سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

سراج در" اختتامیه خط امام فارس":

نباید به وعده قدرتمندان و زورگویان خوشبین بود/ تعارض تعامل گرایی با اصول انقلاب

کارشناس مسائل استراتژیک با بیان اینکه نباید به وعده قدرتمندان و زورگویان خوشبین بود، گفت: دانشگاه باید تبدیل به محیط آرمان‌خواهی، عدالت‌خواهی و استکبارستیزی شود.

به گزارش حوزه دانشگاه باشگاه خبرنگاران، به نقل از سازمان بسیج دانشجویی ،رضا سراج کارشناس مسائل استراتژیک در اختتامیه "اولین دوره راهبردی خط امام استان فارس" در قم، با اشاره به اینکه در پیام تاریخی امام خمینی(ره) برای تشکیل بسیج دانشجویی، پاسداری از ارزش‌های انقلاب اسلامی و اصول "نه شرقی نه غربی"به عهده دانشجویان و طلبه‌ها نهاده شده است، بیان داشت: یکی از اصول مهم مسئله استکبارستیزی و سلطه‌ناپذیری‌ است. بر این اساس نقد مبانی نظری جریانی موسوم به "تعامل‌گرایی" از اهمیت بالایی برخوردار است. نقد این جریان تازه ظهور یافته از منظر شما که باید پاسدار اصول "نه شرقی نه غربی" باشید، بسیار ضروری است.
 

وی افزود: با انتخابات ریاست جمهوری 92 و استقرار دولت یازدهم، شاهد زمزمه‌هایی در حوزه سیاست‌ خارجی بودیم که دم از تعامل‌گرایی می‌زدند. بحثی که نیاز است مبانی نظری آن، به خوبی مورد بررسی قرار گیرد. در نظر آن‌ها "تعامل‌گرایی" شرط "توسعه" لحاظ شده است. یعنی معتقدند که برای رسیدن به توسعه راهی جز تعامل‌گرایی نداریم. از این منظر شاهد ظهور "سومین دولت توسعه‌گرا" هستیم؛ که اولین آن سازندگی بود با ریاست هاشمی رفسنجانی، دولت توسعه‌گرای دوم، دولت اصلاحات بود و سومین آن دولت یازدهم یا دولت تدبیر و امید یا دولت اعتدال است.
 

سراج گفت: در دولت سازندگی، "توسعه" شرط لازم و کافی داشت و محور توسعه در دولت سازندگی مباحث اقتصادی بود. از جمله سیاست‌های آن دولت می‌توان به این موارد نظیر رهاسازی اقتصاد برای کوچک‌سازی دولت، آزادسازی منابع دولت برای تولید، تلاش برای جذب سرمایه‌گذار خارجی، فعال کردن بخش خصوصی، تنش‌زدایی برای فراهم‌سازی فضای جذب سرمایه‌گذاری در ایران اشاره کرد.
 
این استاد دانشگاه ادامه داد: دوره اول توسعه ناموفق بود؛ زیرا ما فضای سیاسی و فرهنگی کشور را در ذیل اقتصاد تعریف کردیم و خسارات جبران ناپذیر به حوزه فرهنگ، سیاست و اقتصاد وارد شد. یکی از این خسارت‌ها در فرهنگ و اقتصاد ما، تغییر سبک زندگی بود. مثلا نیاز به جذب سرمایه‌گذار خارجی و وجود به راه‌اندازی بازار مصرف احساس می‌شد و این مصرف‌گرایی سبک زندگی ما را تغییر داد.
 
وی تصریح کرد: در دوره توسعه و دولت موسوم به اصلاحات، توسعه سیاسی بستر قرار گرفت و همچنان در سیاست خارجی تنش‌زدایی مطرح شد و ادامه راه دولت سازندگی بود.

