سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

رصد رسانه های کاغذی ؛

ماجراجویی هالیوودی آمریکا /آش مدیحه‌گویی برای هاشمی و خاتمی شور شد

حملات هوایی آمریکا در سوریه و واکنش ایران نسبت به آن مهمترین تیتر در صفحه یک روزنامه های صبح امروز بود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،وزارت دفاع آمریکا دیروز حمله هوایی ارتش این کشور به مواضع داعش در خاک سوریه  را آغاز کرد ،  این اولین مداخله مستقیم نظامی آمریکا در سوریه از زمان آغاز بحران این کشور به شمار می‌آید. موضع  رییس جمهور و وزرات خارجه کشورمون به این حمله تیتر یک چندین روزنامه صبح امروز شد .


«8غیرنظامی قربانی حملات آمریکا»

وطن امروز هم درباره حمله نظامی به  سوریه نوشت : وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) روز سه‌شنبه با صدور بیانیه‌ای از حمله هوایی این کشور به مواضع داعش در خاک سوریه خبر داد. باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا پیش از این اعلام کرده بود که دامنه حملات را به سوریه گسترش می‌دهد. این نخستین بار است که آمریکا اهدافی داخل خاک سوریه را هدف قرار داده است. روزنامه وال استریت ژورنال گزارش داده، در این حملات که در اطراف منطقه الرقه صورت گرفته، تعدادی از متحدان عرب آمریکا از جمله عربستان، بحرین، امارات و اردن نیز مشارکت داشته‌اند. مجموعا 18 حمله هوایی و موشکی علیه مواضع داعش در استان الرقه و 30 حمله دیگر در استان دیرالزور انجام شده است. همچنین مناطق مرزی سوریه و ترکیه و شهرهای حلب و ادلب مورد هجوم هواپیماهای اف-18 و موشک‌های توماهاوک قرار گرفت. انبارهای اسلحه و مهمات داعش به ویژه در استانداری الرقه جزو اهداف اصلی بود. این در حالی است که اقدام نظامی در خاک کشورهای دیگر نیازمند رضایت دولت آن کشور یا مجوز شورای امنیت سازمان ملل است. دولت سوریه پیش‌تر هرگونه مداخله نظامی در این کشور بدون موافقت دولت دمشق را نقض مقررات بین‌المللی دانسته و تاکید کرده بود، چنین عملیاتی تجاوز به خاک سوریه تلقی خواهد شد. ولید معلم، وزیر خارجه سوریه گفته است: آمریکا اگر در مبارزه با تروریسم داعش و دیگر گروه‌های تروریستی جدیت داشت، تحرک خود را از طریق سازمان ملل آغاز می‌کرد و هیچ کدام از کشورها از جمله روسیه، ایران و سوریه را در این کار مورد استثنا قرار نمی‌داد. معلم به شبکه روسیا الیوم تأکید کرد: هیچ کس با تشکیل ائتلاف بین‌المللی برای مقابله با تروریسم داعش خالفتی ندارد؛ چرا که سوریه از ده‌ها سال قبل خواستار کنفرانسی بین‌المللی برای مبارزه با تروریسم شده است، زیرا خطر آن را احساس می‌کرد؛ همچنین سوریه قبل از آغاز بحران در این کشور اعلام کرد که تروریسم به حامیان آن باز خواهد گشت و به خارج از مرزهای سوریه و حتی تا اروپا و آمریکا کشیده خواهد شد.


«نه اولويت «داعش» آمريکاست و نه اولويت آمريکا «داعش»»

