به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، رؤیای کودکیاش وقتی شکل گرفت که همراه پدر به کوهستان میرفت . پدر همیشه این نوید را به او میداد که روزی جای او را در این کوهستان خواهد گرفت.
حفاظت از حیوانات وحشی و گونههای نادر آرزویی بود که او برای رسیدن به آن تلاش کرد. وقتی پدربزرگ برای همیشه با تفنگ و دوربین شکاری خداحافظی کرد، پدر راه او را ادامه داد و روزها با چشم انداختن به دور دستها گلههای حیواناتی را به تماشا نشست که با خیالی آسوده در کوه و دشت زندگی میکردند. بعد از پدر نوبت پسر بود که ادامه دهنده راه پدر و پدربزرگ باشد.
هنوز هم خاطرات زیادی از دوران کودکیاش وقتی همراه پدر به منطقه «ورجین» در لواسانات میرفت به یاد دارد، روزهایی که در کنار پدر مینشست و از گونههای کمیاب حیوانات وحشی که سالها در این منطقه زندگی میکردند حفاظت میکرد. بارها چرخه زندگی این حیوانات و شکار آنها را دیده بود و هنوز هم از شجاعتهای پدر برای فراری دادن شکارچیان غیرمجاز و نجات حیوانات از چنگال آنها حرف میزند.
سید محمد رودکی 36 سال شغل پدر را ادامه داد و با افتخار بازنشسته شد اما هر روز وقتی از پنجره خانه نگاهش به کوهستان میافتد دلش برای طبیعت وحشی آنجا تنگ میشود. میگوید دوست دارد بازهم به کوهستان برود و حیواناتی را که او روزگاری از آنها حفاظت میکرد بازهم ببیند اما درد زانو اجازه این کار را به او نمیدهد. این شکاربان 66 ساله در گفتوگو با ما از 36 سال حفاظت از منطقه ورجین و حیوانات وحشی آن گفت.
چطور شد به شکاربانی علاقهمند شدید ؟ آیا کسی از نزدیکانتان در این کار فعالیت میکردند؟پدربزرگم سید هادی رودکی نخستین شکاربان منطقه ورجین در لواسانات بود. ما در روستای «رودک» در بخش رودبار قصران زندگی میکنیم و با توجه به اینکه پدربزرگ من همه این کوهستان و اطراف آن را بخوبی میشناخت به عنوان نخستین شکاربان در این منطقه انتخاب شد. وظیفه شکاربان نیز حفاظت از گونههای مختلف حیوانات وحشی و کمیاب در این منطقه و مقابله با شکار آنها و جلوگیری از فعالیت شکارچیان غیرمجاز است.
چیز زیادی از پدربزرگم به یاد ندارم اما بعد از پدربزرگ، پدرم سید جمال راه او را ادامه داد. از همان دوران کودکی عاشق کوهستان و حیواناتی بودم که در آنجا زندگی میکردند. بارها میدیدم که پدرم برای حفاظت از حیوانات وحشی منطقه ورجین و جلوگیری از شکار نشدن آنها جانش را به خطر میانداخت. چند بار همراه او به کوهستان رفتم و از نزدیک کار او را دیدم.
دیدن گلههای قوچ و میش اریال همچنین گرگ، پلنگ، کل، بز و پرواز پرندگان وحشی جذابیت خاصی برای من داشت و دوست داشتم در کنار آنها در کوهستان زندگی کنم. بعد از اینکه پدر بازنشسته شد و تفنگ خود را آویخت تصمیم گرفتم راه او را ادامه دهم و در سال 1352 در سن 24 سالگی به استخدام اداره محیط زیست درآمدم و به عنوان شکاربان در منطقه ورجین مشغول به کار شدم. در مدت 36 سالی که در اینجا بودم بیش از 96 قبضه سلاح قاچاق از شکارچیان غیرمجاز کشف کردم و آنها را تحویل محیط زیست دادم و همه تلاشم این بود که اجازه ندهم در فصلهای غیر شکار حیوانات اینجا شکار شوند.
