سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مینی‌بوس‌های زهوار در رفته همچنان مسافر می​برند

برای آنهایی که زندگی‌شان از راه مسافرکشی در این شهر شلوغ می‌گذرد، وسیله نقلیه‌شان یعنی همه چیز.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، حتی اگر زهوار در رفته و قدیمی شده یا حسابی به خرج افتاده باشد. با این حال باز هم هر روز صبح حسابی سر و رویش را برق می‌اندازند، هر از گاهی هرچه پس‌انداز کرده‌اند خرجش می‌کنند تا تنها منبع امرار معاش‌شان را سرپا نگه دارند چون می‌دانند هر شب یک خانواده چشم به راه روزی بخور و نمیری است که قرار است پدر خانواده با دنده صدتا یک غازی که روی همین قراضه عوض کرده، سر سفره‌ بگذارد.

راننده‌های مینی‌بوس این روزها بسختی امور خود و خانواده‌شان را می‌گذرانند. آنها فکر می‌کنند فراموش شده‌اند. می‌گویند با آمدن اتوبوس‌های خوش آب و رنگ بی‌آرتی و کشیده شدن خطوط مترو در سرتاسر شهر، تا کسی مجبور نباشد از مینی‌بوس‌ها سواری نمی‌گیرد. راننده‌های مینی‌بوس از یک طرف دل‌شان از کسادی بازار مسافران مینی‌بوس سوار و از رونق افتادن کار و بارشان خون است و از طرف دیگر، از این‌که مسئولان شهری مشکلات‌شان را نمی‌بینند، ناراضی‌اند.

حتی اعلام خبر نوسازی مینی‌بوس‌های فرسوده هم نتوانسته دل‌شان را خوش کند، چون آنها سال‌هاست گوش‌‌شان از وعده‌هایی که مسئولان برای نوسازی مینی‌بوس‌های فرسوده‌شان داده‌اند، پر شده است.

بدنه رنگ و رورفته درب و داغان، شیشه‌های ترک خورده، اگزوز‌هایی که حسابی به دود افتاده، لاستیک‌های صافی که از چند جا قاچ‌های عمیق خورده‌اند و هر لحظه احتمال ترکیدن‌شان وجود دارد، همه نشان از این دارد که این مینی‌بوس‌ها باید سال​ها پیش بازنشسته می‌شدند، اما راننده‌ها چاره‌ای ندارند جز این‌که فعلا با همین وضع بسازند، چون همین مینی‌بوس‌های زهوار در رفته خرج یک خانواده چند نفری را می‌دهد.

راننده‌ها خیلی دل‌شان پر است از این‌که در این اوضاع کمبود مسافر و کسادی درآمد هر ماه باید یک پول قلمبه کنار بگذارند فقط برای این‌که مینی‌بوس‌شان را سرپا نگه دارند که یک موقع به خرج اساسی نیفتد چون این یعنی تعطیلی چند روزه کار و زندگی. می‌گویند بعضی وقت‌ها هم حسابی بدشانسی می‌آورند، یعنی وقتی یک مینی‌بوس نیاز به تعمیر اساسی پیدا می‌کند، چون آن وقت ممکن است یک هفته نشود آن را از جایش تکان داد.

این نوسازی، حرف زور است

قراراست به همین زودی‌ها مینی‌بوس‌های نو جایگزین مینی‌بوس‌های فرسوده شوند. این خواب جدیدی است که سازمان‌های متولی برای نوسازی ناوگان مینی‌بوس‌های پایتخت دیده‌اند. این طرح مشارکتی قراراست با همکاری شهرداری تهران، سازمان محیط زیست و ستاد حمل و نقل و سوخت اجرا شود.

راننده‌های مینی‌بوس هم این خبر را شنیده‌اند. یکی از آنها صفحه روزنامه‌ای که این خبر در آن چاپ شده را نشان می‌دهد و می‌گوید: شاید این خبر را خیلی‌ها باور کنند و از شنیدنش خوشحال شوند، اما برای ما این هم وعده‌ای است مثل وعده‌هایی که پیشتر از این داده شده بود و هیچ گاه به مرحله اجرا نرسید.

