کیهان چندان به این پیشنهاد خوش بین نیست و مدیر مسئول روزنامه با انتقاد از جمله ظریف درباره قول اوباما درباره مذاکرات و پیشنهاد هسته ای می نویسد : از دورهای به بعد رهبر انقلاب تیم هستهای را با نسخهای
روشن و خالی از ابهام که حاوی خطوط قرمز غیرقابل عبور بود پای میز مذاکره فرستاد.
از آن نقطه به بعد بود که آمریکا و متحدانش، راه را برای ادامه زیادهطلبیها و
باجخواهیهای خود بسته دیدند چرا که ایران اسلامی کمترین عبور از خط قرمزهای ترسیم شده را نمیپذیرفت
و چنین بود که مذاکرات بینتیجه به پایان میرسید و طرفین دست خالی به کشورهای خود
باز میگشتند. حریف در این حالت، سه راه پیش روی داشت.
اما، موضوع اصلی یادداشت پیش روی که در آغاز به آن اشاره شد و اظهارات جسته و گریخته ولی صریح و جدی برخی از مقامات آمریکایی حکایت از آن دارد، عبور آمریکا از بنبست یاد شده با اتخاذ یک تصمیم غیرهستهای است. توضیح آن که از چند ماه قبل در میان سیاستپردازان و تصمیمسازان آمریکایی این زمزمه شنیده میشود و به توهم بر این باورند که حمایت از دولت محترم با توجه بهحضور شماری از غربگرایان و نزدیکی برخی از اصحاب فتنه به آن میتواند آمریکا را به هدف اصلی خود که بیرون از چالش هستهای تعریف شده و اساسا چالش هستهای بهانهای برای آن است نزدیکتر کند. از این روی- باز هم بهزعم آنان- اگر دولت کنونی از مذاکرات دست خالی و بدون دستاورد قابل توجه بازگردد موقعیت و جایگاه جبهه اصلاحات- بخوانید مدعیان اصلاحات و نه همه آنها- در میان مردم با آسیب جدی روبرو میشود و این در حالی است که مدعیان اصلاحات در دوران حاکمیت خود بر دولت و مجلس - دوران اصلاحات - نشان دادهاند نهفقط میتوانند متحدان استراتژیک و قابل اعتمادی برای آمریکا باشند بلکه در جریان فتنه 88 از تلاش و توطئه برای براندازی نظام اسلامی نیز دریغ نکرده و با این منظور مدیریت مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را هم پذیرفته بودند.
برخی از اصحاب فتنه نیز از داخل کشور پالسها و پیامهای مشابهی برای آمریکا میفرستند. به عنوان نمونه - و فقط یک نمونه- ارگان حزب کارگزاران به آمریکا توصیه میکند «موقعیت طلایی» به قدرت رسیدن «میانهروها» در ایران را از دست ندهد و اشتباه دوران کلینتون را تکرار نکند و مینویسد یک دهه قبل در دوران خاتمی «جرج بوش» شرایط فراهم شده ناشی از روی کار آمدن خاتمی را درک نکرد و در نتیجه در ایران با افراطیگری! و درخاورمیانه با موجی از قیامهای ضدغربی مواجه شد!
3- تردیدی نیست که روحانی، شخصیتی برخاسته از انقلاب اسلامی و مانند تیم هستهای مذاکرهکننده کشورمان فرزند انقلاب است و به خوبی میداند که در مذاکرات پیشروی حاصل خون صدها هزار شهید و خوندل خوردنهای ایثارگرانه مردم این مرز و بوم و ایران مقتدر را نمایندگی میکند.