منطقه حفاظت شده ورجین چند هکتار است و چه گونههای حیوانی در آن زندگی میکنند؟منطقه حفاظتشده ورجین در شمال شرق تهران است و مساحت آن نیز حدود ۲۷ هزار هکتار و شامل دو کوهستان ورجین و اوشان است. این ناحیه سالهای قبل از انقلاب جزو شکارگاههای اصلی پادشاهان قاجار و بعد از آن خاندان پهلوی بود و به همین دلیل از آن حفاظت میشد. حیواناتی مثل گوسفند وحشی یا قوچ و میش، بز کوهی یا کل و بز، گراز، خرس قهوهای، کفتار راهراه، روباه، سمور، خرگوش، پلنگ و گرگ در این منطقه زندگی میکنند و تعدادی از گونه آنها نایاب است. همچنین پرندگان شکاری مثل عقاب طلایی، قرقی، طرلان، کورکور سیاه، سنقر، سارگپه و انواع جغد از جمله جغد شاخدار، انواع لاشخور مثل هما، دال و کرکس مصری، انواع شاهین و پرندگان دیگری همچون کبک، کبک دری، تیهو، مرغابی، طوطی طوق صورتی، دارکوب، کبوتر چاهی، بلبل وهدهد در این منطقه لانه ساخته و زندگی میکنند.
در این مدت حیوانات وحشی به شما حمله کردهاند یا آنها را از مرگ نجات دادهاید؟حیوانات وحشی زیادی در طول خدمتم در این منطقه دیدم ولی آنها بخوبی متوجه اسلحهای که در دستم بود میشدند و به همین خاطر حمله نمیکردند. حیوانات وحشی بخوبی اسلحه شکاری را میشناسند و اگر آن را به طرفشان نشانه بگیرید بلافاصله فرار میکنند. بارها نیز حیواناتی مثل میش و کل و قوچ را از چنگال گرگها نجات دادم. البته شکار جزو طبیعت حیوانات وحشی است و باید در برخی مواقع اجازه میدادیم که گرگها شکار کنند. بارها نیز این حیوانات را از چنگال شکارچیان نجات دادیم. شکارچیانی که غیرمجاز و در فصل غیرشکار شبانه وارد این منطقه شده و اقدام به شکار میکنند.
فصل شکار در این منطقه از چه زمانی آغاز میشود و چند بار با شکارچیان متخلف درگیری پیدا کردید؟فصل شکار در این منطقه سه ماه است و چله زمستان به پایان میرسد. در این مدت فقط شکارچیانی که مجوز دارند میتوانند شکار کنند و بجز این زمان و بخصوص در زمان جفتگیری آنها حق شکار ندارند. در فصل شکار با شکارچیان همراه میشویم تا مبادا آنها گونههای نادر را شکار کنند. همچنین در ایام غیر شکار نیز با گشتزنی هر روزه در منطقه بر تردد آنها در این منطقه نظارت میکنیم.
طی این مدت با شکارچیان زیادی درگیر شدیم و با شلیک تیرهوایی آنها را فراری دادهایم. حیوانات وحشی که در این منطقه زندگی میکنند هویت این منطقه هستند و ما اجازه نمیدادیم آنها را شکار کنند. بیش از 96 سلاح قاچاق را از دست شکارچیان گرفتم و تحویل اداره محیط زیست دادم. چند سال قبل یکی از شکارچیان غیرمجازی که شبانه در منطقه شکار میکرد و مدتها بود به دنبال او بودیم از کوه پرت شد.
از خدا خواسته بودم به من کمک کند او را دستگیر کنیم و اجازه ندهیم او حیوانات را شکار کند. او در بیمارستان بستری شد و یکی از شبها در خواب دیدیم که اسلحه او در زیر برفها مدفون شده است. صبح روز بعد به همان مکانی که در خواب دیده بودم رفتم و اسلحه را پیدا کردم. بیشتر شکارچیان این منطقه را میشناسیم و اگر کسی بخواهد به صورت غیرمجاز برای شکار به این منطقه وارد شود بلافاصله شناسایی میشود.
