سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

اعترافات جالب عضو کمیسیون فرهنگی طالبان:

بن‌لادن و عدم بیعت با ملاعمر/ طالبان و القاعده پس از 11 سپتامبر/ اوضاع پس از مرگ لیدر

«عبدالرحیم ثاقب» عضو کمیسیون فرهنگی طالبان با انتشار مطلبی به موضوع رابطه بین طالبان و القاعده در گذشته، حال و آینده پرداخته است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، «عبدالرحیم ثاقب» عضو کمیسیون فرهنگی طالبان اخیراً در مطلبی به موضوع رابطه بین طالبان و القاعده در گذشته و آینده پرداخته است.

پایگاه خبری پشتو زبان «نن» وابسته به جریان طالبان نیز این مطلب را به قلم این مقام فعلی طالبان منتشر کرد.

در این مطلب، ماجرای حضور «اسامه بن لادن» در ولایت «ننگرهار» و اعزام هیئتی از طالبان برای گفتگو با رهبر القاعده و دعوت «ملامحمد عمر» از بن لادن برای سفر به «قندهار» از دیدگاه یک مقام حال حاضر طالبان به رشته تحریر درآمده است.

موضوع طفره رفتن بن لادن از بیعت با ملا عمر، اختلافات طالبان با بن لادن در خصوص عملیات‌های خارجی این شبکه، اختلافات داخلی بین القاعده در خصوص عملیات‌های خارجی و کناره‌گیری 2 مقام این شبکه به دلیل  اختلاف با بن لادن از دیگر مطالب این نوشته است.

همچنین در این مطلب به نکات مشترک و اختلافی بین طالبان و القاعده پرداخته که با انتقادهایی از عملکرد القاعده همراه است.

چشم‌انداز روابط گذشته بین طالبان و القاعده و تحلیلی از روابط آینده این 2 جریان، از دیگر موضوعات مطرح شده در این مطلب است.

در نتیجه‌گیری این مطلب به رغم آن که همکاری طالبان و القاعده در آینده غیرممکن عنوان شده اما در عین حال تصریح شده که تغییر شرایط می‌تواند فرصت‌های جدیدی را برای طالبان و القاعده فراهم کند.

متن کامل این مقاله به شرح ذیل است.

طالبان و القاعده زاده 2 مرحله حساس افغانستان هستند؛ شبکه القاعده در زمان اشغال افغانستان توسط «ارتش سرخ» تأسیس و تربیت شد و تحت عناوین مختلف به صورت تدریجی ارتقا یافت و طالبان نیز به عنوان یک جریان سیاسی و نظامی پس از خروج ارتش سرخ از افغانستان و همزمان با جنگ‌های داخلی بین احزاب شکل گرفت.

مؤسس و دیگر اعضای اصلی طالبان در زمان جهاد در تشکیلات احزاب جهادی به صورت متفرقه علیه ارتش سرخ مشغول جهاد بودند.

القاعده فعلی و «ماسده» قبلی در سال 1984 به عنوان یک جریان مستقل نظامی در منطقه «زازی میدان» ولایت «پکتیا» اعلام موجودیت کرد، سپس این جریان در سال 1989 هم‌زمان با نبرد «جلال آباد»، فعالیت‌های نظامی خود را در شرق افغانستان گسترش داد.

طالبان و القاعده از ابتدای شکل‌گیری از نگاه سیاسی و فکری گرایش‌های متفاوتی داشتند اما تحولات اخیر در افغانستان، آنان را به همکاری نسبی وادار کرد.

طالبان از نگاه فکری پیروان مکتب «دیوبندی» هستند و بیشتر اعضای طالبان تحت تأثیر علمای هند چون «محمود حسن» (متوفى 1339ق)، «اشرف علی التهانوی» (متوفى 1362ق) و «انور شاه کشمیری» (متوفى 1352ق) قرار دارند.

این در حالی است که شبکه القاعده از نگاه فکری تابع شیوخ و علمای سلفی قرار دارند.

