به گزارش حوزه
دفاعی امنیتی باشگاه خبرنگاران به نقل پایگاه اطلاع رسانی اشراف، اندیشکده آمریکایی «مرکز امنیت دریانوردی بینالمللی» در مقالهای به قلم «برت دیویس»، یکی از افسران ارشد نیروی دریایی آمریکا به بررسی چالشهای جدی پیش روی آمریکا در مقابله با نیروی دریایی ارتش و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس پرداخته است. در این گزارش آمده است اگرچه نیروی دریایی ایران از فناوریهای بسیار پیشرفتهای در این زمینه برخوردار نیست، اما ایران توانایی بسیاری در زمینه جنگهای نامتقارن و استفاده از تاکتیکهای نظامی غیرمتعارف دارد و همین امر نیز تهدیدی جدی برای نیروی دریایی آمریکا محسوب میشود. در طی چند دهه اخیر جنگهای نامتقارن همچنان به عنوان نقطه ضعف اصلی آمریکا باقی مانده است.
ایران تمرکز خود را بر استفاده از تاکتیک جنگهای نامتقارن قرار داده استتنش میان ارتش آمریکا و نیروهای نظامی ایران در خلیج فارس موضوع جدیدی نیست. مواجهه نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با ناوگانهای جنگی نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان یک رخداد معمول و همیشگی برای ناوهای مستقر در این منطقه به شمار میآید. ایران به خوبی آگاه است که توانایی مقابله و رویارویی متعارف با آمریکا را نخواهد داشت و از این رو تمرکز خود را بر سبکهای غیرمتعارف و استفاده از تاکتیک جنگهای نامتقارن قرار داده است تا از این طریق میزان خسارات و هزینههای وارده به آمریکا در این تقابلات را افزایش دهد.
جنگهای نامتقارن؛ پاشنه آشیل آمریکادر سال ۲۰۰۲ میلادی رزمایش مشترکی با عنوان «چالش هزاره ۲۰۰۲» توسط نیروهای ارتش آمریکا انجام شد. این رزمایش در آن زمان با هدف ارزیابی آمادگی آمریکا در صورت درگیری با یکی از دشمنان این کشور در منطقه خاورمیانه صورت گرفت. نتایج این رزمایش نظامی برای آمریکا بسیار فاجعهآمیز بود به طوری که ۱۶ ناو جنگی آمریکا در این رزمایش نابود و غرق شد و به واسطه نبرد دریایی نامتقارن و غیرمتعارف نیز هزاران تن از نیروهای نظامی ارتش آمریکا کشته و یا زخمی شدند. میتوان گفت ۱۴ سال بعد باز هم جنگهای نامتقارن ایران میتواند همان تأثیرات مخرب را بر آمریکا و نیروهای متفقین در منطقه خاورمیانه داشته باشند. برای چندین دهه است که جنگهای نامتقارن همچنان به عنوان پاشنه آشیل و نقطه ضعف اصلی آمریکا باقی مانده است و ارتقاء و بهبود قابلیتهای آمریکا در محیطهای نامتقارن مستلزم انجام رزمایشهای بیشتر و آموزش در این زمینه خواهد بود.
ایران تمام تمرکز خود را بر روی جنگهای نامتقارن معطوف کرده استترکیبی از تهدیدات مختلفپس از عملکرد ضعیف نیرویهای آمریکایی در عملیات آخوندک (Operation Praying Mantis) که موجب نابودی و انهدام تعدادی از ناوهای نیروی دریایی ارتش آمریکا شد، ایران تمام تمرکز خود را متوجه جنگهای نامتقارن کرد. تاکتیکها و تجهیزات رزمی مورد استفاده در جنگهای نامتقارن شامل قایقهای تندرو تهاجمی موسوم به (FIAC)، قایقهای مخفی غیرنظامی، مینهای دریایی و زیردریاییها هستند. نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بسته به شیوه و روش انتخابی خود از این تاکتیکهای رزمی بهره میگیرد. در حال حاضر پایگاههای نظامی نیروی دریای سپاه پاسدارن نیز در نقاط متعددی از سواحل خلیج فارس یعنی از تنگه هرمز گرفته تا شمال این خلیج واقع شدهاند.