و از سوی دیگر، دشمن در چالش هستهای فقط با دولت محترم روبرو نیست، بلکه با امت بزرگ و گوش به فرمان امام خویش طرف است و از این روی در ترفند یاد شده نیز، به یقین و مانند دهها ترفند و توطئه سختتر و پیچیدهتر دیگر با ناکامی روبرو خواهد شد و البته در این میان برای آن که دندان طمع دشمن - ولو به توهم - تیز نشود، بایستی ادبیات سیاسی بهکار گرفته شده از سوی رئیسجمهور محترم و تیم هستهای کشورمان نیز با آموزههای انقلاب اسلامی و صلابت آن همخوانی بیشتری داشته باشد. مثلا؛ در حالی که آمریکا هیچ فرصتی را برای کینهتوزی و ابراز دشمنی و نادیده گرفتن تعهدات خود از دست نداده است، شایسته نیست برادر عزیزمان جناب آقای دکتر ظریف اعلام کند، «اگر اوباما قول بدهد به قولش اعتماد خواهیم کرد»« ضرورت تصميم هاي فرامتني در مذاكرات هسته يي»
در جناح مقابل هم روزنامه اعتماد بی عملی امریکا در ماجرای هسته ای را به باد انتقاد گرفته و نوشته است : اكنون نوبت امريكا و به ويژه دولت اوباماست كه براي حل و فصل مسالمت آميز كه حداقل هاي حقوق هسته يي ايران را تامين و تضمين كند، بايد دست به اخذ تصميم هاي سياسي و راهبردي بزند. اول، امريكا و اوباما بايد منافع ملي جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك كشور مستقل و مطمئن را به رسميت بشناسد. دوم، جايگاه و نقش منطقه يي جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك قدرت منطقه يي مثبت، مسووليت پذير و سازنده را به رسميت بشناسد. سوم، امريكا و اوباما بايد بر پايه اصل همزيستي مسالمت آميز عمل كند. به گونه يي كه مي توان با وجود اختلاف نظرها، باورها، ارزش ها و منافع در كنار ايران مستقل و انقلابي زندگي كند. چهارم، اوباما بايد سياست داخلي را از سياست خارجي، به ويژه در مذاكرات هسته يي جدا كند. اتخاذ مواضع راديكال براي خشنودي مخالفان و تندروهاي داخلي در واشنگتن به جاي حل بحران، آن را تشديد مي كند، چون از يك سو، سطح انتظارات تندروها در امريكا از مذاكرات را افزايش مي دهد و از سوي ديگر، بي اعتمادي تهران نسبت به خود را افزايش مي دهد.
پنجم و مهم تر از همه امريكا بايد بين منافع ملي خود و رژيم اسراييل تفكيك و تمايز قايل شود، چون به گفته ناظران سياسي در امريكا، سال هاست كه امريكا گروگان اين رژيم جعلي است و در سياست هاي جهاني اين دم سگ است كه سگ را مي جنباند و نه برعكس.
اگر امريكا و اوباما اين پنج تصميم سياسي و راهبردي را بگيرند، پرونده هسته يي ايران قبل از سوم آذر نيز به ايستگاه سياسي مي رسد. در اين شرايط مذاكرات هسته يي پس از طي شش خوان در نيويورك و در خوان هفتم به نتيجه مي رسد. در غير اين صورت و بدون اتخاذ اين تصميم هاي سياسي و راهبردي، اين پرونده همچنان مفتوح خواهد ماند و نبايد انتظار برخاستن دود سفيد از آسمان ابري نيويورك كشيد. اوباما به خوبي مي داند كه پرونده هاي راهبردي را با اراده سياسي و تصميم و تصميم راهبردي مي توان مختومه كرد. همانگونه كه نيكسون در سال 1972 اين گونه عمل كرد. راه حل، پذيرش حق غني سازي ايران در مقابل تضمين هاي درون متني و اخذ تصميم راهبردي فرامتني است.