روزنامه خراسان در ستون یادداشت روز خود  به این حمله پرداخته و می نویسد : اوباما در یادداشت اختصاصی خود برای روزنامه آمریکایی «تمپا بی تایمز» می نویسد: "داعش تهدید مستقیمی برای آمریکا نیست"، چند روز بعد آمریکایی ها می گویند عملیات علیه داعش در سوریه را آغاز کرده اند. کاخ سفید می گوید به هیچ وجه نیروی زمینی به عراق نمی فرستد. همزمان رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا می گوید لازم باشد طرح عملیات زمینی را به رئیس جمهور خواهیم داد. جان کری می گوید 50 کشور در ائتلاف ضد داعش حضور دارند. این در حالی است که واشنگتن تایمز می نویسد در این ائتلاف تنها عراق، کردها و آمریکا جدی هستند
. فاکس نیوز دیروز نوشت در عملیات علیه داعش در سوریه کشورهای همپیمان آمریکا در این عملیات نظامی حضور داشتند. این در حالی است که فرانسه، آلمان و ترکیه اعلام کردهاند در حملات هوایی آمریکا و متحدانش در سوریه مشارکت نداشتهاند. پنتاگون گفته که این حملات بر «رقه» متمرکز خواهد بود. جایی که از مراکز و پایگاههای اصلی «داعش» است. با این حال روز گذشته بی بی سی نوشت جنگنده های آمریکایی مواضع "گروه خراسان" در سوریه را هدف قرار داده اند.

 گروه خراسان شامل جنگجویان عضو القاعده هستند که در افغانستان و پاکستان جنگیدهاند و بسیاری از آنان اعضای غربی و خارجی این گروه تروریستی هستند. این گروه از گروههای قدیمی تشکیل دهنده القاعده است که در سه سال اخیر در سوریه فعال بوده است
. آمریکایی ها می گویند: "گروه خراسان" در سوریه به این دلیل مورد حمله قرار گرفت که به مرحله اجرایی یک حمله برنامهریزی شده به آمریکا یا اروپا نزدیک شده بود. اوضاع امروز خاورمیانه بیش از تناقض موجود در سطور بالا گیج کننده است.

حالا میان این آشوب در خاورمیانه آمریکا هم قشون کشی جدیدی در خاورمیانه راه انداخته است. قطعا این قشون کشی برای حفظ مردم بی گناه خاورمیانه از دست دیو داعش نیست چرا که به قول ماهاتیر محمد این غول محصول چراغ جادوی آمریکاست. واقعیت این است که در آستانه انتخابات میان دورهای کنگره و نیز در آغاز تدارکات مقدماتی رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا، اوباما بر آن است تا با سختتر کردن چهره نرم خود، کمبودهای لازم در عرصه قدرتنمایی در صحنه جهانی را تا حدی جبران سازد.

آمریکایی ها می گویند حمله نظامی خود علیه داعش در سوریه را آغاز کرده اند. اخبار که تکمیل می شود به جای رقه عملیات نظامی در حلب صورت گرفته، هدف جبهه النصره بوده و نه داعش، گروهی تروریستی که رقیب داعش در سوریه محسوب می شود. پنتاگون می گوید نیروهای این کشور هشت حمله هوایی علیه گروههای مرتبط با "القاعده" در غرب حلب انجام دادهاند. 50 عضو جبهه النصره در این عملیات کشته شده اند. اخبار تکمیلی که می آید، هدف تروریستهای النصره هم نبوده اند. هدف گروه تروریستی "خراسان" است گروهی که آماده می شود تا منافع آمریکا را هدف بگیرد. تکه های پازل که تکمیل می شود. هدف حمله به سوریه هم روشن می گردد. هدف قرار دادن رقیب داعش قطعا داعش را تضعیف نمی کند. ... آنچه مشخص است نه اولویت داعش آمریکاست و نه اولویت آمریکا داعش.

«وقتی ایران با داعش می‌جنگید آمریکا به وحشی‌های داعش امید بسته بود»


روزنامه کیهان در همین باره نوشت : «داعش ثمره مشترک رادیکالیسم سعودی و دورویی غرب است.»روزنامه ایتالیایی ایل‌سوله با انتشار این ارزیابی یادآور شد: توحش داعش محصول مشترک غرب و برخی کشورهای عربی است. آمریکایی‌ها می‌کوشند ایران را در نبرد علیه داعش در حاشیه نگه دارند و به نوازش متحدان عرب خود مشغولند اما فقط نیروهای شیعه تعلیم دیده شده توسط سپاه پاسداران در کنار پیشمرگان کرد به نبرد تن به تن با نیروهای داعش خواهند شتافت و هیچ‌گاه اثری از سربازان شیخ‌نشین‌های عرب نخواهیم دید که برای سال‌های متمادی به تزریق پول برای گروه‌های تروریستی مشغول بوده‌اند تا آنها را از خود دور نگاه دارند.ایل سوله نوشت: در سوریه نیز فقط نیروهای حزب‌الله لبنان و متحد ایران توانسته‌اند در مقابله با رادیکال به پیروزی برسند و فراموش نکنیم که توحش داعش نتیجه رادیکالیسم اسلامی و دورویی غرب است.