شناسایی و تشخیص حملات و عملیاتهای دریایی ایران برای ارتش آمریکا بسیار دشوار است یکی از اصول بسیار کلیدی در حملات تهاجمی دریایی شیوهای است که بر اساس آن مجموعهای از قایقهای کوچک تهاجمی به صورت مخفیانه پایگاههای خود را در زمانهای مختلفی ترک میکنند، اما در واقع همه آنها به سوی یک هدف یکسان و مشابه در حرکت هستند. به عبارت دیگر این قایقهای تهاجمی یک ناوگروه ضربتیرا به منظور انجام عملیاتهای نظامی در خلیج فارس تشکیل میدهند. این تاکتیک پراکنده ممکن است منجر به انجام حملات ضعیفی شود که مقابله با آن نیز آسان خواهد بود اما از سوی دیگر شناسایی و تشخیص آنها بسیار دشوار است چرا که چنین تاکتیکهایی در قالب ساختار و آرایشهای جنگی بزرگ انجام نمیشوند. همچنین قایقهای مجهز به اژدر و موشکهای ضد کشتی قادرند موشک و اژدرهای خود را تا برد و مسافت بیشتری شلیک کنند و از این طریق از قابلیت مقاومت و یا نابودی هدف خود اطمینان حاصل کنند.
ایران از نظر موجودی مینهای دریایی و همچنین استقرار سکوهای مختلف نیروی دریایی در جایگاه چهارم جهان قرار دارددر حال حاضر ایران از نظر موجودی مینهای دریایی و همچنین استقرار سکوهای مختلف نیروی دریایی در جایگاه چهارم جهان قرار دارد. مینهای دریایی جنگافزارهای کارآمد و بسیار موفقی در خلیج فارس محسوب میشوند. کشتی یواساس تریپولی (USS Tripoli) و یواساس پرینستون (USS Princeton) هر دو در زمان جنگ خلیج فارس توسط مینهای دریایی عراق منهدم و نابود شدند. کشتی ساموئل بی. رابرتز (USS Samuel B. Roberts) نیز در طول جنگ نفتکشها در دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط مینهای ایران در خلیج فارس نابود شد. همچنین مینهای دریایی ایران بسیاری از کشتیهای تجاری غیرنظامی را در همان دوران نابود کردند. مینهای دریایی ایران بسیار ارزان و ساده هستند. اما با این حال، برخی از انواع مینهای روسی و چینی از جمله مین EM-52 کارکردهای متعددی دارند و بسیار پیشرفتهتر هستند. میتوان این نوع از مینها را تا عمق ۶۰۰ فوتی در آب استفاده کرد، در واقع این عمق آنقدر زیاد است که میتواند خلیج فارس را به یک مکان ناامن و خطرناک تبدیل کند.
تشخیص و شناسایی تاکتیکهای استقرار مینهای دریایی ایران بسیار دشوار استدسته دیگری از مینهای دریایی نیز وجود دارند که برای آبهای کمعمق طراحی شدهاند. این مینها در برخی از نقاط تنگه هرمز که عمق آب به ۱۵۰ تا ۳۰۰ فوت میرسد، مورد استفاده قرار میگیرند. ممکن است این مینهای دریایی چندان پیشرفته و پیچیده نباشند اما تشخیص و شناسایی تاکتیکهای استقرار آنها بسیار دشوار خواهد بود. قایقهای کوچک نیروی دریایی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی قادرند این مینها را در دریا مستقر کنند، این درحالیست که قایقهای بادبانی، ماهیگیری و زیردریاییهای ایران نیز قادر به انجام چنین کاری هستند. در واقع هر یک از این سکوهای استقرار میتوانند ۶ مین را با خود حمل کرده و آنها را در دریا مستقر سازند. سکوهای استقرار مینهای دریایی ایران که در پوشش قایقهای غیرنظامی فعالیت میکنند هیچگونه سوءظنی را در نیروهای ائتلافی ایجاد نمیکنند و از طرف دیگر نیز شناسایی و ردیابی زیردریاییها از سطح دریا و همچنین با استفاده از تجهیزات هوایی بسیار دشوار است.
زیردریایی «کلاس کیلو» خطری جدی برای ناوهای گرانقیمت آمریکایی محسوب میشود در حال حاضر ایران داری انواع مختلفی از زیردریاییهای دیزلی است. «کلاس کیلو» (Kilo-class) نوعی زیردریایی نظامی با موتور دیزلی ساخت شوروی است. اگرچه عمر این نوع از زیردریاییها رو به پایان است اما هنوز هم در جنگهای نامتقارن از اعتبار بالایی برخوردارند. این زیردریایی میتواند تعداد بسیار زیادی از مینهای دریایی را با خود حمل کرده و آنها را مخفیانه در زیر امواج دریا مستقر کند. علاوه بر این، زیردریایی «کلاس کیلو» قابل شناسایی نیست و همین امر قایقهای مینگذار و سایر قایقهای کوچک را به مخاطره میاندازد. همچنین وجود این زیردریایی مستلزم آنست که تعداد سکوهای جنگهای ضد زیردریایی(ASW)به منظور شناسایی و تعقیب این نوع از زیردریاییها افزایش یابد. همچنین باید میزان فاصله از خطر در تجهیزات گرانقیمت دریایی از جمله ناوهای هواپیمابر و کشتیهای لندینگ نیروهای نظامی افزایش یابد. بنابراین چنین تجهیزاتی به احتمال بسیار زیاد دیگر به زیردریاییهای دشمن که تنها با چند سلاح دفاعی محدود فعالیت میکنند بیش از حد نزدیک نخواهند شد.