«خودزنی در نیویورک»
وطن امروز هم نوشت : وین که تمام شد
محمدجواد ظریف در حساب توئیترش نوشت: غرب از تجربه
شکست مذاکرات در سال 2005 عبرت بگیرد و از «فرصت» استفاده کند. او در آستانه
مذاکرات وین 6 هم پیامی ویدئویی منتشر کرد و در آن پیام هم به تجربه شکست مذاکرات
در سال 2005 اشاره کرد. وین6 به نتیجه نرسید و اکنون طرفین در نیویورک به دنبال
جمعبندی برای توافق جامع هستند اما آقای ظریف باز هم تلاش دارد نتیجه شکست
مذاکرات در سال 2005 را به طرف مقابل یادآوری کند. او همین چند روز قبل در شورای
روابط خارجی آمریکا گفت در صورت شکست مذاکرات، دیگر کسی مثل ظریف وزیر خارجه ایران
نخواهد بود.وزیر امور خارجه کابینه یازدهم، این روزها خبرساز است. او در گفتوگو
با رادیو ملی آمریکا گفت از نظر او هر توافقی بهتر از عدم توافق است. ظریف در گفتوگو
با NBC هم درباره فرآیند لغو تحریمها و
مخالفت کنگره با این موضوع گفت که اگر در این باره اوباما قولی بدهد، دولت روحانی
این قول را خواهد پذیرفت. روحانی هم قبل از عزیمت به نیویورک آغوش خود را باز کرده
است. او احتمال دیدارش با اوباما در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل را غیر ممکن ندانست
و همچنین گفت قطع رابطه ایران و آمریکا همیشگی نیست. رسانههای نزدیک به دولت هم
طی روزهای اخیر حجم وسیعی از اخبار و گزارشات را در تایید و توجیه و ضرورت دیدار
روحانی و اوباما منتشر کردهاند.
تنها همین اخبار نشاندهنده فضای حاکم بر تصمیمگیری
دولت نسبت به موضوع هستهای و رابطه با آمریکاست. طی روزهای گذشته به نحوی رفتار
شد که موضوع مذاکرات هستهای به حاشیه رفته و موضوع «رابطه با آمریکا» به عنوان
موضوع اصلی جا زده شده است و این فضایی است که در آستانه سفر رئیسجمهوری اسلامی ایران
به نیویورک ایجاد شده است.در موضوع مناسبات دیپلماتیک همواره در کنار محتوای فنی
مذاکرات، پروتکلهای رسمی و داخلی نسبت به رفتار دیپلماتیک نیز از اهمیت ویژهای برخوردار
است. در دنیای مدرن کوچکترین رفتار یک دیپلمات میتواند در سطح وسیعی مورد تحلیل
قرار گیرد. به همین دلیل قاعدتا رفتار رسمی دیپلماتیک نیز بسیار حساس و واجد اهمیت
ویژه است. اکنون ایران و آمریکا به بهانه موضوع هستهای و لغو تحریمها در حال
مذاکره هستند اما آیا رفتار تیم دولت ایران نسبت به آمریکاییها منطبق با پروتکلهای
دیپلماتیک بوده است؟ یا به زبان سادهتر، آیا رفتار تیم مذاکرهکننده ایرانی شأن و
جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در دنیا حفظ کرده است؟ چرا آقای ظریف هر توافقی را
بهتر از عدم توافق میداند در حالی که همتای آمریکایی او میگوید عدم توافق بهتر
از توافق بد است؟ آیا این نیاز ایران به توافق را نشان نمیدهد؟ وقتی ظریف میگوید
قول اوباما برای لغو تحریمها برای او و رئیس دولت ایران حجت است؛ آیا این نشانگر
یک موضع عزتمندانه است؟ وقتی رئیس دولت میگوید قطع رابطه با آمریکا همیشگی نیست؛
آیا این به معنای تمایل رئیس دولت ایران برای ایجاد رابطه با آمریکاییها تفسیر
نمیشود؟
واقعیت این است که در حوزه رفتار، دولت آقای روحانی در
برهه فعلی خوب عمل نکرده است و متاسفانه این رفتار در حوزه داخلی به عنوان یک
رفتار عزتمندانه تلقی نمیشود. آنچه از این رفتار استنباط میشود، نیاز این دولت
به یک توافق با طرف آمریکایی است البته یک سال است که دولتیها با همین الگو نسبت به
آمریکاییها موضع میگیرند اما عهدشکنیهای مکرر آمریکا در طول این یک سال هنوز
محاسبات دولت آقای روحانی در نحوه مواجهه با آمریکاییها را تغییر نداده است.