این روزنامه ادامه می‌دهد: ترکیه به دلایل مختلف، در زمره بی‌میل‌ترین متحدان غرب در مقابله با نیروهای ابوبکر بغدادی است. در سال‌های گذشته نیروهای بنیادگرای اسلامی وابسته به این گروه به راحتی از طریق ترکیه، وارد سوریه شده‌ بودند تا «بشار اسد» را که تا چند سال پیش تعطیلات خود را با (رجب طیب) اردوغان می‌گذراند، ساقط کنند. اما امروز ترکیه نگران یک میلیون آواره سوری است و اندیشناک از اینکه 10 درصد از نیروهای ابوبکر بغدادی را ترک‌ها تشکیل می‌دهند. مسلماً در نشست پاریس درباره چگونگی مقابله با داعش، به این مسائل هیچ اشاره‌ای نشد.ایل سوله ادامه داد: واقعیت این است که غربی‌ها در کنار حکومت‌های عرب منطقه امیدوار بودند که داعشی‌ها بتوانند بشار اسد را واژگون کنند. به همین سبب‌ آنچه به عنوان اپوزیسیون سوریه توصیف و در هر کنفرانس بین‌المللی با آب و تاب فراوان مطرح می‌شد، نتوانست از کمک‌های نظامی برخوردار شود و به سرعت صحنه را به نفع نیروهای سلفی ترک کرد. بنابراین کشورهای غربی بار دیگر مجبور هستند مشابه با آنچه در افغانستان روی داد، اشتباه‌های خود را این بار در خصوص سوریه جبران کنند.ایل سوله افزود: دعوت نشدن ایران به اجلاس پاریس در کنار نبود سوریه، از دیگر نکات بسیار مهم در خصوص ائتلاف بین‌المللی ضد داعش است. آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، به درخواست آمریکا برای همکاری پاسخ منفی داد.


«آش مدیحه‌گویی برای هاشمی و خاتمی شور شد»
 این روزنامه اما در خبری داخلی از قول یکی از محکومان فتنه 88 نوشت : عضو مرکزیت حزب منحله مشارکت گفت مدح مکرر خاتمی و هاشمی و ناطق نوری دغدغه مردم نیست.صفایی فراهانی در مصاحبه با پیام نو با بیان اینکه نباید مدام از چهره‌ها تعریف زیادی کرد گفت: «حضور چهره‌هایی نظیر آقایان هاشمی یا خاتمی یا ناطق و لاریجانی و اساسا هر چهره دیگر زمانی می‌تواند مفید باشد که در بستر جمعی و منافع جمعی تعریف شود اگرنه هرکدام از این چهره‌ها و شخصیت‌های دیگر به تنهایی و در بستر فردی دغدغه مردم نمی‌توانند باشند، نبایستی مردم را حول این اشخاص جمع کنیم و مدح بگوییم! اگر بنا باشد به مردم کمک شود، باید به ایجاد جامعه مدنی کمک کرد. آقای خاتمی 8 سال رئیس‌جمهور ایران بوده‌اند. آقای هاشمی 35 سال در سطح اول سیاست کشور حضور داشته‌اند؛ آنها کار خودشان را کرده‌اند و مردم شناخت خودشان را از آنها دارند. بنا نیست مرتبا از آنها یا هر شخصیت دیگر تعریف و تمجید کنیم.


سفر روحانی به نیویورک و هم زمانی این سفر با مذاکرات هسته ای از دیگر نکات مورد توجه رسانه های کاغذی در روز چهار شنبه بود .


«نتیجه آن تماس تلفنی تروریست خواندن شما بود آقای ابوطالبی!»

