سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ناتوانی "اوباما" در مدیریت بحران های سیاست خارجی آمریکا

ضعف سیاست گذاری های اوباما که ریشه در ناتوانی دولت های پیشین آمریکا دارد موجب بروز مشکلات عمده ای در داخل آمریکا و در سطح بین الملل شده است .

به گزارش سرويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگاران ؛‌ "جوزف لاکونته"‌در مقاله ای نوشت : یک ماه پس از تسلیم شدن آلمان و پایان جنگ جهانی اول ، "وودرو ویلسون" رییس جمهوری آمریکا در میان جمع کثیری از طرفداران و حامیانش وارد پاریش شد . با گذشت چهار سال از پایان مخرب ترین جنگ در طول تاریخ دنیا ، اروپاییان به ویلسون بعنوان یک میانجی گر صلح نگاه می کردند . 

در سراسر اروپا پارک ها ،‌میادین ،‌خیابانها و ایستگاه های راه آهن زیادی به اسم "‌ویلسون "‌نام گذاری شدند . ولز صحنه ورود "ویلسون" به پاریس را در 13 دسامبر 1918 اینگونه توصیف می کند : همه انسانها خود را مدیون وی می دانستند . او از دیدگاه مردم یک سیاستمدار معمولی نبود ؛‌ویلسون تبدیل به یک "مسیح" شده بود .

ورود باراک اوباما به عرصه سیاست بین المللی نیز با شعارهایی که در دوران تبلیغات انتخاباتی خود عنوان می کرد بااستقبال کسانی روبرو شد که خواستار پایان جنگ افروزی ها و اقدامات آشوب گرانه جورج بوش و همراهان وی بودند . حقارت "بوش"‌در اجرای صحیح "جنگ علیه تروریسم" و افتضاحات به بار آمده در عراق و افغانستان موجب شد بسیاری از مردم دنیا از شعارهای صلح طلبانه اوباما استقبال کنند . 

در ادامه این مقاله آمده است :‌ اوباما نیز همچون ویلسون در دورانی که کاندیدای ریاست جمهوری بود به مردم قول داد که روابط بین المللی را اصلاح کند ، بر شکست های پیشین کاخ سفید غلبه کند و دیپلماسی را جایگزین پرخاشگری و خشونت کند . جوزف نای ،‌از اعضای دانشگاه هاروارد دراین باره می گوید :‌ دشوار است که تصور کنیم با هر اقدامی می توان قدرت نرم آمریکا را به زمان پیش از انتخاب اوباما بعنوان رییس جمهور بازگرداند . 

اکنون و با گذشت شش سال از ریاست جمهوری اوباما این مسئله دشوارتر از همیشه شده است بگونه ای که برخی معتقدند چنین چیزی تقریبا غیر ممکن است . فاصله و شکاف میان دیدگاه اوباما و جهان بسیار بیشتر از آن حدی است که بتوان آن را نادیده گرفت یا حذف کرد . 

واقعیت این است که بسیار از وقایع و رویدادهایی که اکنون در خارج از مرزهای ایالات متحده روی می دهد از کنترل باراک اوباما خارج است . آسیبی که از سوی واشنگتن به بسیاری از کشورهای بخصوص در منطقه خاورمیانه وارد شده به راحتی قابل جبران نیست . اوباما میراث دو جنگ شکست خورده آمریکا در عراق و افغانستان است که هر دو به امنیت و منافع واشنگتن در دنیا آسیب های جدی وارد کرده است . 

با این حال واقعیت نگران کننده تر این است که ظاهرا اوباما قارد به درک رابطه میان قدرت و دیپلماسی نیست . دیدگاه وی در مورد سیاست خارجی از همان آغاز نابالغانه بوده  و این مسئله از ناتوانی برای اصلاح انتخاب های نادرست و اشتباه کاملا مشخص است . 

نتیجه نهایی یک خلا رهبری صحیح با ترور و ناآرامی و بی امنیتی پرشده است . یک انتقاد منصفانه از دکترین اوباما بخصوص در  قبال روسیه این است که وی باید هرچه سریعتر " تنظیم مجدد " در این سیاست ها اعمال نماید . با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تصور میشد که این روسیه است که یک کشور شکست خورده در سطح جهان خواهد بود اما سیاست گذاری های مناسب ولادیمیر پوتین مسکو را به ابرقدرتی در برابر واشنگتن تبدیل کرده است . 

در انتهای این مقاله آمده است : آرمان گرایی مورد نظر اوباما در سیاست خارجی با توسل به غرور کاذب و توهم ابرقدرت بودن آمریکا انجام میگیرد در حالی که این سیاست نه تنها نتیجه مثبتی نخواهد داشت بلکه موجب بروز مشکلات و دردسرهایی بی پایان هم در داخل آمریکا و هم در سطح بین المللی شده است . 




انتهای پیام /

برچسب ها: اوباما ، مدیریت ، بحران
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.