اینکه شکل و تیپ دیپلماسی دولت خوب و زیبا نیست هزینههایی دارد اما نکته اصلی آنجاست
که دولت طی یک سال اخیر از این رفتار نتیجهای درخور نگرفته است و اصل ماجرا نیز
همین است. در واقع این رفتار دولت آقای روحانی در حوزه دیپلماتیک منجر به چه
تغییراتی در اهداف تعیینشده دولت شده است؟ طی ماههای اخیر منتقدان بارها این را
نوشته و گفتهاند که در نگاه امپریالیستی دولت آمریکا، اعلام نیاز لزوما به معنای
آغاز مذاکره نیست بلکه اعلام نیاز به معنای ایجاد شرایطی برای کسب امتیازات بیشتر
است. بیتوجهی دولتیها به این واقعیت در سال گذشته قابل توجیه بود اما اکنون یک
سال پس از مذاکرات هستهای، دولتیها براساس چه دستاوردهایی بار دیگر این الگو را ادامه
میدهند و نیاز خود به توافق با آمریکا را علنی میکنند؟ به نظر میرسد این
استراتژی دولت تا همین جا هم شکست خورده است. هنوز مشخص نیست طرفین در نیویورک به
جمعبندی میرسند یا خیر اما آن چیزی که مسلم است، عدم مقبولیت رفتار دولت در حوزه
دیپلماتیک بویژه نسبت به آمریکاییهاست.
روزنامه اعتماد در این باره با کنایه به مخالفان این دیدار نوشت : «دلواپسان» گربه را دم حجله كشتند: ... دولتي ها گفته اند هيچ برنامه يي براي ديدار روحاني و اوباما در كار نيست، امريكايي ها هم همين حرف را زده اند. «كميته صيانت از منافع ايران» اما با درخواست طرح «عدم كفايت» رييس جمهور از مجلسي ها به استقبال اين ديدار غير محتمل رفته است:طرحي كه مي گويد «حداقل انتظار مردم» است. آنها يك سال پيش و درست در روز بازگشت رييس جمهور از نخستين سفرش به نيويورك موجوديت خود را در يك تجمع اعتراضي مقابل فرودگاه مهرآباد اعلام كردند و هفت ماه بعد از آن باني سلسله همايش هايي در نقد سياست خارجي دولت و توافقنامه ژنو با عنوان «دلواپسيم» شدند. بعد از يك سال، به جز آنها نمايندگان منتقد دولت هم پيشاپيش اخطارهاي خود را صادر كرده اند تا بگويند كه چندان براي اجراي پيشنهاد «كميته صيانت از منافع ايران» بي ميل نيستند. عليرضا زاكاني در نطق پيش از دستور ديروز خود صراحتا نسبت به رفتار دولتي ها در نيويورك هشدار داده است و حميد رسايي هم در يادداشتي كه سايت رجانيوز، نزديك به جبهه پايداري آن را منتشر كرده از روحاني خواسته تا مواضع خود را در قبال امريكايي ها «اصلاح كند. » به همين منوال شوراي تبيين مواضع بسيج دانشجويي هم وارد گود شده و تاكيد كرده هر گونه «تماس تلفني، ديدار اتفاقي، نشست چند جانبه و دلسوزي براي مسوولان رژيم امريكا از نظر ملت ايران محكوم و غير قابل قبول است.» دلواپسي ها در خصوص ديدار حسن روحاني با همتاي امريكايي خود از آنجا آغاز شد كه حسن روحاني در آستانه سفر به نيويورك در گفت وگو با ان بي سي در پاسخ به سوالي درباره ملاقات با اوباما گفته بود «فعلادر برنامه من چيزي به عنوان ملاقات با رييس جمهور اوباما وجود ندارد. در دنياي سياست همه چيز امكان پذير است» و ادامه داده بود: «اراده دولت من بر اين است كه سطح تخاصم و تنش را پايين بياوريم.» همين تلاش هاي دست و پا شكسته روحاني براي پايين آوردن «سطح تخاصم و تنش» با امريكايي ها بود كه درست يك سال پيش سنگ بناي جريان «دلواپسي» را گذاشت: آن هم فقط به بهانه يك تماس تلفني 15 دقيقه