سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مواد مرا بیچاره کرد/

گفت‌وگو با مردی که دوستش را کشت

وقتی با هم جرو بحث کردیم، می‌خواست لباسم را بگیرد، من هم یک شیء فلزی را سمتش پرت کردم که از حال رفت و بعد هم فوت کرد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، چهره‌ای تکیده دارد. بدن نحیف و لاغر و صورت رنگ پریده‌اش نشان می‌دهد سال‌هاست به مواد مخدر معتاد است. حامد، در پی مصرف مواد مرتکب قتل شده‌ است. او دو هفته پیش در شعبه 113 دادگاه کیفری‌ استان تهران محاکمه ‌شده و خودش می‌داند باید منتظر چه حکمی باشد. حامد جزئیات قتل و داستان تباهی زندگی‌اش را توضیح می‌دهد.

اتهام قتل در پرونده‌ات است، آن را قبول داری؟

بله قبول دارم. البته قصدم کشتن نبود، اما کورش کشته ‌شد و من واقعا به خاطر کاری که کردم متاسف هستم.

با کورش از قبل آشنایی داشتی؟

بله، ما با هم دوست بودیم و رابطه خوبی هم داشتیم.

چرا با هم دعوا کردید؟

بیشتر به علت نشئگی مواد بود، اشتباه کردم. مشکل خاصی با هم نداشتیم فقط جر و بحث کوچکی کردیم. من بر اثر نشئگی مواد متوجه رفتارم نبودم و دست به چنین کاری زدم.

حادثه چطور اتفاق افتاد؟

من پیش کورش بودم. با هم مواد مصرف کردیم و بعد کورش از من خواست پولش را بدهم. او فکر می‌کرد به او بدهکارم، در حالی‌که من بدهکار نبودم. من گفتم هیچ پولی به تو بدهکار نیستم و خلاصه سر این موضوع با هم جرو بحث کردیم و بعد هم او را کشتم.

چطور او را کشتی؟

وقتی با هم جرو بحث کردیم، می‌خواست لباسم را بگیرد، من هم یک شیء فلزی را سمتش پرت کردم که از حال رفت و بعد هم فوت کرد.

چرا او را به بیمارستان نرساندی، شاید می‌شد کمکش کرد و زنده می‌ماند این طوری خودت هم گرفتار نمی‌شدی.

من واقعا از کارم پشیمان هستم. گفتم که در آن زمان نشئه بودم و حال درستی نداشتم. نمی‌توانستم درست فکر کنم و تصمیم صحیحی بگیرم. وقتی او را زدم و روی زمین افتاد، آنقدر ترسیدم که فرار کردم.

بعد از قتل کجا رفتی؟

یک روز در هفته تعطیلی داشتم که معمولا به خانه پدرم می‌رفتم، اما آن روز کورش از من خواست پیش او بروم. وقتی کورش را به قتل رساندم، دیگر فرصت نبود به خانه پدرم بروم. به محل کارم برگشتم و طوری رفتار کردم که انگار اتفاقی نیفتاده است. همانجا ماندم تا این‌که پلیس مرا شناسایی کرد. فکر نمی‌کردم به این سادگی گیر بیفتم.

همکارانت به رفتارت شک نکردند؟

نه، آنها هیچ ‌شکی نکردند البته وقتی مادر کورش چند بار پیش من آمد و سراغ پسرش را گرفت، ترسیدم و طوری رفتار کردم که آنها به من شک کردند، اما قبل از این‌که چیزی متوجه شوند، پلیس مرا شناسایی و بازداشت کرد.

درباره رابطه‌ات با مقتول توضیح بده.

ما با هم دوست بودیم.گاهی پیش می‌آمد که از همدیگر پول می‌گرفتیم و بعد هم آن را پس می‌دادیم. یکی دوبار من از کورش پول گرفته‌ و پس داده بودم، اما فکر می‌کرد من پول را ندادم. ما هر دو مواد کشیده ‌بودیم و کورش هم حال درستی نداشت، به من گفت پول را ندادی. سر این موضوع جر و بحث کردیم.

همیشه با هم مواد می‌کشیدید؟

چون هردو معتاد بودیم بیشتر اوقات با هم مواد مصرف می‌کردیم. گاهی من مواد می‌خریدم و پیش کورش می‌رفتم و با هم مصرف می‌کردیم و گاهی هم او برای من مواد می‌خرید.

شب حادثه هم برای مصرف مواد نزد کورش رفتی؟

آن شب تعطیل بودم، گفت پیش من بمان و از من خواست در کارهایش به او کمک کنم. من هم قبول کردم. کارمان که تمام شد، با هم مواد کشیدیم و بعد هم جرو بحث کردیم و من با ضربه‌ای او را به قتل رساندم.

