سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

جنگ سرد جدیدی در راه است

جنگ سرد منعطف جدیدی شکل گرفته است که لزوما بمعنای تقابل تمام عیار بین شرق و غرب همانند سیستم دو قطبی نیست اما رقابت ها در آن فشرده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،مهدی صالحی، دیپلمات وزارت امور خارجه در یادداشتی به  بررسی جایگاه آسیا در رقابت‌های شرق و غرب تاکید می کند که جنگ سرد منعطف جدیدی شکل گرفته است که لزوما بمعنای تقابل تمام عیار بین شرق و غرب همانند سیستم دو قطبی نیست اما رقابت ها در آن فشرده است.
قاره کهن آسیا ، سرزمین افسانه ها و اسطوره ها ، مهد تمدن ها و ظهور ادیان ، امروزه از سه منظر بهم آمیخته متمایز می گردد . در فراسوی غربی آن ( خاورمیانه ) جریانات افراطی گری خشونت بار مذهبی به اوج خود رسیده است در میانه آن ، چین به دومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شده است ودر دورترین نقطه شرقی ( ژاپن و.. ) سطوح فن آوری علیرغم طوفان های گزنده  ، مسیر تکاملی خود را طی می کند .

پیش بینی دهه آینده این قاره کار ساده ای نیست اما فرایند ها را می توان ترسیم نمود .  جنگ این بختک گزیر ناپذیر در خاورمیانه با گرایشات مذهبی و تضاد منافع قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای ،  سرزمین های سوخته ای را به ارث خواهد گذاشت که بازسازی امنیتی و اقتصادی آن ، سالها به زمان نیاز دارد و در این رهگذر حتی اگر در محاسبات ، ذخایر نفتی این منطقه را از ذهن بزداییم و امریکا را یکی از صادرکنندگان منابع فسیلی در سطح جهان در دهه اینده تصور کنیم و بر این ایده تئورسین های امریکایی استناد کنیم که قوای سیاسی و نظامی  واشنگتن در آینده  عمدتا متمرکز حوزه پاسفیک و اسیای جنوب شرقی خواهد شد باز اهمیت استراتژیک این حوزه در کنار حفظ امنیت اسراییل و... مانع از آن خواهد بود که غرب      ( امریکا ) این منطقه را بفراموشی سپارد . از سویی دیگر ، نفوذ روسیه که در خاورمیانه و شمال افریقا  در پی تحولات بهار عربی به پایین ترین سطح تنزل نمود ، این کشور را بر آن داشته که حداکثر تلاش خود را برای حفظ آخرین سنگرها در  این منطقه ( سوریه ، آبهای مدیترانه و بین النهرین عراق ) بکار بندد . 

به باور نگارنده جنگ سرد منعطف جدیدی در مناسبات غرب _ شرق با تعاریف نسبتا متفاوت در حال شکل گیری است . جنگ سردی که فاقد جنبه های ایده لوژیکی حداقل از جانب روسیه است و در مقایسه با  قدرت نرم با امریکا فاقد جنبه های جهانشمولی و به باوری در موضع بسیار ضعیفی بسر می برد . با این وجود در بعد سخت افزاری ، رقابت ها و تقابل ها با مفاهیم ژئوپولتیکی ( در حوزه پیرامونی روسیه ، خاورمیانه و...) جبنه      عینی تری بخود گرفته است .  