يي. «كميته صيانت از منافع ايران» كه از ارديبهشت سال جاري به عنوان باني همايش هاي «دلواپسي» مطرح شد، درست از همان روزي كه رييس جمهوري از سفر نيويورك به كشور بازگشت اعلام موجوديت كرد. نخستين حركت آنها هم تجمع در مقابل فرودگاه مهرآباد به نشانه اعتراض به اقدامات دولتي ها در سفر به نيويورك بود. حالاهمين جماعت در نامه خود به نمايندگان مدعي شده اكنون وقت آن بود كه رييس جمهوري «پايان روند مذاكره با امريكا را اعلام كنند و با نواختن زنگ پايان اين مسير بي فايده و پرضرر، مسير تامين توامان عزت و منافع ملي را با دشمني با امريكا و تكيه بر ظرفيت هاي دروني كشور دنبال كنند. » اين همان حرفي بود كه «دلواپسان» از چند ماه پيش در همايش هاي رنگارنگ خود كه عنوان «حمايت از تيم هسته يي» را هم به آن افزوده بودند، دنبال مي كردند. آنها اكنون با تقاضاي به جريان انداختن «طرح عدم كفايت» رييس جمهوري توسط نمايندگان در صورت ديدار وي با اوباما، درباره سياست خارجي دولت يازدهم گفته اند: «آيا تلاش براي تبديل كردن رابطه مان با امريكا، از دشمني به دوستي، معنايي غير از براندازي نرم جمهوري اسلامي دارد؟» موضع گيري «كميته صيانت از منافع ايران» اما به نظر نمي رسد چندان هم بدون حمايت ضمني چهره ها و جريان هاي سياسي متنفذ انجام شده باشد. چه آنكه هواداران اين جريان در مجلس هم در قالبي نرم تر همين خط سياسي را در پي گرفته اند. از جمله عليرضا زاكاني كه معتقد است تماس تلفني سال گذشته اوباما با روحاني در واقع «تحقير رييس جمهوري كشورمان، دولت و ملت ايران» بود.
او ديروز در نطق ميان دستور خود با اشاره به اينكه «امروز و در آستانه سفر روحاني به نيويورك شاهد زمزمه ها و تحركات سرپنجه هايي در رسانه هاي كشور هستيم كه دانسته يا نادانسته آب به آسياب دشمن مي ريزند و نقش ستون پنجم دشمن را ايفا مي كنند»، گفت كه: «ما ضمن هشدار به رعايت مصالح انقلاب اسلامي و منافع ملي مجدانه از رياست جمهور خواستاريم احساسات شخصي خود را دخيل در مراودات دستگاه ديپلماسي كشور به نمايندگي از مردم رشيد ايران و انقلابي كشورمان ننمايند. »
اما نكته اصلي سخنان ديروز زاكاني جملات پاياني اوست كه مي تواند تفسيرهاي طولاني با خود داشته باشد. آنجا كه زاكاني گفته است: «در پايان به صراحت بيان مي داريم كه مجلس شوراي اسلامي در راستاي صيانت از حقوق مردم و دستاوردهاي انقلاب اسلامي با هر كژي مخالف مصالح انقلاب اسلامي برخورد خواهد كرد و از ظرفيت هاي قانوني خود در اين راستا بهره خواهد برد. »
« مانع تراشی
برای دیپلماسی اعتدال، به چه قیمتی؟»
روزنامه دولتی ایران هم در این باره نوشت : بارزترین تفاوت سفر نیویورک تیم روحانی با دولت های پیشین این است که ظریف و همکارانش اولاً کار خویش را به دور از جنجالها و حاشیههای گذشته کلید زدهاند ثانیاً آنها برنامه کاری و نقشه سفر خویش را پیشاپیش به رسانهها ارائه کردهاند تا روشن شود که هیأت ایرانی قرار نیست در بزرگترین اجتماع دیپلماتیک جهان در نیویورک تماشاچی باشد یا انرژی خود را صرف واکنش به رفتار و کنش دیگران سازد. منطق دیپلماسی اعتدال محور بر این اصل استوار است که با کمترین هزینه از فرصت های گران روابط بینالملل برای تأمین منافع ملی بهره گیرد.
