باشد؟

بله!

این را از این جهت می‌پرسم که در پایان جام جهانی برزیل، فوتبال ایران نه تنها لژیونری به فوتبال اروپا معرفی نکرد که چند بازیکن تاثیرگذارمان از جمله دژاگه و قوچان‌نژاد هم سر از لیگ قطر در آوردند...

این هم یکی از همان شاخص‌های پیشرفت است که فوتبال ما در این زمینه هم توفیقی نداشته است. ما بین سال‌های 96 19 تا 2000 که فوتبالمان در حال پیشرفت بود چهار بازیکن در ترکیب تیم ملی داشتیم که بازیکن سال آسیا بودند؛ علی دایی، علی کریمی، خداداد عزیزی و مهدوی‌کیا یا تعداد لژیونرهای ما بعد از سال 96 بالا رفت، اما الان از این شاخص هم محروم هستیم.

آینده تیم ملی را با کارلوس کی‌روش چطور می‌بینید؟

من ترجیح می‌دهم در این باره حرفی ‌زنم. البته اگر قصد ندارم درباره تیم ملی صحبت کنم به این علت است که در ورزش کشور فضای نقد وجود ندارد. شما اگر خیلی دلسوزانه صحبت کنید آنها این را دشمنی تلقی می‌کنند.

شما دیدید بعد از آن بیانیه‌ها چه تهمت‌هایی به من زده شد و چه هجمه‌ای متوجه من و کانون مربیان شد. آنها حرف‌شان را زدند، ما هم نظرمان را دادیم. حال آن که اگر بیانیه‌ای صادر شد فقط به این خاطر بود که به مربیان ایرانی توهین شده بود. روزی بحث مربی ایرانی و خارجی بود.

عده‌ای می‌گفتند ما مربی خوب ایرانی نداریم که او را جایگزین کی‌روش کنیم. من در جواب مخالفت کردم و گفتم ما اگر الان به قول برخی‌ها موتور گازی هستیم این تقصیر محیط است، نه تقصیر من مربی وگرنه استعدادهایی که در این مربیان جوان هست چیزی از استعداد آن مربیانی که در اروپا در حال گذراندن دوره‌های مربیگری هستند کم ندارند. الان گروهی از تیم‌ها به دنبال فوتبال زیبا هستند که این نسبت به گذشته کیفیت لیگ را بالا برده است؛ مثلا ذوب آهن. جایگاه این تیم در جدول با فوتبالی که آنها ارائه می‌دهند به هیچ وجه مطابقت ندارد.

استقلال خوزستان، تراکتورسازی، نفت تهران، صبا و پدیده خراسان هم در این دایره هستند. همه اینها مجموعه‌ای از مربیان جوان را کنار خود دارند که این واقعا امیدوارکننده است. خوشبختانه در این سه چهار سال اخیر نسل تازه‌ای از مربیان وارد چرخه مربیان شده‌اند. البته پروسه ساخت مربی در فوتبال ما اشکالات زیادی دارد. ما مربیان مستعدی داریم، اما اشکال کار اینجاست که زودتر از موعد مقرر و قبل از رسیدن به تکامل، سمت‌های سنگینی مثل سرمربیگری در تیم ملی یا لیگ برتر را قبول می‌کنند. اگر من مسئولیتی داشتم در فوتبال این کشور برای مربیانی مثل یحیی گل‌محمدی، علیرضا منصوریان، عبدالله ویسی، رسول خطیبی، افشین پیروانی، حمید استیلی و صمد مرفاوی با یک برنامه‌ریزی دو ساله آنها را به بدنه این فوتبال تزریق می‌کردم تا فوتبال این کشور را متحول کنند. ما نه تنها روی این استعدادها سرمایه‌گذاری نکردیم که می‌خواهیم از کنار نیروهای انسانی سرمایه‌برداری کنیم.

در مورد تیم فوتبال امید و نتایج غیر قابل باور این تیم در بازی‌های آسیایی اینچئون چه نظری دارید؟ شکست مقابل ویتنام و تساوی مقابل قرقیزستان را هنوز هم خیلی‌ها هضم نکرده‌اند...

وقتی شما شاخص پیشرفت ندارید آینده آن‌طور که انتظار دارید برای شما ترسیم نمی‌شود. اجازه بدهید در پاسخ به این پرسش هم به بیان همین یک جمله بسنده کنم، چون واقعا دوست ندارم درباره تیم‌های ملی حرفی بزنم.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.