 نقطه آغازین جنگ سرد جدید منعطف با افول سیستم تک قطبی امریکا در سال  2008 تقارن       می یابد ،   زمانی که بحران اقتصادی غرب ( امریکا ) را در بر گرفت و روسیه به موازات بهبود نسبی قدرت اقتصادی خود ، به گرجستان حمله نمود و نهایتا خود مختاری مناطق اوسیتای جنوبی و ابخازیا  را رسمیت بخشید . در آن مقطع غرب ( امریکا ) بدلایل عدیده ای از جمله بحران اقتصادی ، باتلاق جنگ عراق و افغانستان ، مسئله هسته ای ایران ، ...عکس العمللی از خود نشان نداد و روسیه عملا در حوزه پیرامونی ، برای اولین پس از فروپاشی شوروی در دهه 90 ، خود را بازیافت . مرحله دوم این فرایند در سال 2010 همزمان با اوجگیری تحولات سیاسی در خاورمیانه روی داد ، تحولاتی که  روسیه را به بازنگری در سیاست خارجی و مناسبات با غرب وارداشت و فاز سوم در مقطع کنونی ( سال 2014 ) که با بروز بحران اوکراین ، استقلال کریمه شکل گرفت و موقعیت روسیه را در آبهای دریای سیاه تثبیت نمود  ، به اوج خود رسید .  مسیری که در صورت عزم جدی غرب در اعمال سیاست های تحریمی علیه روسیه ، گرایش این کشور را بسمت شرق شدت    می بخشد . انقعاد قرداد 400 میلیار دلاری کرملین با پکن و شدید رفتارهای ساختارگرایانه ، همانند  تشکیل اتحادیه اوراسیایی ( روسیه ، بلاروس ، قزاقستان )  تحکیم همگرایی در شانگهای  و یا شدید مناسبات با گروه بریکس ( با عضویت چین ، هند ، افریقای جنوبی ، برزیل ) را می توان در این چارچوب  مورد اشاره قرار داد.

به عبارتی دیگر ، بحران اکراین و استقلال جزیره کریمه در مقطع کنونی ، قدرت های شرقی _ غربی را تحریض نموده است که کشورهای حوزه CIS را به اتحادیه ها و ائتلاف های امنیتی منطقه ای و    فرامنظقه ای فراخوانند . ایده های سیاسی _ اقتصادی همانند پیمان امنیت جمعی ( با محوریت روسیه روسیه ) ، احیای جاده ابریشم (چین) ، اتحادیه اقتصادی اوراسیای ( روسیه) و ایده تشکیل منطقه اوراسیای متحد که حتی از سوی رئیس جمهور کره جنوبی  در خلال دیدار از ترکمنستان ( درماه ژوئن 2014) مطرح گردید جملگی همگرایی منطقه ای را ترغیب می کنند و در این میان معدود دولتهایی از جمله ترکمنستان  با تمسک به اصل سیاست بیطرفی ، همچنان از ورود به این دایره ( سیاسی _ امنیتی ) اجتناب می وزند .

  از سویی دیگر ، امروزه حوزه پیرامونی  ( آسیای مرکزی ، دریای خزر) پیش از گذشته به سمت میلیتاریستی شدن گام بر می دارد .مزید بر این بسته شدن پایگاه ( امریکایی )مانانس درقرقیرستان نیز برای قدرت های شرقی ( روسیه _ چین ) مغتنم است . 

بحران اوکراین همچنین سبب گردیده است که اروپا در راستای انزوای و حذف روسیه در مبادلات و خطوط انرژی با اروپا ، پروژه ترانس خزر را با جدیت پیشتری تعقیب نماید . خطوطی که برای روسیه همانند مرزهای امنیتی _ استراتژیک تلقی می گردد . با این وجود برای کشوری همانند ترکمنستان بیطرف ، الحاق به این پروسه بمعنای پیوند با حلقه های امنیتی اروپا است ، شمشیر دو لبه ای است که روسیه و ایران نسبت بآن بی تفاوت نخواهند بود و در این میان ، مشخص نبودن رژیم حقوقی دریای خزر به عنوان یک عامل بازدارنده نقش مهمی ایفاد می کند .

امروزه به باوری می توان بسیاری از کشورها را به دو دسته تقسیم نمود کشورهایی نظیر چین یا ترکمنستان که در پرتو توسعه اقتصادی ، در صدد هستند امنیت خود را ارتقاء بخشند و یا کشورهایی همانند روسیه که توسعه اقتصادی را در سایه  امنیت تعریف می کنند ظاهرا  توازن بین این دو عنصر ، همانند تلفیق واقعیت و آرمانگرایی ، چالش برانگیز است .