یکی دیگر از تفاوت‌های جریان طالبان و شبکه القاعده نحوه فعالیت و عملکرد آنان است. به عبارت دیگر، طالبان در فعالیت های خود محدودیت قائل بوده اما القاعده فعالیت‌های فراگیر و بین‌المللی را می‌پسندد.

**آغاز رابطه طالبان و القاعده

اسامه بن لادن کمی قبل از تصرف کابل توسط طالبان در سال 1996، بر اثر فشارهای آمریکا ناگزیر شد خاک سودان را ترک کند.

وی تصمیم خود در خصوص سفر به افغانستان را با مقامات سودانی در میان گذاشت؛ مقامات سودان ضمن موافقت با تصمیم اسامه بن لادن، این امر را به سود دولت سودان و اسامه عنوان کردند.

اسامه بن لادن بلافاصله با تعدادی از فرماندهان افغان که از دوره جهاد با آنان آشنایی داشت، تماس گرفت و در خواست کرد که زمینه ورود وی را به افغانستان فراهم کنند.

فرماندهانی که اسامه بن لادن از آنان درخواست کمک کرد عبارتند از: «سازنور» از اعضای «اتحاد اسلامی»، «مهندس محمود» از اعضای «حزب اسلامی»، «مولوی خالص» و «فضل حق مجاهد» از اعضای حزب اسلامی «حکمتیار» و «دکتر امین» از اعضای حزب اسلامی مولوی خالص.

به جز دکتر امین، 3 فرمانده دیگر به طرز مشکوکی کشته شدند و امین نیز پس از سقوط دوره طالبان، مدتی را در زندان نیروهای امنیتی پاکستان به سر برد.

بن لادن در ماه مه سال 1996 با 15 تن از سران القاعده در هواپیمای ویژه «عمر البشیر» رئیس جمهور سودان که نماینده وزارت خارجه سودان نیز آنان را همراهی می‌کرد، از «خرطوم» وارد ولایت ننگرهار شد.

پروسه انتقال اسامه بن لادن از سودان به افغانستان، طبق توافق آمریکا و مقامات سودانی انجام شد.

در فاصله کمی از ورود اسامه بن لادن به افغانستان، خانواده های سران القاعده که با زنان و کودکان جمعاً حدود 100 نفر می‌شدند، توسط 2 هواپیمای سودانی به ولایت ننگرهار آمدند.

این خانواده‌ها در بدو ورود به ننگرهار در میهمانسرای ویژه اسامه بن لادن در منطقه «نجم الجهاد» در شهرک «خالص بابا» اسکان داده شدند.

اسامه بن لادن در حالی به افغانستان آمد که طالبان به مرزهای ننگرهار نزدیک شده بودند؛ چند روز پس از استقرار بن لادن در ننگرهار، طالبان موفق شدند این ولایت را تصرف کنند.

تصادف عجیبی بود، چند روز پس از آن که اسامه بن لادن بر اثر فشار آمریکا خاک سودان را به مقصد ننگرهار ترک کرد، این ولایت به تصرف طالبان درآمد.

اسامه بن لادن در نخست، هیچ ارتباطی با طالبان نداشت، بلکه وی در خصوص طالبان سخنانی را از مخالفان طالبان شنیده بود.

اسامه در اوایل نگران بود که مبادا طالبان برای دستگیری وی با آمریکا همکاری کنند اما مولوی خالص به بن لادن اطمینان داد که طالبان این کار را نخواهند کرد.

در همین ایام، «شورای مشرقی» که از مخالفان طالبان به شمار می‌رفت، قصد حمله به شهرک خالص بابا محل اقامت بن لادن را داشت که این حمله توسط طالبان خنثی شد.

**نخستین ملاقات رسمی طالبان با بن لادن

پیش از تصرف «کابل» توسط طالبان، در کنار شبه نظامیان شبکه القاعده شمار زیادی از جنگجویان عرب و خارجی در افغانستان به ویژه از ولایات جنوبی و شرقی نیز حاضر بودند.