به یاد ماندنیترین صحنهای که در 36 سال شکاربانی دیدهاید چه بود؟شکاربانی و حضور در کوهستان با خاطرات زیادی همراه است. ساعتها کوهپیمایی میکردیم و مراقب بودیم که حیوانات این منطقه به دام شکارچیان نیفتند. یکی از روزهای تابستان با یکی از همکارانم درحال گشتزنی بودیم که متوجه 5 شکارچی شدیم که در قسمتی از کوهپایه ایستاده بودند. حسی به من میگفت آنها میش شکار کردهاند و به همین خاطر از همکارم خواستم که به مکانی که شکارچیان بودند برویم ولی او میگفت آنها چیزی شکار نکردهاند و لزومی ندارد این همه مسیر را برویم. ولی حسم به من میگفت آنها یک میش باردار را شکار کردهاند و میخواهند او را قطعه قطعه کرده و گوشت آن را داخل کوله پشتی هایشان قرار دهند. با وجود مخالفت همکارم که میگفت نباید برای یک حیوان مسیر طولانی را برویم به آنجا رفتیم و با دستگیری شکارچیان متوجه شدیم آنها یک میش باردار را شکار کردهاند.
چند فرزند دارید و از میان آنها کسی شغل شما را ادامه داده است؟7 فرزند دارم. چهار پسر و سه دختر ولی هیچکدام آنها علاقهای نداشتند شکاربان شوند. میگفتند حقوق این کار کم و زحمت آن زیاد است. البته کسی که شکاربان میشود باید عاشق طبیعت و حیوانات باشد. چند سالی است که بازنشسته شدهام ولی هر وقت از پنجره به کوهستان ومنطقه ورجین نگاه میکنم دلم برای کوهستان و حیوانات آن تنگ میشود.
خودتان هم شکار کرده اید؟برخلاف من که به گوشت شکار علاقه زیادی دارم همسر و فرزندانم علاقه زیادی ندارند و حاضر نیستند گوشت شکار بخورند. البته خودم هیچ وقت شکار نکردم و فقط چندباری که حیوان زخمی یا در حال مرگ را دیدم او را شکار کرده و گوشت آن را به خانه بردهام. گوشت قوچ و میش بسیار لذیذ است و چندباری گوشت آن را خوردهام. در آن زمان 25 قلاده گرگ در این منطقه زندگی میکرد و هر چندوقت یکبار به ما دستور میدادند تا تعداد این گرگها را کم کنیم و ما هم چندتایی از آنها را شکار میکردیم. زمان زاد و ولد قوچها و میشها در اواخر اردیبهشت است و ما سعی میکردیم محیطی را فراهم کنیم تا آنها با خیالی آسوده بچههای خودشان را به دنیا بیاورند.
شکارچیان خارجی هم به این منطقه میآیند؟با توجه به اینکه این منطقه در حاشیه تهران قرار داشته و مسیری خوبی برای تردد دارد تعدادی شکارچی خارجی نیز با گرفتن مجوز به این منطقه میآیند و شکار میکنند. بیشتر این شکارچیان از کشورهای اروپایی یا کانادا از طریق آژانسهای مسافرتی به این منطقه میآیند.
زندگی در کوهستان و حفاظت از حیوانات وحشی چه حسی به شما میداد؟ساعتهای زیادی از زندگیام در کوهستان سپری شده است. وقتی با دوربین شکاری به کوهها نگاه میکردم و گلههای مختلف حیوانات این منطقه را در حالی که بدون ترس درکنار یکدیگر بودند میدیدم از اینکه میتوانستم از این مخلوقات کم نظیر خدا نگهداری کنم خوشحال بودم.