روزنامه کیهان  در باره تماس تلفنی سال  گذشته اوباما و روحانی  با نگاه انتقادانه از قول رجا نیوز  نوشت : «آقای ابوطالبی! تروریست نامیدن شما توسط آمریکا نتیجه همان گفت‌وگوی تلفنی بود، فکر می‌کنید با دیدار حضوری دو طرف مشکلات کمتر می‌شود؟»وبسایت رجانیوز با اشاره به یادداشت اخیر ابوطالبی (معاون سیاسی دفتر رئيس‌جمهور که از نمایندگی ایران در سازمان ملل بازماند) نوشت: نام «حمید ابوطالبی» بیش از آنکه در افکار عمومی به عنوان معاون سیاسی دفتر رئيس جمهور شناخته شده باشد، نمادی از ناکامی) دیپلماسی دولت است؛ چرا که طی سال‌های بعد از انقلاب وی نخستین دیپلماتی بود که به‌عنوان نماینده ایران برای حضور در سازمان ملل معرفی شد اما آمریکا به بهانه تروریست بودن وی! از پذیرش ابوطالبی برای حضور او در خاک خود خودداری کرد.به گزارش رجانیوز، با این حال ابوطالبی با انتشار سلسله مطالبی کوتاه در صفحه شخصی خود در توییتر، به تحلیل سفر رئيس جمهور به نیویورک پرداخته و ضمن دفاع از روند دیپلماسی دولت یازدهم، مطالب قابل تاملی را بیان داشته است.

وی در بخشی از نوشته‌هایش مدعی شده در دولت مذاکرات قبلی ایران و آمریکا تنها از حالت «مخفی» خارج شده و شکل علنی به خود گرفته است. ابوطالبی همچنین در بخش دیگری از نوشته‌اش با اشاره به سفر روحانی به نیویورک می‌نویسد: «این یک گام به جلو است که دیگر کسی نگران دیدار وزرای خارجه، یا تماس تلفنی رهبران نیست؛ اینان ممکن است سال آینده نگران سفرهای رسمی باشند.»رجانیوز خاطرنشان کرد: این موضوع نیز در حالی از سوی وی مطرح می‌شود که بنا به تصریح رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان وزارت خارجه، ارتقای سطح مذاکرات با آمریکا نهایتاً در سطح «وزرای دو کشور» تعیین شد و مشخص نیست ابوطالبی با کدام مبنا از سفرهای رسمی آمریکایی‌ها به تهران در آینده سخن می‌گوید؟ در حالی که  طی یک سال گذشته انواع و اقسام چراغ سبز نشان دادن‌های دولت یازدهم به آمریکا، با حداقلی از احترام از سوی طرف مقابل همراه نبوده و در این میان حتی ابوطالبی مجوز ورود به خاک آمریکا را نیز دریافت نکرد، منطق ادامه خوش‌بینی به آمریکا و تلاش برای بزک کردن چهره دشمن چندان قابل فهم نیست. لذا شاید رفتار واقع‌بینانه‌تر این باشد که آقای ابوطالبی که در سایه سیاست‌های به اصطلاح تعاملی دولت با آمریکا، نامش همچنان در لیست سیاه این کشور وجود دارد و حتی اجازه ورود به خاک آمریکا را هم دریافت نکرده، چشم بر واقعیات گشوده و ضمن فهم اثرات پایین آوردن عزت ایرانیان و گستاخ‌تر کردن آمریکا، از هم اکنون به بهانه دیدار احتمالی اوباما و روحانی اینقدر ناشیانه از خود ذوق‌زدگی نشان ندهد چرا که نه تنها مشکلی از مشکلات کشور را دوا نخواهد کرد، بلکه اگر در سایه گفت‌وگوی تلفنی سال گذشته، چند ماه بعد ابوطالبی نامش به‌عنوان یک تروریست! مطرح شد و اجازه ورود به خاک آمریکا را پیدا نکرد، در صورت دیدار رؤسای جمهور دو کشور در سال جاری می‌تواند روند «جری» شدن دشمن را سرعت دهد.


