اما متاسفانه، امروز اين سنت پسنديده از مسير سهل و بي آلايش خود خارج شده و
به دلايل گوناگون به آداب و رسوم و توقعات مادي و غيرمادي زايدي مبتلا
شده، به طوري که موانع و مشکلات ازدواج را بيشتر کرده است.
دکتر «اميرحسن بانکي پورفرد» در يادداشتي با اشاره به بيانات مقام معظم رهبري در مراسم افطاري امسال با دانشجويان مبني بر ضرورت رفع موانع پيش روي ازدواج جوانان به بيان سنت هاي دست و پاگير ازدواج پرداخته است که در ادامه خلاصه اي از اين يادداشت را مي خوانيد. وي همچنين با استفاده از نظرات گروهي از جوانان در آستانه ازدواج با تمايزات مختلف فرهنگي، شغلي و سني به مهم ترين موانع فرهنگي ازدواج نيز اشاره کرده است.
به نظر بعضي، عمده ترين مانع ازدواج جوانان، مشکلات اقتصادي است. البته اين عقيده تنها مربوط به دوران فعلي نيست؛ در صدر اسلام نيز خيلي ها به اين مشکل استناد مي کردند، ولي پيامبر اکرم(ص) و اهل بيت(ع) اين مسئله را مانعي اساسي براي ازدواج نمي دانستند. پيامبر اسلام (ص) فرموده اند: «هرکس از ترس فقر ازدواج نکند، حتماً نسبت به خداوند متعال بدگمان شده است.» (کليني، ۱۳۶۵، ج ۵، ص ۳۳۱) حتي در جاي ديگر به کسي که از فقر شکايت مي کرد، توصيه فرمودند که ازدواج کن. بعد از عمل به توصيه ايشان، معيشت وي وسيع شد. (حر عاملي، ۱۴۰۹، ج ۱۴، ص ۲۵) قرآن کريم نيز صراحتاً بيان کرده: «إن يَکُونُوا فُقَراء يُغنِهِم اللهُ مِن فَضلِهِ» (سوره مبارکه نور، ۳۲)
حتي بسياري از جوانان مجرد که مشکلات اقتصادي را مانع ازدواج قلمداد مي کنند از نظر سطح پايگاه اقتصادي-اجتماعي وضع بهتري نسبت به جوانان متأهل دارند. اين مسئله نشان مي دهد اين پديده ريشه در گرايش به تجمل گرايي، کسب رفاه و توقع بيشتر از زندگي دارد که همگي متاثر از زير بناهاي فرهنگي است .
گرايش پسران جوان به احراز موقعيت هاي بالاي اقتصادي-اجتماعي قبل از ازدواج و برخي دختران براي احراز موقعيت هايي همانند مردان و اشتغال در مشاغل خارج از خانه و ايجاد نوعي تغيير در نقش هاي جنسيتي، از آسيب هاي فرهنگي بزرگي است که اکنون دامنگير بخشي از جامعه ماست. همچنين شيوع برخي بي بند و باري ها و آزادي ها در روابط دختران و پسران، جوانان را به نوعي بي رغبتي به ازدواج کشانيده است، زيرا در اين حالت اين افراد بدون پرداخت هزينه هاي مادي و معنويِ مسئوليت زندگي مشترک، اقدام به برقراري ارتباط با جنس مخالف، خارج از چارچوب زندگي مشترک مي کنند. در ادامه به بعضي موانع فرهنگي و اجتماعي به طور خاص اشاره مي شود:
مشکلات خانوادگي يکي از موانع مهم ازدواج است؛ مشکلاتي همچون تفاوت سطح فرهنگي خانواده ها، افزايش سطح توقع خانواده ها در انتخاب همسر، کفيل يا سرپرست خانواده بودن پسر، بيماري والدين، آسيب هاي اجتماعي خانواده مثل فوت، طلاق، اختلاف والدين، اعتياد و سوء سابقه.
يکي از نتايج فرآيند مدرنيزاسيون
تغيير نگرش ها و ايده هاي افراد جامعه درباره ازدواج است که باعث محدود شدن
دايره انتخاب همسر و بالا رفتن سن ازدواج شده است. متأسفانه يکي از نتايج
اين تغيير نگرش ها، غير رسمي شدن ازدواج است. «استرانگ» در اين باره
مي نويسد: غير رسمي شدن ازدواج به معني کمرنگ شدن هنجار هاي اجتماعي است که
رفتار مردم را در رسوم معمول جامعه مانند ازدواج تعريف مي کنند.
در اثر تحولات گسترده اجتماعي، افراد قادر نيستند به درک مطلوبي از ازدواج و چگونگي رويارويي با آن برسند. از ديدگاه «شرلين»، با تبديل زودهنگام ازدواج از حالت عرف به يک دوستي و همدمي، ازدواج به ازدواج فردي مبدل شده و در ازدواج فردي، هدف افراد بيشتر رفاه و کمال فردي است .
مسئله تحول زندگي هاي کنوني به خصوص در شهرهاي بزرگ، مهاجرت ها، گسستگي هاي قومي و فرهنگي و نبود ارتباط هاي محلي، باعث شده که فرصت هاي شناخت خانوادگي در بين خانواده ها کم شود؛ بنابراين خواستگارهاي مناسب با شرايط خانوادگي دختران کم مي شود.
«در بالا رفتن سن به خصوص در دختراني که از سن بچه دار شدن آنها گذشته است نيز اکراه اطرافيان وجود دارد. در اين جا اين نکته را بايد در نظر داشت که گاهي بالا رفتن سن به کسب تجربه بيشتر در رسيدن به پختگي منجر مي شود و بايد توجه داشت که «زوجيت» مستقل از فرزندآوري است. چه بسا افرادي که در سنين پايين نيز از موهبت بچه دار شدن محروم هستند، اما بيشترين آرامش را در زندگي مشترک خود تجربه خواهند کرد.»
«شوئن و چونگ» معتقدند: انصراف از ازدواج با عواملي همچون افزايش سطح تحصيلات و ... مرتبط است. نتايج بررسي در ايران نشان مي دهد که گرايش به تحصيلات صرفاً ۲ تا ۳ سال به افزايش ميانگين سن ازدواج منجر مي شود. اما تحصيل و ازدواج، هيچ کدام مانع ديگري نيست، بلکه نوع انتخاب مانع است. پس با انتخاب صحيح فردي که تمايل دارد، همسرش تحصيلات بالا کسب کند و درک شرايط موجود در زمان تحصيل -از قبيل بيکاري، شغل پاره وقت، کم بودن اوقات فراغت و ...- از جانب همسر و خانواده او و نهايتاً پايين آوردن توقعات مادي و معنوي طرفين، مي توان در زمان مناسب به ازدواجي پايدار دست يافت.
همچنين در دختران با تحصيلات بالا احتمال ازدواج با پسران هم رديف -از لحاظ تحصيلي- پايين مي آيد و در صورت رعايت نکردن تناسب تحصيلي در انتخاب، ممکن است به تفاوت فکري و تفاهم کمتر در زندگي بينجامد. ازدواج هاي دانشجويي و ترغيب جوانان به ازدواج در دوران تحصيل، با تأکيد بر تعديل خواسته ها و توقعات فرد و خانواده از زندگي مشترک و اتخاذ تدابير خاص مي تواند به حل عمده اين مشکل بينجامد./خراسان