به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران؛ روزنامه گاردین در سرمقالهای در پایگاه اینترتتی خود نوشت: ازسرگیری خصومتها در غزه در پی نقض جدیدترین آتش بس بین اسرائیل و حماس به همان اندازه که غیر مترقبه است دلسرد کننده نیز هست. این ایده که هر یک از طرفین طی بیش از یک ماه خشونت هولناک به دستاورد یا نتیجه مهم و پایدار رسیده است، ابلهانه است.
ارتش اسرائیل می گوید 900 جنگجوی حماس را کشته، 3 هزار فروند راکت را نابود و 32 تونل را منهدم کرده است. اما همچنان هزاران راکت هسالم باقی مانده است و حماس، با توجه به جدیدترین بیانیههایش، در استفاده از راکتها و دیگر ابزارهایی که برای ادامه جنگ در اختیار دارد، مصمم تر از همیشه است. بدین ترتیب هزینه انسانی به خصوص برای غیر نظامیان غزه احتمالا از آمار کلی تقریبا 1900 کشته و هزاران مجروح بالاتر خواهد رفت.
400 صد کودک کشته شده و تقریبا 30 درصد از یک میلیون و هشتصد هزار سکنه غزه آواره شدهاند.
این روزنامه در ادامه مدعی شد: حماس مانند اسرائیل نمی تواند بیش از دستاوردهای هر طرف در جنگهای قبلی در سالهای 2012 یا 2008، "برنده" این جنگ باشد. اما هر یک از دو طرف معتقد است نباید "بازنده" قلمداد شود. بدین ترتیب جنگ مخرب، ابلهانه، غیر اخلاقی و بی ثمر ادامه می یابد.
با این حال در مقابل پس زمینهای از خشونتهای بینتیجه ، این فکر - برای سران اسرائیل و کسانی که بهترین منافع را برای آن در نظر دارند و انتظار بهتری برای آن دارند- اسرائیل از برخی ابعاد مهم قبلا بازنده است.
"بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل بیش از همه بر حق شهروندان اسرائیلی برای زندگی در صلح و امنیت تاکید دارد. اما جدیدترین دور رویدادها آن هدف را تضعیف می کند. این جنگ تاکید مجدد بر آسیب پذیری اسرائیل - با 64 کشته نظامی و 3 کشته غیر نظامی- و ناتوانی آن، مانند جنگ 2006 با حزب الله در لبنان، در نابودی دشمن با عملیات نظامی بوده است.
راکتها همچنان جنوب اسرائیل و بیش از آنرا تهدید می کنند و حماس خلع سلاح نشده است. در مقابل، بی اعتنایی اسرائیل به امنیت غیر نظامیان عرب موجب بهت و انزجار جامعه بین الملل شده است.
رابطه نتانیاهو با کاخ سفیدِ باراک اوباما بیش از هر زمانی تضعیف شده است. پیامدهای این شکاف صرفا سیاسی نیست.
ممکن است تحول تدریجی وسیعی در آمریکا به ویژه در میان نسلهای جوان در جریان باشد. نتانیاهو و دیگر اسرائیلی هایی که حسن نیت واشنگتن را در جبهه های متعدد مسلم فرض می کنند، باید دیدی وسیع تر داشته باشند.
حمله اسرائیل به غزه پیامدهای وسیعتر دیگری نیز دارد که به ضرر منافع آن و متحدانش است. یک نتیجه نگران کننده آن افزایش شدید حملات یهودستیزانه در فرانسه، آلمان و نقاط دیگر بوده است. نژادپرستها مسئول اقدامات نژاد پرستانهشان هستند و نمی توانند از اسرائیل به عنوان یک بهانه استفاده کنند. اما غزه موجی از تعصبات ضد یهود به راه انداخته است که حتی اگر حاشیه ای باشد، با احساس انزجار بسیاری از مردم عادی در قبال مصائب غیر نظامیان در غزه هرچه بیشتر افزایش مییابد.
به همین ترتیب، افراط گری در عملیات غزه به زیان هدف وسیعتر و مشترک کنترل افراط گرایی در عراق، سوریه و مغرب است. دولتهای عربی به نوبه خود به شکل فلاکت باری در کمک به فلسطینیان در کوتاه مدت یا تلاش برای ریشه کنی اشکال هرچه شرورانه تر افراط گرایی در داخل مرزهایشان کوتاهی کرده اند.
مقامات اسرائیل از معیارهای دوگانه و تبعیض آمیز غرب بر ضد دولتشان شکایت دارند. اما این شکایت دو جانبه است. بدیهی است مردم هرچه بیشتری در سراسر جهان - به طور موجه یا غیر موجه- این سؤال را مطرح می کنند که چرا دولتهای غربی می توانند از حق اخلاقی و قانونی برای انجام حملات هوایی در دفاع از زنان و کودکانی دَم بزنند که در کوهستانهای شمال عراق رو به مرگ اند اما در همان زمان در مورد مصائب کسانی که در زیر آوار ویرانی های غزه مدفونند، بی اعتنا باشند.
با جدیدترین عملیات اسرائیل در بمباران اغلب کورکورانه غزه پاسخ به این سؤال مشکلتر می شود.
انتهای پیام/