هر چند سالهای سال است سینمای غرب و هالیوود با فیلمهایی چون «بدون دخترم هرگز»، «300»، «الکساندر»، «سنگسار ثریا» و ... در کنار قدرت و تزیین جشنوارهای در کنار ستیز غرب با انقلاب اسلامی بوده است اما چند سالی است که هجمه سینمایی غرب شدت گستردهتری یافته است.
سال 1388 و فتنه آن سال را میتوان نقطه آغازین این گسترش هجمه سینمایی غرب علیه ایران دانست چه آنکه تزلزل سینمای ایران و بهویژه برخی سینماگران آن در برابر آن فتنه طراحی شده از سوی دشمنان نظام اسلامی چشم غرب به یک پتانسیل موجود در ایران روشن شد.
فتنه 88 نقطه عطفی بود که جریان سینمای صهیونیستی ـ هالیوودی را در کنار جریان سینمای روشنفکر ضدایرانی قرار داد و تلاشی شروع شد تا با عبور از پاتکهای سینمایی در مرحله گذشته به یک جنگ تمام عیار سینمایی در مرحله جدید وارد شود.
سه جریان «سینمای ضدایرانی
هالیوود»، «سینمای تبعیدی» و «سینمای سفارتی»؛ سه خط جنگ سینمایی
این روزها نیز در جشنواره فیلم تورنتو همین جریان در حال مانور است؛ جنگ تمام عیار سینمای غرب با حمایت از فتنه 88 در این جشنواره که میتوان از آن به دروازه اسکار و جوایز جهانی یاد کرد بار دیگر رونق گرفته است.
این جنگ سینمایی اما در سه خط دنبال میشود؛ از یک طرف جریان سینمای ضدایرانی هالیوود با فیلمهایی چون «آرگو» قرار گرفتهاند و در کنار آن جریان سینمای در تبعید ایران با فیلمهای چهرههایی چون محسن مخملباف، مرجان ساتراپی و ... و همچنین سینمای سفارتی در داخل کشور که نگاه سیاهنمایانه و اعتراضی و مورد حمایت جریانهای پیدا و پنهان غرب دارد، قرار گرفته است.
بنابر این گزارش در جشنواره امسال نیز این فضا دیده میشود از یک طرف فیلم «گلاب» به کارگردانی «جان استوارت» است که به روایت تصویری رمان «سپس آنها به سراغ من آمدند» اثر مازیار بهاری میپردازد و در آن دستگاه حاکمه ایران را به شکنجه متهم میکند.
جریان سینمای تبعیدی نیز با فیلم «رز قرمز» به کارگردانی «سپیده فارسی» در این جشنواره حاضر شده است؛ فیلمی که توسط یک کارگردان خارجنشین ایرانی محصول سه کشور ایران، فرانسه و یونان در این جشنواره حاضر شده است.
«سپیده فارسی» در این فیلم با تلفیقی از صحنههای مستند از وقایع فتنه 88 داستان دختر جوانی را روایت میکند که در جریان فتنه 88 از دست نیروهای پلیس به خانهای پناه میبرد که صاحب آن مردی میانسال و سیاسی است و در این بین این دو فرد دچار رابطهای غیراخلاقی میشوند.
فیلم دیگری که چند روز پیش مورد حمایت وزارت خارجه آمریکا قرار گرفت فیلم «قصهها» ساخته رخشان بنیاعتماد است که تصویر سیاهی از ایران نشان داده و آن را بهانهها و دلایل فتنه 88 معرفی میکند.
چه اینکه به گفته وزیر ارشاد در گفتوگویی خبری درباره حضور فیلم «قصهها» در جشنواره فیلم ونیز «این کاری است که باید با آن برخورد کرد. بعضی فیلمها دست روی بعضی زخمها و نقاط سیاه میگذارند و این نگاه را به دنیا عرضه میکنند که کار نادرستی است؛ الان داریم بحث میکنیم این فیلم نامناسبی است و چرا در صحنه بینالمللی حضور پیدا میکند. بنده سئوالم این است که چرا به این فیلم مجوز ساخت داده شد؛ وزارت ارشاد مجوز میدهد شما در جشنوارهای شرکت کنید در حالی که برای این فیلم چنین مجوزی صادر نشده است.»
سخنی که البته ایوبی آن را پس گرفت و گفت: فیلم قصهها از ابتدا همه موارد قانونی را طی کرده و خانم بنی اعتماد نیز در این راه همراهیهای لازم را با وزارت ارشاد داشتهاند.
دو سوال جدی از مسئولان
سینمایی؛ چه کسی گرا میدهد؟؛ جریان دیپلماسی سینمایی کشور در چه مسیری حرکت میکند؟
حال در این بین دو سوال به وجود میآید؛ اول اینکه چهارمین فیلم که به مسئله ایران در جشنواره فیلم تورنتو میپردازد را با چه نگاهی باید نگریست؟ فیلم «امروز» سیدرضا میرکریمی که به عقیده برخی از منتقدان دارای وجهه خوبی است و به عقیده برخی از منتقدان فیلمی پراشکال است نماینده ایران در این جشنواره کانادایی است.
آیا در این جنگ سینمایی گرای درستی به مدیران و مسئولان سینمایی داده نشده است که بدانند حضور «امروز» میرکریمی در کنار سه فیلم درباره فتنه 88 در جشنواره تورنتو چه معنی خاصی پیدا میکند؟
سوال بعدی اما مهمتر است و آن اینکه جریان دیپلماسی سینمایی کشور در چه مسیری حرکت میکند؟ و آیا این جریان قرار است نسبت به صدور فرهنگی انقلاب اسلامی عمل کند یا قرار است به صدور فرهنگی جنبش سبز و فتنه 88 کمک کند؟ دیپلماسی سینمایییئی که خود با توجه به سخنان جنتی و ایوبی در تناقض کامل حرف و عمل قرار دارد و بر همین اساس است که به نظر میرسد همچنان مدیریت حضور خارجی سینمای ایران در دستان گردانندگان جشنوارههای بینالمللی است و باید در این زمینه کارهای جدی صورت پذیرد.