سراج ادامه داد: سومین موج توسعه‌گرایی نیز با دولت اعتدال بر سر کار آمده است. تفاوت موج سوم با دو موج قبلی در این است که در دولت‌های سازندگی و اصلاحات قائل به تنش‌زدایی در دنیا برای دستیابی به توسعه بودند؛ اما در رویکرد جدید قائل به تعامل‌گرایی با دنیا برای رسیدن به توسعه هستند و به دلیل اینکه قیدی برای این تعامل‌گرایی مشخص نیست، قائل به تعامل با کل دنیا یا به تعبیری کدخدا‌گرایی هستند.
 
این کارشناس سیاسی گفت: سال 76 هنگامی که هاشمی‌رفسنجانی دولت را به خاتمی تحویل داد، مصوبه‌ای اجرا و مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری را به مجمع تشخیص مصلح نظام منتقل کردند. تدریجا در این مرکز تیمی مستقر شد که بنا داشت در سال 84 دولت سوم توسعه‌گرا را شکل دهد که با شکست هاشمی در انتخابات آن سال، توسعه گرایی در آن سال متوقف شد. این تیم مانند بازیکن ذخیره، پشت دروازه خود را برای انتخابات 88 آماده می‌کرد که با آمدن موسوی و به هم خوردن صحنه، این تیم مجددا نتوانست در انتخابات حضور داشته باشد.
 
وی با بیان اینکه برای پی بردن به این تفکر باید از روی آثار و نظراتی که ارائه کرده‌اند، مبانی‌شان را مورد بررسی قرار دهیم، تاکید کرد: این تیم پیش‌نویس سند چشم انداز 20 ساله را تدوین کرد. در این سند توسعه گرایی را به عنوان یک استراتژی ملی مطرح می‌کنند. هنگامی که سند برای تصویب به محضر رهبر انقلاب می‌رسد، ایشان قید "با حفظ هویت اسلامی و انقلابی" را اضافه می‌کنند. پس معلوم می‌شود که توسعه و  توسعه‌گرایی می‌تواند هویت اسلامی و انقلابی را مورد تهدید قرار دهد. پس هنگامی که آن قید در سند نوشته می‌شود یعنی ما توسعه‌ای می‌خواهیم که هویت اسلامی و انقلابی ما حفظ شود. چرا رهبر انقلاب آن قید را اضاف می‌کنند؟ پس ما توسعه و پیشرفتی می‌خواهیم که هویت اسلامی و انقلابی را تغییر ندهد. جهت گیری توسعه، در تناقض با اصول اسلام و انقلاب است. اگر قرار بر دنبال شدن توسعه باشد، هر جریانی که بخواهد سر کار بیاید باید به هویت، ارزش‌ها و اصول انقلاب توجه کند.
 

سراج تصریح کرد: در سال 86 "کنفرانس ملی چشم انداز 20 ساله ایران و الزامات سیاست خارجی توسعه‌گرا" برگزار می‌شود. بانیان این همایش همان تیمی است که در دولت یازدهم و هم در مرکز بررسی استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام مشغول به کارند. آن‌ها حلقه ای را برای رسیدن به قدرت تشکیل داده‌اند. اگر این کنفرانس را در اینترنت جست‌وجو کنید، مقالات و سخنرانی‌ها قابل دسترسی است و تمام مقالات و سخنرانی‌ها در سال 87 در کتابی با عنوان "الزامات سیاست خارجی توسعه‌گرا" بیرون می‌آید. آنچه در ادامه بیان می‌کنم، استنباط و تحلیل من نیست، بلکه دقیقا مضامین صریحی‌ است که اینها در این کنفرانس ارائه می‌دهند.
 