با عنایت به این اصل راهبردی است که روحانی بارها تأکید کرده عرصه سیاست خارجی، عرصه منافع ملی است و جایی برای حزب بازی و جناحگرایی وجود ندارد. ظرف یک سال گذشته که مذاکره هستهای محور کار دولت بود، روحانی و همکارانش در هر فرصتی آثار زیانبار حرکت های احساسی و تندروانه در عرصه سیاست خارجی را گوشزد کردند. آنها ضمن نقد این روشهای خسارت بار تصریح کردند باید در مواجهه با جهان خارج ابتدا به فهم مسائل جهانی پرداخت و سپس با تعقل قدم در این مسیر برداشت. بر این اساس برخی جریانات و رسانههای تندرو که به زعم خود درصدد برآمدهاند در آستانه سفر نیویورک با فضاسازی راه را بر «دیپلماسی فعال»دولت ببندند نه به عمق استراتژی دولت توجه دارند و نه حتی نشانی از دلبستگی به مصالح ملی در رفتار آنان دیده میشود. بدون شک هر نوع فعل، ترک فعل یا گفتاری که از دولتمردان در نیویورک دیده یا شنیده شود مبتنی بر مطالعات کارشناسی است و بهعنوان سیاست رسمی نظام و دولت جمهوری اسلامی به مرحله اجرا درمیآید که از قبل مراحل شور و هماهنگی در سطوح مختلف نظام را طی کرده است.
از اینرو کسانی که برای مانع افکنی یا به زعم خویش مینگذاری مسیر دیپلماسی جدید دولت در سازمان ملل تکاپو میکنند نه تنها رؤیاهایشان تعبیر نخواهد شد که قرائن مختلف دلالت بر این دارد که آنها از این موج تبلیغات طرفی نخواهند بست. شاید تنها نتیجه ملموسی که از این سازهای ناهماهنگ با دیپلماسی ملی بر جای میماند مخابره این پیام به جبهه بدخواهان ایران در خارج است که گروههایی در داخل وجود دارند که حتی به قیمت قربانی شدن مصالح و منافع ملی کشورشان برای متوقف کردن چرخ حرکت دیپلماسی تقلا میکنند.
نویسنده با اشاره به این که رئیس جمهور با چنین تحرکاتی آشنا است، ادامه داده که: اینکه پیشاپیش حکم صادر کنیم که دیدار فلان مقام ایرانی با فلان مقام امریکایی یا اروپایی و... قطعاً به نفع کشور یا قطعاً به زیان کشور است، هیچ کدام از این احکام مبتنی بر اصول شناخته شده دیپلماسی نیست چرا که در عالم دیپلماسی هیچ امر قطعی وجود ندارد. در عالم دیپلماسی تنها یک حکم قطعی وجود دارد و آن هم منافع ملی کشورها است. طبیعی است ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و دولت اعتدال از بدو فعالیتش مأموریتی غیر از تأمین منافع ملی ایران در عرصه جهانی را برای خود قائل نبوده است. از اینرو چه در نیویورک چه در سایر مناطق، اگر تماسی یا دیداری برقرار شود یا نشود قطعاً در راستای همین راهبرد است. راهبردی که به تصریح روحانی اساس آن را مقام معظم رهبری پایه ریزی می کنند.