طالبان تصمیم گرفت تعداد، محل اقامت و نحوه فعالیت‌های این جنگجویان را مشخص کند لذا طالبان برای این امر هیئت 3 نفره‌ای به سرپرستی «ملا عبدالصمد» را به ولایت ننگرهار اعزام کرد.

هیئت طالبان، نخستین دیدار خود را با اسامه بن لادن انجام داد، این هیئت ضمن جمع آوری اطلاعات در خصوص استقرار اسامه بن لادن در افغانستان به وی اطمینان داد که در امنیت کامل خواهد بود.

پس از دیدار هیئت طالبان با اسامه بن لادن، رهبر طالبان در فوریه سال 1997 از وی دعوت کرد که به قندهار سفر کند؛ اسامه نیز ننگرهار را به مقصد قندهار ترک کرد و طالبان منطقه‌ای در کنار فرودگاه قندهار را در اختیار بن لادن قرار دادند.

**ماجرای بیعت بن لادن با رهبر طالبان

پس از آن که اسامه بن لادن در قندهار مستقر شد، برخی از مشاوران وی به بن لادن توصیه کردند که با ملا محمد عمر بیعت کند.

بن لادن به بهانه این که وی با دیگر دوستان و شخصیت‌های علمی در این خصوص مشورت خواهد کرد، موضوع بیعت را به تأخیر انداخت.

همین امر باعث شد که طالبان فعالیت‌های خارجی اسامه بن لادن از خاک افغانستان را ممنوع کنند.

علاوه بر مخالفت طالبان با فعالیت‌های خارجی اسامه بن لادن، تعدادی از سران شبکه القاعده چون «شیخ سعید المصری» مشهور به «مصطفی ابویزید»، «سیف العدل المصری»، «ابوحفص الموریتانی»، «ابوالخیر المصری» و «ابوالولید المصری» نیز با فعالیت‌های خارجی بن لادن مخالفت می‌کردند.

اختلاف در این خصوص تا جایی بالا گرفت که ابوالخیر المصری و ابوالولید المصری از عضویت در شبکه القاعده استعفا دادند.

سرانجام اسامه بن لادن بر اثر اصرار مشاوران خود مجبور شد با رهبر طالبان بیعت کند اما این بیعت به صورت نیابتی صورت گرفت.

به عبارت دیگر اسامه بن لادن حاضر نشد برای بیعت به حضور رهبر طالبان برود بلکه برای این کار، ابوالولید مشاور خود را فرستاد.

مفهوم و مقتضای بیعت این است که بیعت‌کننده از امیر خود تابعیت کرده و نسبت به اوامر وی متعهد باشد. نماینده اسامه بن لادن نیز هنگام بیعت با تأکید بر همین موضوع، اطاعت خود را از اوامر ملا محمدعمر اعلام کرد.

نماینده اسامه بن لادن در دوم نوامبر سال 1998 با رهبر طالبان بیعت کرد؛ کمی پیش از آن، القاعده به سفارتخانه‌های آمریکا در تانزانیا و کنیا حمله کرد اما حمله دیگر القاعده که به ناو آمریکایی در اکتبر سال 2000 در یمن انجام شد، پس از بیعت نماینده بن لادن با رهبر طالبان بود.

علاوه بر فعالیت‌های نظامی القاعده علیه آمریکا، بن لادن از نگاه تبلیغاتی نیز منافع آمریکا را تهدید می‌کرد. بن لادن در مصاحبه با تلویزیون‌های «الجزیره» و «ام.بی.سی» آشکارا منافع آمریکا را در خاورمیانه تهدید کرد.

**رابطه طالبان و القاعده پیش از حوادث 11 سپتامبر

پس از حوادث یازده سپتامبر سال 2001، آمریکا اسامه بن لادن را متهم نمود و طالبان از آمریکا خواست که برای ادعای خود مدارک ارائه کند در همین حال طالبان با فراخوان علما از سراسر افغانستان، خواستار نظرات آنان در مورد موضوعات پیش آمده شد.

