سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

غزه پرخون است، اما هنوز نبضش می‌زند

پروفسور مادس گیلبرت پزشک پزشک نروژی در بیمارستان شفای غزه می‌گوید" غزه این روزها مرکز کره خاکی است و پوشیده از خون. با این حال هنوز نبضش می زند و به ما می فهماند که مردم را نمی توان شکست داد".

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،پروفسور مادس گیلبرت، استاد دانشگاه ترومسو در جریان جنگ سوم غزه به صورت داوطلبانه در بیمارستان شفای غزه مشغول فعالیت بود.
 
 

او به صورت متناوب تقریبا 17 سال است که به غزه سفر می کند. گیلبرت گزارشی را از وضع بهداشتی غزه تهیه و برای سازمان ملل متحد فرستاده است. با شروع جنگ غزه او نامه ای تکان دهنده نوشت و از باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا پرسید: آیا قلب داری؟ می توانی یک شب با ما در بیمارستان شفا باشی. این نامه بازتاب رسانه ای گسترده ای داشت.

دکتر مادس گیلبرت (شصت و هفت ساله) استاد هوش بری دانشگاه های نروژ سابقه ای چهل ساله در طبابت دارد و در جنگ پیشین غزه نیز در بیمارستان شفا بود. او در این مصاحبه می گوید، چگونه از اراده و ایمان فلسطینی ها قوت قلب می گیرد و هرگز حاضر به پشت کردن به آنها نیست. وی همچنین از جهانیان می خواهد مردم غزه را تنها نگذارند و با همبستگی خود از هر طریقی که می توانند به یاری آنها بشتابند. متن گفت وگوی پایگاه اینترنتی قنطره را با او می خوانید.

دکتر گیلبرت اوضاع غزه را چگونه برای ما توصیف می کنید؟

حملات وحشیانه اسرائیل تمام مناطق غزه را که تراکم جمعیتی بالایی دارد بشدت هدف قرار می دهد و به نظر می رسد این حملات را پایانی نیست. امروز بیمارستان ها را هدف قرار دادند. آنها به کشتار شهروندان عادی ادامه می دهند. در غزه تحرکات مردم بسیار محدود است. آنها جرات خارج شدن از خانه هایشان را ندارند زیرا می ترسند در خیابان موشکی از هواپیماهای در حال جولان به سویشان پرتاب شود. این هواپیماها که ازجمله آنها هواپیماهای اف 16 است، همیشه در پروازند و زوزه شان فضا را پر می کند. حتی ما شاهد حملات دریایی پرحجم از سوی کشتی های جنگی اسرائیل بودیم که در سواحل مستقر هستند و مناطق مسکونی غزه را هدف قرار می دادند. این حملات تقریبا به غرش پیوسته رعد می مانست.

اوضاع در بیمارستان شفایی که شما در آن مشغول به کار هستید، چطور است؟

طی دوره آرامش معمول، آمبولانس ها تعداد زیادی از مجروحان و کشته ها را می آورند. تقریبا یکسره می آیند. طی 20 روز اول جنگ بیش از 1040 نفر کشته شدند که بیش از 200 نفرشان کودکان فلسطینی بودند. کما این که هزاران نفر مجروح شدند که بیشترشان کودک بودند یعنی حدود هزار و چند صد نفرشان. اینها آمارهای بیمارستان شفاست. البته همه مجروحان را به بیمارستان شفا نمی آورند بلکه برخی از آنها را به جاهای دیگر می برند، اما فشار روی بیمارستان شفا بیش از همه است چون به برخی از بیمارستان های دیگر آسیب رسیده است. مثل بیمارستان شهدای الاقصی که در معرض بمباران قرار گرفت.

اسرائیلی ها نیروگاه مرکزی تولید برق غزه را بمباران کردند و آسمان اینجا تاریک است. البته قبل از آن هم میزان تولید برق فراتر از 40 درصد نمی رسید، اما الان اوضاع از این هم بدتر شده است. بیمارستان شفا برای خودش مولد های برق دارد که به صورت مکرر قطع می شود و آن وقت همه چیز تعطیل می شود. اینترنت قطع و چراغ های اتاق عمل خاموش می شود، همه چیز متوقف شده تا دوباره برق بیاید. صدای بمباران، انفجارها، غرش هواپیماها و شلیک موشک ها را حتی در نزدیکی بیمارستان می شنویم. هر از چند گاه صدای موشک ها را می شنویم که به جایی اصابت می کند. به هر حال جنگ است و ما در میان این جنگ هستیم.