«غرب و «ایران‌هراسی»

روزنامه اقتصاد  اما نگاهش به نطق فردای رییس جمهور است و نوشته است : رئیس‌جمهور ایران قرار است در نطق فردای خود در مجمع عمومی سازمان ملل در باب پدیده «ایران‌هراسی» سخن بگوید. واژگانی که دکتر حسن روحانی به کار خواهد برد بر توشه‌ای غنی استوار است و تلفیق اندیشیده اجزای این توشه می‌تواند تاثیرگذاری نطق را بیشتر کند.توشه ایران که روحانی حامل آن است دو جزء اساسی دارد: 1- سیاست و امنیت: جمهوری اسلامی ایران در فضای جنگ سرد تشکیل شد و تصویری که از آن در ذهن سیاستمداران غربی شکل گرفت، متاثر از آن فضا بود. سیاستمداران غربی با رجوع به دو «تجربه تلخ» یعنی انقلاب کوبا در سال 1959 میلادی و انقلاب ثور افغانستان در سال 1978 میلادی، به این گمان افتادند که اگر کشوری از اردوگاه غرب خارج شود، لاجرم به اردوگاه  شرق خواهد پیوست.

ایران بر اثر این جابه‌جایی، پاره‌ای فرصت‌های اقتصادی، به ویژه در حوزه اخذ تکنولوژی از غرب را دست داد، اما به نظر می‌رسد زیانی که از ناحیه این جابه‌جایی متوجه غرب شده، بیشتر و از جنس زیان استراتژیک باشد. اقتصاد ایران و به تبع آن تجارت خارجی‌اش، حدود یک درصد اقتصاد و تجارت جهان است و شاید از جنبه حسابداری، بر اقتصاد جهان و غرب تاثیر قاطعی نگذارد؛ اما اگر این یک درصد، در قالب «امکان‌های اقتصادی و تجاری» دیده شود، بسیار تاثیرگذار است. روند کنونی اقتصاد جهان از آینده‌ای خبر می‌دهد که جانمایه آن تعامل بلوک‌های اقتصادی منطقه‌ای است و نه دادوستد کشورهای منفرد. اکنون در بیشتر مناطق جهان به ویژه در حوزه‌های آتلانتیک و آسیا-پاسیفیک و به درجات کمتر آمریکای لاتین بلوک‌های تجارت آزاد شکل گرفته و گردش جهانی سرمایه را افزایش داده است، اما خاورمیانه هنوز فاقد اتحادیه تجاری است و از کارآمدی مدار جهانی گردش سرمایه کاسته است. تردیدی نیست که در این بخش از جهان، نمی‌توان اتحادیه‌ای اقتصادی و تجاری را تصور کرد که ایران بیرون از آن یا حتی در حاشیه آن باشد.

این قابلیت که دارایی انحصاری ایران در خاورمیانه است حاوی محتوایی غنی است که سیاستمداران غربی به علت اعتنای جدی‌شان به سیاست واقع‌گرایی، به خوبی از آن خبر دارند.با توجه به شرایط کنونی منطقه خاورمیانه و جهان شاید دکتر حسن روحانی در سازمان ملل منادی این پیام راهبردی باشد؛ صلح و اعتدال برای همه”آری” جنگ و افراطی گری”نه”. واقعیت آن است که خشونت و افراطی گری در هرجایی از دنیا، در هر زمانی و توسط هرکسی محکوم و مذموم است. بطور کلی سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران و بطور اخص راهبردهای دولت تدبیر و امید همواره در راستای صلح و اعتدال در داخل و خارج از کشور ترسیم است. اعتدال درواقع می‌تواند لنگرگاه ثبات و تعادل در جهان پرتلاطم امروز بشمار آید. پرواضح است که اگر کشورهای جهان بخواهند درسیاست‌های خود جانب اعتدال را نگاه دارند دیگر شاهد افراطی گری‌های مرسوم نخواهیم شد. معمولا درمان هر دردی نیازمند تشخیصی درست در پیدا کردن علت و ریشه آن درد است.

شاید ریشه اساسی دردهای جهان امروز در زیاده خواهی کشورهای زورگو باشد که به هر طریقی می‌خواهند خودخواهی و برتری طلبی خویش را به ملت‌های مظلوم دیکته نمایند. به یقین چاره خشونت و افراطی گری درجهان با جنگ و درگیری نه تنها انجام نمی‌پذیرد، بلکه بر دامنه آن نیز می‌افزاید. پیام امروز ملت ایران به مجامع جهانی پیام صلح و اعتدال است تا در این کره خاکی و در این شرایط حساس منطقه ای درفش صلح و دوستی و برابری تنها بر دوش ایران اسلامی به اهتزاز درآید. حضور رییس جمهور روحانی برای دومین بار در سازمان ملل می‌تواند از یک طرف فرصتی مغتنم براى سروسامان دادن به حل پرونده هسته ای تلقی شود و از طرف دیگر می تواند. نگاهی به چالش‌ها و مشکلات منطقه خاورمیانه داشته باشد و در این راستا راهبردهای اعتدالی خویش را مطرح نماید.