این تحلیلگر مسائل سیاسی و استراتژیک افزود: آن‌ها معتقدند که که ما در کشور نتوانستیم روی استراتژی ملی انسجام به وجود آوریم و عده‌ای به دنبال حفظ محوری و عده‌ای به دنبال رشد محوری هستند. استراتژی سوم را مطرح می‌کند با عنوان "استراتژی توسعه‌گرایی" و برای آن یک شرط کافی می‌گذارد و آن تعامل‌گرایی است و برای تعامل گرایی هیچ حد، مرز و قیدی مشخص نمی‌شود. برخی افراد شرکت کننده در آن کنفرانش مدلی را برای توسعه‌گرایی و تعامل‌گرایی معرفی می‌کنند از جمله ترکیه، مالزی و چین. در هر سه مدل یک نکته اساسی وجود دارد و آن آرمان‌زدایی در سیاست خارجی است و در سیاست خارجی به دنبال آرمان‌ها به دنبال ارزش‌ها و باید و نبایدها نبودن. مثلا می‌گوید چین، هنگامی که چین از حالت انزوا خارج شد و به تعامل با دنیا روی آورد، به رشد اقتصادی رسید. افرادی که در روابط بین‌الملل کار کرده‌اند می‌دانند که چین از ایدئولوژی مائوئیست دست کشید و در سیاست خارجی‌اش، ایدئولوژی‌زدایی کرد. ایدئولوژی زدایی در سیاست خارجی که منجر به تعامل گرایی می‌شود، را می توان به عنوان ارزش‌زدایی تعریف کرد.


 وی در ادامه بیان داشت: سخنران محوری این همایش، معاون وقت پژوهش‌های سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک به نام محمود واعظی بود که مقاله‌ای را ارائه می‌دهد با عنوان "جایگاه تعامل سازنده در سیاست جمهوری اسلامی ایران" که می‌شود صفحات 33 تا 39 کتاب. وی در این مقاله، 15 راهکار برای تعامل‌گرایی در سیاست خارجی معرفی می‌کند. که من دو یا سه نکته را نقل می‌کنم تا مبانی سیاست‌خارجی تعامل‌گرا بیشتر خودش را نشان دهد.

سراج ادامه داد: نکته اولی که واعظی برای معنا پیدا کردن توسعه‌گرایی و تعامل‌گرایی بیان می‌کند، "تناسب آرمان‌ها با امکانات و مقدورات" بود که معنای دیگرش این است که اگر ما امکانات و مقدورات نداشتیم از آرمان‌ها عدول کنیم و آرمان‌ها را تا جایی دنبال کنیم که امکانات ما جواب بدهد. امام راحل ما در مسئله سیاست خارجی به آرمان‌ها، اصول، ارزش‌ها و مبانی دینی توجه داشت یا به امکانات و مقدورات؟ آنجا که گفت "جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم" و آنجا که گفت " ما درصدد خشکاندن ریشه‌های فاسد صهیونیسم، سرمایه‌داری و کمونیسم هستیم"، یعنی امام به دنبال آرمان بود؛ اما در سیاست خارجی به امکانات توجه نکرد. امام هیچ گاه در ارزش ها و آرمان‌ها کوتاه نیامد. امام به صراحت گفت که "به دنبال طنین انداختن بانگ لا اله الا الله و محمد رسول‌الله در جهان هستیم."
 
این استاد دانشگاه تصریح کرد: با رویکردی از توسعه محوری مواجه‌ایم که شرط کافی آن را تعامل‌گرایی می‌داند. در این رویکرد، به ظاهر امکانات و مقدورات ما با آمریکا و دنیای سلطه برابری نمی‌کند و ما باید کدخدا پذیری داشته باشیم؛ در صورتی که نباید از آرمان‌ها کوتاه بیاییم، و سفت و محکم پای آرمان‌ها بایستیم و آرمان‌گرایی را در محیط زنده، فعال و پویای دانشگاه‌ها حفظ کنیم. این آرمان‌ها شمال عدالت‌خواهی، ظلم‌ستیزی، استکبارستیزی است که نباید از آن‌ها کوتاه بیاییم؛ بویژه در سیاست خارجی. نگاهی که می‌گوید ما باید آرمان‌ها را متناسب با امکانات و مقدورات تعیین کنیم، نگاه دینی نیست بلکه نگاه سکولار است.
 