آنها می‌گویند: آقایان می‌نشینند پشت درهای بسته و بدون در نظر گرفتن مشکلات ما، شرایطی در قالب طرح نوسازی پیش پای رانندگان مینی‌بوس می‌گذارند که هر طور نگاه می‌کنیم از عهده انجام این شرایط برنمی‌آییم.

آنها هم درباره شرایط جدیدی که این بار مسئولان برای نوسازی مینی‌بوس‌های فرسوده مطرح کرده‌اند، شنیده‌اند مثلا این‌که قراراست 60 میلیون تومان از پول این مینی‌بوس‌ها به طور مشارکتی از طرف شهرداری، سازمان محیط زیست و ستاد حمل و نقل و سوخت پرداخت شود و مابقی به صورت آورده راننده‌ها و یک وام بانکی تامین شود.

آنها همه چیز را حتی بهتر از ما جز به جز می‌دانند، اما چندان به این طرح خوشبین نیستند.

اکثر راننده‌های مینی‌بوس پیر و در سن بازنشستگی هستند. آنها می‌گویند با این شرایط خیلی‌هایشان از زور پا درد و کمردرد تا نصف روز بیشتر کار نمی​کنند. حالا چطور سر پیری و از کارافتادگی دفترچه قسط به دست خودشان را زیر وام و بهره بانکی ببرند؟

دیگری می‌گوید: من رفته‌ام تحقیق کرده‌ام آن کارخانه‌ای که قرار است این مینی‌بوس‌ها از آنجا خریداری شود، کار اصلی‌اش تولید اتوبوس است نه مینی‌بوس.

دیگری می‌گوید: قیمت تمام شده این مینی‌بوس 130میلیون تومان است در حالی که این مینی‌بوس‌ها اصلا به این قیمت نمی‌ارزد.

راننده دیگر می‌گوید با این وضع گرانی و کسادی مسافر و درآمد‌های بخور و نمیر، پولی که درمی آورند خیلی همت کنند خرج زندگی و اجاره خانه و پول مدرسه و دانشگاه بچه‌ها را تامین کند.

تازه با جا به جا کردن یک مسافر با کرایه 500 تومانی شما قضاوت کنید سر سال چقدر برای ما می‌ماند که می‌گویند 25 میلیون تومان از پول مینی‌بوس را باید از جیب خودمان بدهیم.

آن یکی می‌گوید اگر شهرداری 25 میلیون تومان را به خودمان بدهد ما هم با هر سختی شده در طرح نوسازی شرکت می‌کنیم، اما اگر منتظرند که ما این 25 میلیون تومان را جور کنیم بعید می‌دانم در این جمع 70، 60 نفری راننده‌ای باشد که پس انداز 25 میلیون تومانی داشته و پشتش به آن گرم باشد.

بازار کساد مسافران مینی‌بوس

آمدن اتوبوس‌های بی‌آرتی و کشیده شدن خطوط مترو به نقاط مختلف شهر، حسابی کار راننده‌های مینی‌بوس را کساد کرده است. حالا دیگر مسافرها ترجیح می‌دهند به جای مینی‌بوس‌های قراضه و درب و داغان سوار بی‌آرتی‌های خط ویژه شوند یا متروسواری کنند. این را می‌شود از صندلی‌های یکی در میان خالی مینی‌بوس‌ها فهمید یا از این‌که کلی چشم بگردانی تا هر از گاهی یک مسافر بیاید و سوار یکی از آن مینی‌بوس‌ها شود. به همین دلیل است که گاهی وقت‌ها یک ساعت طول می‌کشد تا یک مینی‌بوس پر شود. تازه خیلی وقت‌ها هم پیش می‌آید که مسافرها حوصله معطلی ندارند و راننده هم چاره‌ای برایش نمی‌ماند که با هفت هشت مسافر درحالی که هنوز خیلی از صندلی‌ها پر نشده راه بیفتد چون اگر بیشتر معطل کند ممکن است همین مسافرها را هم از دست بدهد. در واقع مینی‌بوس‌ها جور اتوبوس‌ها و متروی شهرمان را می‌کشند آنجا که هنوز خط مترو یا اتوبوس در آن مسیرها راه نیفتاده و راه‌انداختن آن هم در این مسیرها چندان به‌صرفه نیست. به همین دلیل است که راننده‌های مینی‌بوس فکر می‌کنند مسافرانشان از سر ناچاری است که سوار مینی‌بوس می‌شوند وگرنه همین تعداد مسافر را هم نداشتند.