زیردریاییهای کوچک ایران ابزار کارآمدی برای هدف قرار دادن ناوهای جنگی هستند زیردریاییهای کوچک ایران بخش دیگری از تهدیدات جنگی ایران در حوزه زیرآب محسوب میشوند که توجه به آنها نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. در حال حاضر ایران دارای سه کلاس جداگانه از زیردریاییهای کوچک است. اندازه کوچک این نوع زیردریاییها عملیات شناسایی آنها را دشوار میکند و از سوی دیگر قابلیت آنها برای فعالیت در آبهای کمعمق سبب میشود این نوع از زیردریاییها به ابزارهای بسیار کارآمدی در جهت هدف قرار دادن ناوهای موجود در کرانههای خلیج فارس تبدیل شوند. در واقع این زیردریایی تهدیدی جدی برای کشتیهای تاخت آبخاکی (Amphibious assault ships)، کشتیها و قایقهای گشتی (patrol craft) و سایر کشتیهای جنگی و یا حملونقلی است که از طریق مسیر تنگه هرمز به فعالیتهای خود ادامه میدهند. همچنین میتوان از این زیردریاییها به عنوان تجهیزات کمکی و پشتیبانی در آبهای کم و به منظور استقرار مینهای دریایی استفاده کرد.
مانور نظامی «چالش هزاره ۲۰۰۲» برای مقابله با ایران انجام شد مانور نظامی «چالش هزاره ۲۰۰۲»مانور نظامی «چالش هزاره ۲۰۰۲» با شبیهسازی درگیری جنگ میان آمریکا تحت عنوان نیروهای «آبی» و یک دشمن بسیار بزرگ در خاورمیانه، تحت عنوان نیروهای «قرمز» انجام شد. این رزمایش نظامی بزرگترین مانوری بود که تاکنون طراحی و اجرا شده است و ۲۵۰ میلیون دلار هزینه در بر داشت. در حدود ۱۳ هزار نیروی نظامی، هواپیما و کشتی جنگی در طی این مانور در سراسر جهان مستقر شدند. هرچند به نظر میرسید که رزمایش مذکور به منظور شبیهسازی جنگ احتمالی آمریکا با عراق تدارک دیده شده است، اما تاکتیکهای نظامی اتخاذی از سوی نیروهای «قرمز» مشابهت بسیار زیادی با تاکتیکهای غیرخطی و نامتقارن نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت.
شرح مختصری از اقدامات و عملیاتهای انجام شده در مانور نظامی «چالش هزاره ۲۰۰۲»در مانور نظامی «چالش هزاره ۲۰۰۲» نیروهای «قرمز» توسط «پل ون رایپر»، ژنرال بازنشسته نیروی دریایی آمریکا فرماندهی میشد. این نیروها از تاکتیکهای نامتعارف و غیرمعمول متعددی به منظور بهرهبرداری از ضعفهای نیروهای «آبی» استفاده کردند. زمانی که هواپیماهای جنگنده نیروهای آبی سنسورهای ارتباطی نیروهای قرمز را مورد هدف قرار دادند، ژنرال ون رایپر از شیوههای نامتعارف ارسال پیام استفاده کرد و با استفاده از منارههای مساجد در زمان برپایی نماز پیامهای خود را ارسال نمود. پیام مخابره شده از سوی وی به ناوگانهای جنگی نیروهای قرمز از جمله قایقهای غیرنظامی و هواپیماهای سبک اجازه داد تا حملات گسترده و انتحاری را بر علیه کشتیهای جنگی و نظامی آمریکایی مستقر در خلیج فارس ترتیب دهند. نیروهای قرمز در طی این حمله توانستند حجم عظیمی از موشکهای ضد کشتی کرم ابریشم (Silkworm missile) را به سوی مواضع و تجهیزات بسیار گرانقیمت آمریکا شلیک کنند. نابودی کامل دو فروند کشتی تاخت آبخاکی (Amphibious assault ship) و یک فروند ناو هواپیمابر (Aircraft carrier) تنها بخشی از خسارات وارد شده به نیروهای آمریکایی بود. در نتیجه این حملات ۱۶ کشتی جنگی غرق شدند و هزاران تن از نیروهای نظامی آمریکایی نیز کشته و یا زخمی شدند. مسئولان و ناظراناین رزمایش به جای آنکه نتایج این مانور نظامی را مورد تجزیهوتحلیل قرار داده و از آنها در جهت اصلاح تاکتیکها و استراتژیهای خود در هنگام رویارویی با تهدیدات غیرخطی و نامتقارن استفاده کنند، به آسانی از کنار این مسئله گذشتند و اقدام خاصی را در جهت حل آن انجام ندادند. در واقع آنها تنها از پیروزی نیروهای آمریکایی در جنگهای احتمالی اطمینان حاصل کردند و به خاطر آن نیز گرانترین و مهمترین مانور نظامی آزمایش در تاریخ مدرن را ترتیب دادند.