وی تصریح کرد: نکته دومی که در این کتاب برای تعامل‌گرایی بیان می‌شود این است که می‌گوید "انتخاب گفتمان مناسب در بیان و پیگیری آرمان و ایده‌ها". یعنی همان آرمان‌هایی که باید قدشان بیاید پایین هم باید با گفتمان مناسب بیان کنیم. واعظی در بخشی از سخنانش می‌گوید که "این ما هستیم که باید در سیاست خارجی حرف‌هایی را بزنیم که تکفیرآفرین باشد؛ این ما هستیم که سیاست خارجی را به معنای درشت‌گویی تعریف کرده‌ایم". ایستادن در برابر جبهه ظالم و سلطه‌گر دنیا درشت گویی نیست. مرگ بر آمریکا درشت گویی نیست. مرگ بر قدرت‌های سلطه‌گر درشت گویی نیست. اینکه اسرائیل باید از بین برود،‌درشت گویی نیست. عده ای دارند آرمان‌ها و اصول و ارزش‌های ما را پرهزینه و پرخطر معرفی می‌کنند. و گفتمان ظلم‌ستیز و سلطه‌ستیز ما در سیاست‌خارجی را پرخطر معرفی می کنند و خواهان تغییر این گفتمان هستند. سوال مطرح می‌شود که این چه گفتمانی است که فکر می‌کنید درشت گویی نیست؟ و چه دستاوردی داشته این گفتمان؟ با زورگو به جز با زبان زور جور دیگری هم می‌شود صحبت کرد؟ با کسی که خلق و خوی استکباری دارد جز با زبان قدرت، زبان دیگری را هم می‌شود به کار برد؟ مگر می‌شود با مستکبران با زبان خواهش و تمنا صحبت کرد؟
 
سراج گفت: دوراندیشی امام(ره) تا جایی بود که تشکلی را از دل جوانان انقلابی ایجاد کرد و در جایی بنا گذاشت که ممکن است روزی در آنجا  اصول تغییر ناپذیر انقلاب و اصول "نه شرقی و نه غربی" به چالش کشیده شود؛ یعنی دانشگاه. امروز همان روز است.
 
این کارشناس مسائل استراتژیک گفت: امروز برای توسعه‌گرایی بحث "گریز از خاص‌بودن" را مطرح می‌کنند. می‌گویند از این خاص بودن و ویژه بودن که انزوا به دنبال دارد، باید دست بکشیم. در سیاست خارجی آن چیزی که ما را ویژه و خاص کرده و امروز چشم ملت های مظلوم، مسلمان و مستضعف به این بازیگر خاص معطوف شده، ظلم ستیزی و تمسک به اسلام سیاسی بوده که در آن، سلطه‌ناپذیری، عدالتخواهی، استکبارستیزی و هویت‌گرایی دینی قرار دارد، ما را خاص کرده است. سخنران محوری آن کنفرانس می‌گوید، این ما هستیم که سر سلوک و سازش با دنیا نداریم. بله، ما با قدرتمندان دنیا سر سازش و سلوک نداریم و به این افتخار می‌کنیم و به این خاص‌بودن افتخار می‌کنیم و می‌ایستیم.
 

سراج افزود: تجربه تاریخی به ما می‌گوید به وعده زورمندان، قدرتمندان و زورگویان نباید خوشبین بود و اعتماد کرد. یکی از ویژگی‌های سلطه‌گران، پایبند نبودن به تعهدات‌شان است. کسانی که در کشور ما دخالت کردند و 27 کودتا در ایران به وجود آوردند، به منافقینی پناه داده‌اند که 17 هزار ایرانی را ترور کرده‌اند و سران آن‌ها را از لیست تروریست خارج می کنند، چرا باید به آن‌ها اعتماد کنیم؟ مگر در ماجرای لانه جاسوسی، در الجزایر تعهد نکردند که در ازای گروگان‌ها اموال مارا که قریب به 10 میلیارد دلار بود را آزاد کنند؟ ما به تعهد خود عمل کردیم اما آن‌ها خیر. در مذاکرات هسته‌ای اخیر نیز مگر به تعهدات‌شان عمل کردند؟ قرآن می‌گوید این‌ها از شما راضی نمی‌شوند مگر اینکه به دین آنان در آیید. و قرآن ما را نهی کرده است از تبعیت از ظلم‌پذیری و طاغوت.
 