در میان خبر دیدار روحانی و نخست وزیر انگلیس نیز مورد توجه برخی رسانه ها قرار گرفت .

« فرصت طلایی»

روزنامه  آرمان   در این باره نوشت : سیاست خارجی انگلیس یک سیاست دوضلعی است که یک ضلع آن آمریکا و ضلع دیگر آن اتحادیه اروپاست و اگر قرار است دیداری بین نخست‌وزیر انگلیس و رئیس‌جمهور ایران صورت بگیرد، قطعا این دیدار با هماهنگی اتحادیه اروپایی و آمریکا صورت خواهد گرفت و از این منظر، چنین دیداری اهمیت فوق‌العاده‌ای در سیاست خارجی ایران دارد و تاثیر مثبتی بر فضای مذاکرات خواهد گذاشت و روابط ایران و کشورهای غربی را به سمت بهبودی حرکت می‌دهد. در واقع هر دیداری که با کشورهای قدرتمند در سازمان ملل متحد انجام شود می‌تواند بخشی از تحریم‌های اعمال شده علیه ایران را بردارد. دیدار با فرانسه و انگلستان هم جزو همین دیدارهایی است که بدون شک می‌تواند فضای روابط خارجی ایران را تغییر دهد. سیاستمداران و دیپلمات‌های کشورهای اروپایی وقتی برای مذاکره با کشوری اعلام آمادگی می‌کنند معمولا این کار را با مطالعات زیاد انجام می‌دهند و از این دیدارها اهداف خاصی را دنبال می‌کنند. با توجه به گذشته سیاست خارجی ایران و سابقه‌ای که در تنش و اختلاف با بیشتر این کشورها وجود داشته، باید این ملاقات‌ها را به فال نیک بگیریم و سعی کنیم از فرصت به دست آمده بیشترین بهره را ببریم. از یک سو با توجه به روابط سنتی ایران با اروپا این گشایش در ارتباط با اتحادیه اروپا می‌تواند زمینه‌ساز روابطی گسترده و عمیق باشد و از سویی دیگر با توجه به در پیش بودن انتخابات کنگره در ایالات متحده و در اکثریت قرار داشتن دموکرات‌ها در مجلس سنا، اوباما نیز از رفتاری که موجب تنش زدایی و سنگین‌تر شدن سبد رای حزب خود در انتخابات شود استقبال می‌کند به خصوص در زمانی که به نظر می‌رسد او هر روز با افت محبوبیت مواجه می‌شود و نیاز به عمل به وعده‌های سیاست خارجی را بیش از هر زمانی احساس می‌کند. از سویی دیگر این خبر نیز به گوش می‌رسد که کشورهای1+5 در سطح سران برای بررسی پرونده هسته‌ای ایران جلسه‌ای تشکیل دهند. اگر این اتفاق بیفتد، در واقع جلسه سطح بالایی تشکیل می‌شود که نمونه‌های مشابه آن بسیار نادر بوده و اهمیت استراتژیک ایران را به جهانیان نشان می‌دهد. آنچه مهم است این که رئیس‌جمهور دیپلمات بتواند از همه فرصت‌های به دست آمده در نیویورک بیشترین بهره را ببرد.



« مورد عجیب روحانی - کامرون »


