سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

داستانک/ دست محبت!

شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
روزی در روستایی کوچک، معلم مدرسه از دانش آموزان خود خواست تا تصویر چیزی را که نسبت به آن قدردان هستند، نقاشی کنند. او با خودش گفت که حتما این بچه های فقیر تصویر بوقلمون و سفره های پر از غذا را نقاشی خواهند کرد. وقتی احمد نقاشی خود را تحویل داد، معلم جا خورد. او یک دست کشیده بود! هم کلاسی های احمد هم مثل معلمشان از این نقاشی تعجب کرده بودند، یکی از بچه ها گفت: «من فکر می کنم این دست کسی است که به ما غذا می رساند» دیگری گفت: «شاید هم دست کشاورزی باشد که بذر گندم می کارد و بوقلمون ها را پرورش می دهد.» هر کس نظری می داد تا این که معلم از خود احمد پرسید؛ این دست کیست؟ احمد! او با خجالت و آهسته جواب داد! خانم معلم این دست شماست. معلم به ناگاه به یاد آورد از وقتی که احمد پدر و مادرش را از دست داده بود به بهانه های مختلف نزد او می آمد تا خانم معلم دست نوازش بر سر او بکشد.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.