شورای علما با استناد به دلایل شرعی، با تحویل اسامه بن لادن به آمریکا مخالفت کرد؛ این شورا در عین حال به اسامه بن لادن گفت مخیر است خاک افغانستان را ترک کند یا در این کشور باقی بماند.

پس از آن که نظام طالبان سقوط کرد، روابط این گروه با شبکه القاعده به دلیل فضای امنیتی به صورت کامل قطع شد.

پیش از آن که رهبر طالبان شهر قندهار را به مقصد نامعلومی ترک کند، اسامه بن لادن محل اقامت خود را به مقصد مناطق مرکزی و شرقی افغانستان ترک کرد.

سپس بن لادن خود را به منطقه «توره بوره» در ولایت ننگرهار که در گذشته، استحکاماتی برای خود در آنجا مهیا کرده بود، رساند.

زمانی که در دسامبر سال 2001 نظامیان آمریکایی به فرماندهی «تامی فرانکس» عملیات خود علیه پناهگاه‌های بن لادن در توره بوره را آغاز کردند، وی با همکاری برخی فرماندهان موفق شد خود را از مسیر «پاراچنار» به مناطق قبایلی پاکستان برساند.

پس از سال 2003 که فعالیت‌های نظامی طالبان علیه آمریکا در افغانستان از سر گرفته شد، القاعده تشکیلاتی مستقل از طالبان داشت.

مثلاً القاعده «مصطفی ابویزید» را به عنوان مسئول بخش القاعده در افغانستان تعیین کرد در حالی که طالبان در همین ایام برای هر ولایت افغانستان والی جداگانه داشت و فعالیت‌های نظامی علیه نیروهای خارجی با نظارت وی انجام می‌شد.

به رغم آن که بن لادن می‌دانست طالبان فعالیت های نظامی خارج از امارت اسلامی را دوست ندارد اما باز هم وی فعالیت‌های نظامی این شبکه را به صورت مستقل در افغانستان تنظیم می‌کرد؛ در چنین وضعیتی، رابطه طالبان با القاعده به پایین‌ترین سطح خود رسید.

البته در این میان تعدادی از اعضای القاعده که تحت رهبری طالبان با نظامیان خارجی در افغانستان مبارزه می کردند، توسط مسئولان ولایتی طالبان سازماندهی می‌شدند؛ این افراد در کنار این که رهبر طالبان را پذیرفته بودند اما در عین حال با شبکه القاعده نیز رابطه داشتند.

القاعده نه تنها در افغانستان مستقل عمل می‌کرد بلکه در کشورهای دیگر نیز فعالیت‌های مستقلی داشت.

به طور مثال اسامه بن لادن در سال 2006 «ابو عمر البغدادی» را به عنوان امیر دولت اسلامی عراق تعیین که بعداً در رسانه‌های القاعده به عنوان «امیرالمؤمنین» شناخته و برای وی درخواست بیعت شد.

از نگاه شرعی لشکری که بیعت امیر شرعی خود را به گردن داشته باشد، اجازه ندارد امیر دیگری را برگزیند و برای وی بیعت بگیرد چون چنین کاری در شرع جایز نیست.

از آنجا که القاعده این اصل را از نظر دور داشت، نتیجه این شد که امیر القاعده در عراق، نه در راستای فعالیت‌های جهادی و نه در اتحاد مجاهدین نقشی بازی کند؛ با تعیین ابو عمر البغدادی، اختلافات در عراق شدت گرفت و بعداً وی در حمله هوایی آمریکا در سال 2010 کشته شد و دولت اسلامی عراق به «ابوبکر البغدادی» به ارث رسید.

نتیجه اعلام ایجاد دولت اسلامی در عراق توسط القاعده این شد که در قدم نخست ابوبکر البغدادی علیه القاعده طغیان کرد و «ایمن الظواهری» رهبر فعلی این جریان را به بی‌کفایتی متهم و در واقع موضع‌گیری البغدادی علیه القاعده، نخستین انشعاب در این شبکه به شمار می‌رود.