اگر حوزه پیرامونی ( آسیای مرکزی ، قفقاز ) را یکی از نقاط جفرافیایی رقابت شرق و غرب بدانیم به این واقعیت نزدیک می شویم که این حوزه ، منطقه انحصاری نفوذ روسیه نیست کما انکه واگرایی در این منطقه مشهود است از جمله مناقشات ارضی ارضی اوکراین ، گرجستان  با روسیه  و یا نارضایتی اذربایجان بدلیل مسئله قره باغ از روسیه و یا خروج ازبکستان از پیمان امنیت جمعی و یا عدم پاسخ مثبت ترکمنستان جهت پیوستن به اتحادیه اروسیایی روسیه را می توان مورد اشاره  قرار داد . این پارامترا ها فرضیه احیای جنگ سرد جدید را تضعیف می سازد اما منعکس کننده تمام واقعیت در این حوزه نیست ،  کما انکه پیوستگی بلاروس . ارمنستان ، قزاقستان و قرقیرستان به روسیه نیز انکار ناپذیر است . از سویی دیگر بسیاری از این کشورها در چالش با     موج های دمکراسی خواهی و اسلام گرایی نیم نگاهی به روسیه دارند همانگونه که یکی از دلایل مواضع روسیه در سوریه ، ممانعت از رشد و حضور عناصر افراطی اسلام گرا در مرزهای جنوبی این کشور است . اگرچه بنیادگرایی خشونت بار ( مذهبی ) خصیه عصر کنونی است و منحصر به جهان اسلام نیست اما  شرق و غرب و کشورهای منطقه برحسب مقتضیات زمانی و منافع ملی خود ، بطور نسبی نگاه مشترکی در مبارزه با این پدیده دارند . فرایندی که موفقیت اینگونه تحرکات را به حداقل ممکن می رساند و در نقطه مقابل ، انقلاب های نرم ، و اسلام معتدل ( شیعه ) با تحولات و افکار جهانی هنخوانی پیشتری دارد . 

 از سویی دیگر وابستگی فزاینده متقابل بین روسیه و اروپا در بعد انرژی نیز القای جنگ سرد را نقش بر آب می کند خاصه انکه ، امروزه  برزگترین کمپانی های نفتی امریکا نیز در روسیه حضور دارند اما آیا این پیوستگی بمعنای عدم وجود دیوار نامرئی بی اعتمادی بین شرق و غرب نیز نیست ؟ اگر زمانی امریکا بدلایل عدیده ای از استقرار سامانه دفاع موشکی در اروپای شرقی اجنتاب نمود آیا تضمینی هست که در دهه اینده این سیستم را در مرزهای شرقی و غربی روسیه ، چین مستقر ننماید . سیستمی که گستردگی آن ، سواحل ژاپن ، کره جنوبی ، استرالیا را نیز  تحت پوشش قرار خواهد داد . فرایندی که در بطن خود ضمن تضعیف معاهده کاهش سلاح های کشتار جمعی ، بازدارندگی ( اتمی ) قدرتهای شرقی را تحدید و در عمل یک رقابت تسلیحاتی را به قدرت های شرقی  ( روسیه و چین ....) تحمیل می کند .

ماحصل کلام انست که جنگ سرد منعطف جدیدی شکل گرفته است که لزوما بمعنای تقابل تمام عیار بین شرق و غرب همانند سیستم دو قطبی نیست اما رقابت ها فشرده است و کاربرد مولفه های اقتصادی در این سیستم برجسته و بعضا رگه هایی از تقابل های ( غیرمستقیم ) جنگی در آن مشهود است . اگرچه مرزهای نفوذ همانند دوران گذشته گسترده ، منجسم و یک پارچه نیست . از سویی (گروه بریکس ) که قدرت ها نوظهوری همچون  آسیایی ( چین ، هند )  در آن حضور دارند از نظر تئوریک می توانند با عرصه واحد پولی مشترکی ، سیطره جهانی دلار را در مبادلات تجاری تحدید نمایند . هرچند که هنوز غرب از در بعد مبادلات مالی _ تجاری و سطوح فن آوری های پیشرفته از موضع برتری نسبت به شرق برخوردار    است . مزید بر این  اگر در غرب آثاری از جنگ نیست در آسیا اختلاف های مرزی ، قومی ، فرهنگی و... موج می زند . ضمن انکه باید اذهان داشت که بروز جنگ سرد بلحاظ تجارب تلخ دوران دو قطبی مطلوب چین و روسیه و... نیست اما این قدرت فرایندسازی غرب است که این قدرت ها  را در این وادی به واکنش می کشاند  و به دیگر سخن ، غرب ( امریکا) هنوز از لحاظ سیاسی _ روانی آمادگی ندارد قدرت های شرقی همانند روسیه را به عنوان یک شریک برابر در معادلات جهانی تلقی نماید .

برچسب ها: جنگ ، سرد ، جدید
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.