ایران توان مقابله با آمریکا را دارد اما آیا آمریکا از پایان تعجبآور این رزمایش چیزی آموخت؟ به نظر میرسد پاسخ به این سؤال منفی باشد. نکته جدیدی در تاکتیکهای ایران به چشم نمیخورد و این کشور از زمان جنگ با عراق تاکنون تنها از همین تاکتیکهای جنگهای نامتقارن در عملیاتهای خود استفاده کرده است. نیروی دریایی ایران چندان قدرتمند نیست و پیشرفت و تحولات جدیدی در آن دیده نمیشود. بیشتر کشتیهای جنگی نیروی دریایی ایران قدیمی هستند و قابلیتهای مدرن بسیار محدودی دارند. اما با این حال ایران از یک استراتژی نظامی مبتنی بر جنگهای نامتقارن و غیرمتعارف برخوردار است. در واقع ترکیبی از تاکتیکهای نامتقارن (که پیشتر به برخی از آنها اشاره شد)، ساختار فرماندهی و کنترل غیرمتمرکز و همچنین فرماندهان واحدهای نیمه مستقل موجب میشود تا ایران در مقابل حمله اول احتمالی دوام آورده و بسیار مقاوم شود.
آمریکا به اشتباه تصور میکند که کشورهای دیگر توان مقابله با ارتش مدرن این کشور را ندارند متأسفانه آمریکا تصور میکند کشورهایی که دارای ارتشهای ضعیف هستند نمیتوانند با ارتش تکنولوژیکی و بسیار مدرن آمریکا برابری و مقابله کنند. این نگرش در مورد عراق و افغانستان به وضوح دیده میشد، چراکه شورشیان و مخالفان در این دو کشور توانستند با منابع محدود، تاکتیکهای غیرخطی و همچنین نگرشهای نامتعارف و غیرعادی خود خسارات سنگینی را به نیروهای آمریکا وارد آورند. این شرایط موجب شد تا استراتژی نظامی آمریکا که بر مبنای درگیریهای متعارف و سلطه تکنولوژیکی قرار داشت در نهایت با شکست روبرو شود و این کشور در جنگهایی درگیر شد که بیشتر بر استراتژی و سیاستهای سنتی و نامتعارف استوار بود.
تفاوتهای تاکتیکی و استراتژیکی بسیاری میان نیروهای آمریکا و ایران وجود داردبهتر است به جای آنکه به هیاهوی ایران در مورد نابودی ناوگان نیروی دریایی آمریکا بپردازیم، تهدیدات موجود از سوی ایران را مد نظر قرار دهیم. حملات غیرخطی و انتحاری ایران از طریق دریا، افزایش قابلیتهای این کشور در شلیک موشکهای دوربرد ضد کشتی که قادرند تمامی ناوهای موجود در خلیج فارس را در هر فاصلهای مورد هدف قرار دهند و همچنین روشهای ارتباطی غیرمتعارف و تاکتیکهای فرماندهی ایران را نباید نادیده گرفت. آمریکا باید مانورهای نظامی بیشتری را ترتیب دهد و از این طریق آمادگی نیروهای زمینی، دریایی و هوایی خود را به منظور هرگونه جنگ نامتقارن با ایران افزایش دهد. از آنجایی که شکاف و تفاوتهای تاکتیکی و استراتژیکی بسیاری میان نیروهای آمریکا و ایران وجود دارد، لذا آمریکا باید به منظور آمادهسازی ارتش خود برای چنین جنگهایی تغییراتی را در حوزه آموزش نیروهای نظامی اعمال نماید.
آمریکا نیازمند برگزاری مانورهای نظامی و آموزشهای بیشتری استدر پایان نیز باید اشاره کرد که شکست نیروهای آبی (آمریکا) در مانور نظامی باعث خجالت نخواهد بود. در واقع این امر فرصتی را برای پیشرفت بیشتر در این زمینه فراهم میآورد و موجب تربیت نیروهای نظامی توانمندی خواهد شد، نیروهایی که قادر خواهند بود به مصاف هرگونه چالش احتمالی در آینده بروند. احتمال درگیریهای متعارف با سایر کشورها بسیار کم است. ولی جنگهای نامتعارف زمینی و دریایی برای چندین دهه است که رایج شدهاند و آمریکا به منظور مقابله با تهدیدات غیرخطی نیازمند برگزاری مانورهای نظامی و آموزشهای بیشتری است.
انتهای پیام/
استفاده کردیم
ممنونم