«دفاع مقدس امروز»
در این میان روزنامه جمهوری اسلامی به هفته دفاع مقدس پرداخته و نوشته است: در 31شهریو 34 سال
قبل رژیم بعث عراق به فرمان صدام، جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران را آغاز
كرد. این جنگ نزدیك 8 سال طول كشید و هر چند تلفات انسانی و زیانهای مادی زیادی
برای كشور ما داشت، اما این افتخار را برجای گذاشت كه ملت ایران در سختترین شرایط
و درحالی كه هنوز نیروهای نظامی منسجم كارآزمودهای بعد از فروپاشی رژیم منحط پهلوی
در اختیار نداشت و مسئولان سیاسی و اقتصادی كشور نیز تجربه چندانی در زمینه مدیریت
كشور نداشتند، تصمیم به ایستادگی در برابر تهاجم دشمن گرفتند و در یك دفاع جانانه،
كه به درستی "دفاع مقدس" نام گرفت، توانستند تمامیت ارضی كشور را حفظ
كنند و اجازه ندهند. دشمن به اهدافش برسد. آنچه جان مایه اصلی پیروزی انقلاب ایران
در آن زمان بود، وحدت و اخلاص مردم و مسئولان بود.
اكنون بعد از گذشت 34 سال از آغاز این واقعه مهم و 26
سال از پایان آن، درحالی كه افتخارات بزرگی از آن دوران سخت برای ملت ایران برجای
مانده و نسلهای آینده میتوانند این افتخارات را با خطوط برجسته در تاریخ كشور
خود بنویسند و تكرار و مرور كنند، توجه به این نكته نیز یك ضرورت است كه ما مردم
ایران همچنان در معرض تهدیدات دشمن هستیم و حتی بیش از دوران جنگ تحمیلی به "دفاع مقدس" از خود نیازمندیم. سازمان دهندگان تهاجم نظامی
رژیم بعث عراق، یعنی قدرتهای استعماری و چپاولگری كه پیروزی انقلاب اسلامی ایران
منافع نامشروع آنها در ایران و منطقه را به خطر انداخته بود، وقتی به این نتیجه رسیدند
كه از طریق تهاجم نظامی نمیتوانند نظام جمهوری اسلامی را ساقط كنند و ملت ایران
را از پا در آورند، با طراحیهای دراز مدت به تهاجم فرهنگی، تحریمهای اقتصادی،
فشارهای سیاسی و بمبارانهای تبلیغاتی متوسل شدند.
ملت ایران، كه با فداكاری مثال زدنی خود توانسته
بود دشمنان را در عرصه نظامی ناكام نماید، در عرصههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و
تبلیغاتی نیز مقاومت كرد و تا امروز كه در سی و ششمین سال عمر نظام جمهوری اسلامی
قرار داریم علاوه بر اینكه به راه پرافتخار انقلابی خود ادامه داد نظام جمهوری
اسلامی را نیز توانمندتر و مقاومتر نمود و كشور را به قدرت برتر منطقه در زمینههای
مختلف تبدیل كرد. آن مقاومت جانانه در عرصه دفاع مقدس، به بركت رهبری امام خمینی
رضوانالله تعالی علیه و اعتقاد مردم به ولایت فقیه و حضور همه جانبه در تمام صحنهها
همراه با فداكاریها و ایثارگریهای كم نظیر میسر شد. بعد از پایان جنگ و تا امروز
نیز مقاومت مردم در برابر توطئهها و تهاجمهای رنگارنگ دشمن به بركت همان اعتقاد
و همان حضور همه جانبه در تمام صحنهها و فداكاریها و ایثارگریها بود كه توانست
دشمنان را ناكام نماید.