وی معتقد است که این اصول و ارزش‌ها برای ما پرهزینه و پرخطر نبوده بلکه برای ما عزت‌آفرین و غرورآفرین بوده است و امروز کشورهایی که ارزش‌ها و استقلال‌شان دست کشیده‌اند، هیچ هویتی در دنیا ندارند. پاکستان مگر یک کشور با ارتش قوی و سلاح اتمی نیست؟ چطور آمریکایی هوا و زمین این کشور را تصاحب کرده‌اند و مردم را به خاک و خون می‌کشند. آن چیزی که استقلال ما را حفظ کرده همین سلطه نا‌پذیری است.

وی خاطرنشان کرد: نکته چهارمی که سخنران ارشد این کنفرانس می‌گوید "توجه به عرف و هنجارهای بین المللی است". یکی از آن عرف‌ها و هنجارهای بین‌المللی حقوق بشر است که اخیرا از جانب سازمان ملل، ناقض حقوق بشر معرفی شده‌ایم. حمایت ما از گروه‌های مقاومت در برابر اسرائیلی که زنان و کودکان را بر سر سفره افطار به خاک و خون می‌کشد، را نقض حقوق بشر از سوی ایران می‌دانند! این عرف و هنجارهای را چه کسی مشخص کرده است و پایش می‌کند؟

 این کارشناس مسائل سیاسی و استراتژیک بیان داشت: نکته پنجمی که در این کنفرانس ارائه می‌شود، "پیگیری اهداف از طریق اقناع جمعی و مجموعه‌سازی" است. مسئله غنی‌سازی و رسیدن به انرژی صلح آمیز در این مناسبات عالم، چگونه با اقناع‌سازی به دست می‌آید؟ یک روز که به ما اجازه داشتن حتی یک سانتریفیوژ نمی دادند؛ اکنون با اقناع به این سطح از علم رسیدیم یا با تلاش و پافشاری بر حقوق‌مان؟

وی گفت: نکته ششم مطرح شده در این کنفرانس، "تاکید بر چانه‌زنی برای رسیدن به اهداف است". آیا با کسانی که می‌گویند که حتی باید پیچ و مهره‌های برنامه هسته‌ای ایران، را از بین برد، مگر می‌شود چانه زنی کرد؟ با مستکبران مگر میشود چانه زنی کرد؟
 

سراج تصریح کرد: هفتمین نکته ای که سخنران اصلی این کنفرانس بیان می‌کند این است که "بیش از آنکه غرب امنیتی باشد، ما خود را امنیتی کرده‌ایم". با توجه به این گفته، این پرسش مطرح می‌شود که تصویر کسانی که در ویتینام صدها هزار انسان و در دیگر کشورها با اقدامات‌شان، میلیون‌ها انسان را به خاک و خون کشیده‌اند، امنیتی است یا تصویر ما؟
 
این کارشناس مسائل استراتژیک تصریح کرد: دستگاه محاسباتی این جریان اشکال دارد. در این دستگاه، اصول و ارزش‌های انقلاب مورد تجدیدنظر قرار می‌گیرد. تعارض تعامل گرایی با اصول انقلاب، بر اساس گفته هایشان کاملا درک می‌شود.
 
سراج افزود: جریان جدید به دنبال یک مهندسی تغییر است و پیشانی تغییر در سیاست خارجی است که برای آن باید عرصه های فرهنگ و اجتماعی نیز دچار تحول شود.
 