شرق هم درباره این دیدار می نویسد : هرطور که به دیدار روحانی با نخست‌وزیر انگلستان بنگریم، از این واقعیت نمی‌توان گریخت که این دیدار، بی‌تردید، ملاقاتی تاریخی خواهد بود. برای نخستین‌بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رییس‌جمهور ایران با نخست‌وزیر انگلستان دیدار می‌کنند. شواهد و قراین موجود، حکایت از آن دارند که دیدار دارای اهمیت بالایی است. هر دو طرف بر ضرورت حل مساله هسته‌ای ایران تاکید دارند. هر دو طرف روی اهمیت مبارزه با جریانات خشونت‌گرای مذهبی در منطقه از جمله داعش و نقش مستقیم و غیرمستقیم ایران در این مبارزه متفق‌القول هستند و به احتمال خیلی زیاد، هر دوطرف برای بازگشایی کامل سفارت طرفین در خاک یکدیگر نقطه‌نظرات مثبتی ارایه خواهند داد. جزییات مذاکرات و تماس‌های میان دو کشور البته که دارای اهمیت است اما مهم‌تر از مفاد مذاکرات میان روحانی و «کامرون»، تبعات سیاسی این دیدار تاریخی است. واقعیت این است که میان «واشنگتن» و «لندن»، انسجام سیاسی عمیقی وجود دارد. این انسجام به‌لحاظ تاریخی همواره میان آن دو کشور بوده و از فردای جنگ جهانی دوم، جدای از ابعاد تاریخی، یک بعد سیاسی بین‌المللی مستحکم پیدا کرده است.

درواقع، کمتر موردی را می‌توان ظرف 70سال اخیر به یاد آورد که «واشنگتن» و «لندن»، پیرامون موضوعی بین‌المللی با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند. مهم هم نبوده که در انگلستان محافظه‌کاران بر سر قدرت بودند یا حزب کارگر یا در «کاخ‌سفید»، جمهوری‌خواهان ساکن بوده‌اند یا دموکرات‌ها. هر دو کشور نیز به یک اندازه با کشور ثالث در دشمنی بوده‌اند و هردو به یک اندازه با کشور سوم، دوستی و مراوده داشته‌اند. مخالفت با صدام و حمله به عراق، مخالفت با دخالت نظامی در سوریه علیه «بشار اسد»، همراهی‌نکردن با «تل‌آویو» در عملیات نظامی علیه فلسطینی‌ها در «غزه»، ایستادگی علیه روسیه در اوکراین و موضع‌گیری اخیر علیه «داعش» و موارد مهم بین‌المللی دیگر، نمونه‌هایی از آن است. این قاعده کلی درخصوص ایران هم ساری و جاری است. بگذارید صورت‌مساله را به شکل دیگری تعریف کنیم. اگر زمینه‌های توافق تهران و واشنگتن فراهم نشده بود، در عمل، غیرممکن می‌شد که بلندپایه‌ترین مقام کشور انگلستان با رییس‌جمهور ایران دیدار و گفت‌وگو می‌کرد. البته، ممکن است برخی از مخالفان تنش‌زدایی ایران و ایالات‌متحده، ما را متهم کنند که به ملاقات نخست‌وزیر انگلستان و رییس‌جمهور ایران، بیش از حد، خوش‌بین شده‌ایم. آنان تلاش خواهند کرد تا هرطور شده بر موانع ملاقات احتمالی «اوباما» و روحانی بیفزایند. . اما مساله، نه ذوق‌زدگی است نه باور به این مساله که تنش‌زدایی با آمریکا همه مشکلات ما را یک‌شبه حل خواهد کرد.

از قضا هستند، بسیاری کشورهای دیگر که روابط حتی صمیمانه‌ای هم با ایالات متحده دارند، ولی مشکلات و مسایلشان حل نشده است. نه؛ برای حل مشکلات و مسایلمان نیازمند به‌کارگیری دانش، تجربه، خرد جمعی و بالاتر از همه تعقل هستیم. سخن این نیست که تنش‌زدایی با آمریکا کدام مشکل ما را برطرف می‌کند، بلکه سوال اساسی آن است که اصرار بر تداوم تنش با «کاخ‌سفید»، چه کمکی به حل‌وفصل مسایل ایران می‌کند؟

به‌هرحال، ملاقات «دیوید کامرون» و حسن روحانی به معنای سبزشدن چراغ مناسبات تهران و واشنگتن نیز خواهد بود. از شکفتن یک گل، البته که بهار نمی‌شود اما شکفتن یک گل، دست‌کم طلیعه پایان زمستان روابط می‌تواند باشد. اگر تا این حد هم خوش‌بینانه نخواسته باشیم به موضوع نگاه کنیم، پیام ملاقات این دو مسوول ارشد دو کشور، تقویت احتمال دیدار اوباما و روحانی است. هرچند، برای وقوع چنین دیداری، نباید از تاثیرگذاری متغیرهای دیگر هم غافل ماند.


















4

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.