درباره خودت توضیح بده، از کی معتاد شدی و چه اتفاقاتی در زندگی‌ات افتاد که گرفتار چنین شرایطی شدی؟

اعتیادم از نوجوانی شروع شد. چند سال بود که کار می‌کردم.خودم پول در می‌آوردم و خرج می‌کردم. در این مدت با افرادی آشنا شدم که مسیر زندگی‌ام را تغییر دادند. اول با سیگار شروع شد و بعد هم به سمت مواد رفتم؛ با تریاک و هروئین معتاد شدم و بعد هم شیشه می‌کشیدم. وقتی مرتکب قتل شدم، شیشه مصرف کرده‌ بودم.

هنوز 30 سالت نشده، اما هیچ‌ دندانی نداری، رنگ پریده و خسته‌ هستی. این شرایط جسمی‌ات به چه دلیل است؟

به دلیل مواد به این روز افتادم. البته از کودکی لاغر بودم و مادرزادی کمبود آهن داشتم و همیشه ضعیف بودم. بعد که معتاد شدم، وضعم بدتر شد، دیگر به خودم نمی‌رسیدم. دندان‌هایم ریخت و ضعف جسمی‌ام بیشتر شد و به این حال و روز افتادم.

هزینه مواد را چطور تهیه می‌کردی؟

از بچگی ‌کار می‌کردم. در این مدت خرجی‌ام را درمی‌آوردم، چون زن و بچه ‌نداشتم خرجم زیاد نبود. کرایه خانه هم نمی‌دادم. شب‌ها در محل کارم می‌خوابیدم و آخر هفته هم به خانه پدرم می‌رفتم. فقط خرج خورد و خوراک بود که آن را هم با همکارانم شریک بودم. پولی که به دست می‌آوردم، برای مواد کافی بود.

کی و چطور مواد مصرف می‌کردی؟

فقط قبل و بعد از کار مواد مصرف می‌کردم. البته همکارانم از اعتیادم خبرداشتند، اما هیچ‌ وقت جلوی آنها مواد نمی‌کشیدم و رفتاری نمی‌کردم که آنها معترض شوند.

اعتیاد در کارت تاثیر نمی‌گذاشت؟

توانم را کم می‌کرد، اما سعی می‌کردم خودم را سرپا نگه ‌دارم تا مشکلی پیش نیاید. اعتیاد زندگی‌ام را به باد داد. هرچه داشتم، برای مواد از دست دادم. من از بچگی کار می‌کردم و پول زیادی هم به دست آوردم و اگر آنها را پس‌انداز می‌کردم، حالا کلی پول داشتم و می‌توانستم برای خودم خانه و ماشین بخرم و شغلی درست و حسابی دست و پا کنم، اما هرچه‌ داشتم پای مواد رفت و حالا هم برای مواد جانم را باید بدهم.

چقدر درس خوانده‌ای؟

مدرسه نرفتم. پدرم کارگر بود. از وقتی یادم می‌آید من هم کارگری کردم. هیچ‌‌وقت مدرسه نرفتم و سواد ندارم. فقط عددها را بلد هستم. نمی‌توانم بخوانم یا بنویسم.

یک‌سال است به اتهام قتل در بازداشت هستی. مادر مقتول می‌گوید به دلیل ظلمی که به او کردی حاضر نیست تو را ببخشد، حالا می‌خواهی چکار کنی؟

چاره‌ای ‌ندارم. زن بیچاره راست می‌گوید. ضربه سنگینی به مقتول بود، البته یک ضربه بیشتر نبود، اما چون آن وسیله فلزی بود، باعث شد تا زخم عمیقی در سر کورش ایجاد شود. حق را به آنها می‌دهم. اگر بخواهد قصاص کند حرفی برای گفتن ندارم. دستش را می‌بوسم. اما از او می‌خواهم قبل از اجرای حکم مرا ببخشد تا با قلبی آرام به آن دنیا بروم. روزی که معتاد شدم در واقع خودم را دار زدم. حالا هم که در زندان هستم می‌دانم آینده خوبی در انتظارم نیست.

از خانواده‌ات کسی برای دیدنت می‌آید؟

پدرم به دیدنم می‌آید. سعی دارد مرا امیدوار کند و می‌گوید هرطوری شده مرا بیرون می‌آورد. می‌گوید برای کسب رضایت اولیای ‌دم چند بار اقدام کرده، اما موفق نشده و هرچند بار دیگر که لازم باشد، می‌رود تا بتواند رضایت بگیرد. نمی‌دانم بتواند این کار را بکند یا نه اما همین که در روزهای سخت کنارم است، برایم کافی‌است و دعایش می‌کنم.

در زندان به کلاس‌های قرآن یا نمازهای جماعت می‌روی؟

کلاس قرآن نمی‌روم چون سواد ندارم و نمی‌توانم چیزی یاد بگیرم، اما در نماز جماعت شرکت می‌کنم. مرتب برای روح کورش دعا می‌کنم و از خدا می‌خواهم گناهانش را ببخشد. امیدوارم توبه‌ام مورد قبول خدا قرار گیرد و او هم مرا ببخشد./تپش

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.