طالبان همیشه به القاعده توصیه می‌کرد که قوانین امارت اسلامی را بپذیرد.

**پس از مرگ بن لادن

تا پیش از قتل اسامه بن لادن در پاکستان، روابط رسمی بین القاعده و طالبان وجود نداشت اما پس از این حادثه، طالبان با انتشار بیانیه‌ای، تأسف خود را بابت کشته شدن اسامه بن لادن اعلام کرد. پس از رویداد «ابیت آباد»، تعیین ایمن الظواهری به عنوان جانشین وی توسط اعضای القاعده، بدون مشورت و نظرخواهی طالبان صورت گرفت.

**آینده روابط طالبان و القاعده

چنانچه پیشتر یادآوری شد، طالبان و القاعده از نگاه فکری، سیاسی و عملکردی تفاوت‌هایی با هم داشتند اما در مقطعی از زمان، شرایط طوری ایجاب کرد که این 2 جریان با هم همکاری کنند.

پس از حمله آمریکا به افغانستان و سقوط حاکمیت طالبان، این شرایط از میان رفت لذا در آینده عواملی دیده نمی‌شود که طالبان و القاعده باهم همکاری کنند.

از طرف دیگر با توجه به برخی از قوانین طالبان، القاعده دوست ندارد که با التزام به آن در افغانستان حضور داشته باشد.

مثلاً طالبان نمی‌خواهد بار دیگر روند تعدد احزاب در افغانستان از سر گرفته شود؛ با توجه به این امر طالبان هرگز به گروه‌های غیرافغانی در افغانستان اجازه فعالیت نخواهند داد.

همچنین طالبان از نگاه سیاسی و عملکردی، حوزه فعالیت خود را در جغرافیای افغانستان محدود دانسته اما القاعده بدون رعایت این امر، خواهان گسترش فعالیت در سراسر جهان است.

باید توجه داشت که القاعده فعلی همان القاعده سال 1996 نیست؛ در حال حاضر تغییرات زیادی در ساختار سیاسی، اداری و نظامی این شبکه وارد شده و القاعده در حال حاضر به چند انشعاب تقسیم شده که گروه‌هایی از این شبکه هیچ شناختی از طالبان ندارند.

یکی از موارد مهمی که در گذشته اعضای القاعده را به طالبان نزدیک کرده بود، سخت‌گیری هایی بود که در کشورهای عربی علیه آنان وجود داشت.

در شرایط فعلی اوضاع کشورهای عربی طوری است که اعضای القاعده نسبت به افغانستان در این کشورها بهتر می‌توانند فعالیت کنند؛ بنابراین اعضای القاعده دیگر نیازی نمی‌بینند که در افغانستان حضور داشته باشند.

به رغم آن که آمریکا اکنون مدعی است که در صورت خروج کامل نظامیان خارجی از افغانستان، القاعده باردیگر در این کشور فعال خواهد شد اما چنین ادعایی واقعیت ندارد.

**نتیجه

تا جایی که به روابط طالبان و القاعده بر می‌گردد، طالبان و القاعده از نگاه دینی و عقیدتی مشابهت‌هایی دارند اما از لحاظ سیاسی و رفتاری از هم جدا هستند.

شرایط و فضاهایی که در گذشته طالبان و القاعده را به همکاری مجبور کرد اکنون تغییر کرده است.

در حال حاضر نه تنها این شرایط تغییر کرده، بلکه وضعیتی پیش آمده که همکاری طالبان و القاعده را غیرممکن می‌سازد.

این تغییرات به دلیل فشارهای خارجی نیست بلکه به دلیل مقتضیات زمان است؛ البته در عین حال تغییر شرایط می‌تواند فرصت‌های جدیدی را برای طالبان و القاعده فراهم سازد.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.