خوشبختانه امروز نظام جمهوری اسلامی قدرتمندتر از هر زمان
دیگری در برابر توطئهها ایستاده و با برخورداری از تجربیات چند ده ساله، پیشرفتهای
علمی و صنعتی و دفاعی و مدیرانی شایسته و كار آزموده میتواند بهتر و مؤثرتر از
دوران جنگ تحمیلی با هر توطئه و تهاجمی مقابله كند. در شرایط كنونی احتمال تهاجم
نظامی به ایران، منتفی یا نزدیك صفر است اما تهاجمات دیگر كه خطر آنها دست كمی از
تهاجم نظامی ندارد، بسیار زیاد است. بنابر این، نباید آسوده خاطر باشیم و از حالت
دفاعی و هوشیاری در برابر دشمن خارج شویم. با توانمندیها، امكانات و تجربیاتی كه
امروز داریم، قطعاً قدرت مقابله با هر توطئهای از نوع سخت افزاری و نرم افزاری را
داریم البته به این شرط كه وحدت و اخلاص دوران هشت ساله دفاع مقدس را هم داشته
باشیم. ما نباید در این بخش با خودمان تعارف داشته باشیم و فریب رودربایستیها را
بخوریم. این واقعیت تلخ را باید بپذیریم كه چرب و شیرین زندگی و قدرت اكنون زیر
دندانها جا خوش كرده و زمینه را برای اختلافات و منازعات فراهم ساخته است. اینكه
هر روز عدهای برای همدیگر خط و نشان میكشند و یكدیگر را به خیانت یا ناكارآمدی
متهم میكنند، به این معنی است كه وحدتی كه پایه اصلی پیروزیها بود دچار خدشه شده
و اخلاص كه زیرساخت وحدت است نایاب گردیده است.
اگر از كسانی كه طرفین این دعواها محسوب میشوند سؤال
شود چه میخواهید؟ و چرا بر سر سفره انقلاب به همدیگر چنگ و دندان نشان میدهید؟
معلوم نیست هیچیك از آنها پاسخ روشنی ارائه دهند. امام خمینی بارها خطاب به
مسئولان میگفتند اگر فداكاریهای این مردم نبود، شما همچنان در كنج زندانها یا
كنج خانههایتان بودید و اصولاً كاری در دستتان نبود. حالا كه این مردم شما را به
صحنه آوردهاند و به قدرت رساندهاند، خدا را شكر كنید و قدر این مردم را بدانید و
به جای دعوا و اختلاف، از فرصتی كه در اختیارتان قرار گرفته برای خدمت به مردم و
كشور استفاده نمائید. همه باید بدانیم كه همچنان در جنگ با دشمنان هستیم. درست است
كه هیچگاه ما آغازگر تهاجم نبودهایم، ولی دشمنان ما به دلیل طمعی كه به ثروتهای
ما دارند و به دلیل كینهای كه نسبت به آرمانهای اسلامی ما دارند، همواره درحال
طراحی توطئهای علیه ما هستند.
ما به آمریكائیها و هم پیمانان اروپائی آنها نشان دادهایم
كه میتوانیم بینی آنها و فرزند نامشروعشان رژیم صهیونیستی را در جنگ 51 روزه غزه
به خاك بمالیم و به آنها نشان دادهایم كه میتوانیم نطفه حرام آنها داعش را در سوریه
و عراق خفه كنیم. این واقعیتها را آمریكا ودولتهای اروپائی میدانند و درست به
همین دلیل است كه هر روز توطئهای علیه ما طراحی میكنند. امید آنها به شكسته شدن
وحدت ما و تهی شدن وجود ما از اخلاص است. بنابر این، مسئولان ما باید تمام توان خود را صرف بالا بردن اخلاص و مستحكمتر
كردن پایههای وحدت نمایند. فقط اینگونه است كه میتوانیم مثل دوران 8 سال دفاع
مقدس در برابر جنگ تحمیلی، اكنون و هر زمان دیگری در دفاع مقدس امروز نیز پیروز و
سربلند باشیم