راننده‌های مینی‌بوس مسیر تجریش ـ درکه و تجریش ـ ولنجک این روزها حسابی به در بسته خورده‌اند. می‌گویند ایام تابستان که دانشگاه تعطیل می‌شود خیلی از مسافرهایشان هم کم می‌شود چون اکثر مسافرهای آنها دانشجویانی هستند که می‌خواهند خودشان را به دانشگاهشان در محدوده ولنجک برسانند، اما در خط تجریش ـ درکه اوضاع کمی بهتر است. می‌گویند آنجا به خاطر کوهنوردها و جوانان و خانواده‌هایی که برای تفریح عازم درکه می‌شوند همیشه مسافر دارد. تعداد مسافرها زیاد نیست، اما باز هم خدا را شکر می‌کنند.

نه بیمه داریم، نه بازنشستگی

دنده عوض کردن روی مینی‌بوسی که در ماه بیشتر از آن چیزی که درمی‌آوری باید خرجش کنی، درد دل اکثر این راننده‌هاست. آنها باید در سرمای زمستان و گرمای تابستان بدون داشتن حتی یک اتاقک مخصوص استقرار راننده‌ها روی یک موکت کهنه دراز بکشند تا نوبت‌شان شود و مینی‌بوس پر شود و راه بیفتند و گاه اخم و بدخلقی مسافرها را هم تحمل کنند. خیلی‌هایشان از وقتی جوان بودند و کارشان را روی این مینی‌بوس‌ها شروع کردند بیمه نبودند تا همین سه چهار سال پیش که شرکت اتوبوسرانی تصمیم گرفت بیمه‌شان کند. اما با این حال هنوز هم خیلی از راننده‌های مینی‌بوس نتوانسته‌اند خودشان را بیمه کنند. آنها از اداره بیمه پاس داده می‌شوند به اتوبوسرانی یا برعکس.

چهره اکثر راننده‌ها را که نگاه کنی می‌بینی بالای 50 سال دارند، هرچند بین‌شان میانسال و جوان هم دیده می‌شود.

نه این‌که دوست نداشته باشند روی یک مینی‌بوس نو کار کنند، نه این‌که نخواهند از ماهی چند ده هزارتومان ریختن توی گلوی این ارابه‌های قراضه خلاص شوند، نه اتفاقا حرف مینی‌بوس نو که می‌شود کلی هم ذوق می‌کنند برای داشتن آن، تا وقتی مسافرها سوارش می‌شوند از ظاهر کهنه و کثیف و در و دیوار داغان آن چهره در هم نکشند و با دیده ترحم به خودشان و مینی‌بوس‌شان نگاه نکنند. با این حال راننده‌های مینی‌بوس هم برای خودشان دلایلی دارند که فکر می‌کنند در راه فعلی که شهرداری برای نوسازی مینی‌بوس‌های فرسوده‌شان پیشنهاد داده آنقدرها هم جانب انصاف رعایت نشده است. حرف حسا‌ب‌شان این است که اگر قرار است شهرداری و دولت دست‌شان را بگیرند و برای خرید مینی‌بوس نو کمک‌شان کنند حداقل راهی پیش پایشان بگذارند تا گره از کارشان باز شود نه این‌که در روزهای پیری و از کارافتادگی به بهای داشتن مینی‌بوس نو، زیر بار وام‌های سنگین با قسط‌های کمرشکن بروند.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.