وی ادامه داد: این جریان برای تغییر در فضای سیاسی، معتقد است که فضای سیاسی باید متکثر شود تا به تغییر در سیاست خارجی کمک شود. جریانی که در حوزه سیاسی به دنبال حفظ اصول ارزش های انقلاب است منزوی و با به کارگیری افراد مسئله‌دار، این هژمونی شکسته شود. بر این اساس، نیروهای سکولار، معاند و فتنه گر، اجازه فعالیت داشته باشند و چتر امنیتی از رویشان برداشته شود. دقت کرده‌اید چرا در وزارت علوم اصرار بر این است که وزیر از یک جریان خاص باشد؟ به این دلیل که فضایی که می‌تواند به پولاریزه کردن فضای سیاسی و برداشتن چتر امنیتی از فتنه‌گران کمک کند، دانشگاه است.
 

سراج تصریح کرد: تغییر دوم در حوزه فرهنگ است. هرچه قدر فضای فرهنگ لیبرالیزه شود، ارزش ها کم‌رنگتر و به همان میزان تغییر در سیاست خارجی آسان‌تر می‌شود. و در مجموع هر چه قدر فضای فرهنگی لیبرالیزه‌تر شود، به دنبال آن فضای سیاسی پولورالیزه‌تر می‌شود.
 

وی تاکید کرد: دوقطبی کردن فضای اجتماعی برای تغییر در محیط و نیروهای اجتماعی است تا در راستای آن محیط سیاست خارجی را دچار تغییر کنند. در حوزه مهار این تغییر در سیاست خارجی باید بی اعتمادی به دشمن را به آحاد جامعه تبیین و اثبات کنیم. تبیین گفتمان "نه شرقی، نه غربی" که برای ما استقلال آفرین بوده نه خطرآفرین باید در دستورکار باشد. اگر چنین نکنیم دیگران گفتمان انقلاب را پرهزینه و پرخط معرفی می‌کنند.

این کارشناس مسائل استراتژیک گفت: برای مهار این تغییر طلبی باید مرزبندی خودی و غیرخودی را پررنگ کنیم. خودی کسی است که به اندیشه های امام و رهبری و ولایت فقیه اعتقاد دارد. اندیشه‌های امام و مبانی دینی بازخوانی بشود. فتنه خط قرمز است و فتنه و فتنه گران مدام به چالش کشیده شوند و اجازه تحرک پیدا نکنند به ویژه در محیط های دانشجویی. در حوزه فرهنگی نیز باید آنجایی که می‌خواهند محیط فرهنگ را لیبرالیزه و خصوصی سازی کند، آنجا جبهه فرهنگی انقلاب توسط جوانان تشکیل شود. پررنگ کردن آرمان‌های دینی، استفاده ازمناسبت‌ها و بسترهای دینی، پررنگ‌کردن دفاع مقدس، آرمان و ارزش ها، اهمیت به اردوهای جهادی و محرومیت‌زدایی، دفاع از عفاف و حجاب در دستور کار باشد.
 
سراج ادامه داد: در زمین انحرافی دو قطبی سازی، بازی نکنیم. با اینکه باید فتنه خط قرمز باشد دوقطبی کاذب درست نکنیم. دو قطبی سازی اجتماعی به نفع انقلاب نیست. شکاف اجتماعی به نفع انقلاب نیست. انسجام اجتماعی با هویت دینی و انقلابی ما شکل می‌گیرد.
 

سراج ادامه داد: دچار جنگ نرمی شده‌ایم که جنگی اندیشه‌ای و جنگ نفوذ و مهندسی درافکار است. در ان مهندسی تغییر می‌خواهند انقلاب را از اصول و ارزش هایش پشیمان کنند. که اگر چنین شود، بساط سلطه‌پذیری در دنیا جمع می‌شود.
 

وی بیان داشت: محیط دانشگاه باید تبدیل به محیط آرمان‌خواهی، عدالت‌خواهی و استکبارستیزی شود. محیط دانشگاه باید محیط تبیین اندیشه های امام و رهبر شود. باید تفکر غربی و سکولار را در محیط های دانشجویی به چالش کشیده شود.

انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.