همچنین بیمارستان مملو از پناهجویان محلی است که نیروهای اسرائیلی منازلشان را ویران کرده اند. این تصویر هر روز با روز دیگر تفاوت می کند و صحنه های ناامیدکننده ای را پیش چشم می آورد. بخش اورژانس شاید در جهان بیشتر دیده شده باشد؛ چون خودروهای اورژانس با چراغ های قرمز بیماران جدید را می آورند و دور و برشان را دوربین های فیلمبرداری احاطه کرده است. مکان توقف خودروها در مقابل بیمارستان، پر از بستگان بیماران و آسیب دیدگان است که بعد از اصابت محله و منطقه شان هیچ جای امن دیگری پیدا نکرده اند. این سروصداها با صداهای جنگ درهم می آمیزد.

تاثیر اینها بر کمک رسانی چقدر است؟

این بیمارستان مانند دیگر اماکن غزه، از هفت سال پیش تاکنون تحت محاصره است. خطوط امداد ضعیف است، کما این که اوضاع اقتصادی در غزه به طور کلی فروپاشیده است. تونل های مصر به مثابه منبعی برای زندگی طبیعی در غزه بود که از زمان شروع محاصره کارشان را آغاز کرده بودند، اما تقریبا یکهزار تا از این تونل ها مسدود شد. از این تونل ها بود که سوخت و پرندگان اهلی و الاغ و حتی خودرو یا همه مایحتاج غزه تامین می شد. هنگام بسته شدن این تونل ها از سوی مصر قیمت سوخت در غزه ناگهان چهار برابر شد؛ یعنی قیمت ها به میزان 400 درصد گران شد.

شما چه آسیب هایی را درمان می کنید؟

هر آسیبی که باشد. باید خیلی تلاش کرد تا زندگی یک مجروح حفظ شود. طبعا بیمارانی هستند که آسیب های سطحی دیده اند. اینها را بیمارستان نمی پذیرد. حالت هایی که پذیرش می شوند خیلی پیچیده تر است، زیرا سلاح هایی را که اسرائیل استفاده می کند ـ و این تا چه حد مسخره است! ـ از جدیدترین و مدرن ترین تسلیحات بوده و ارتش و دانشگاه های اسرائیل و آمریکا آنها را توسعه داده اند.

حتی موشک های کوچکی که آسیب های ویران کننده ای به بار می آورد، می تواند دست و پای افراد را قطع کند. برخی مجروحان در اثر فروریختن ساختمان ها بوده و برای مثال بافت هایشان پاره شده یا جمجمه شان شکسته است.

گلوله های توپخانه ای که تانک ها شلیک می کنند خیلی وحشتناک است؛ زیرا ترکش های این گلوله تا صدها متر دورتر پرتاب می شود و مجروحان زیادی را به همراه دارد. طبعا اینها می تواند گردن کسی را قطع کرده یا مغز و سینه کسی را بشکافد و باعث خونریزی شود. همین امروز ظهر تلاش کردیم کسی را نجات دهیم که صدها ترکش در بدنش فرورفته بود و بشدت خونریزی می کرد. حتی نتوانستیم او را به اتاق عمل برسانیم و مجبور شدیم در همان بخش اورژانس عمل کنیم.

یک بار جوانی را آورده بودند که ترکش فک او را به طور کامل شکسته بود. بخشی از این ترکش ها به قسمت پشت گردنش رسیده بود و باید یک تیم جراحی کامل از استخوان و زیبایی گرفته تا اعصاب تشکیل می شد تا او را عمل کند. ما فقط شش اتاق عمل داریم و این برای پذیرش این همه مجروح که هرروزه آورده می شوند خیلی کم است.

چطور گروه جراحی با این اوضاع کنار می آید؟

در میان این حوادث باید گفت فلسطینی ها خیلی مقاوم هستند و با مهربانی و ادب رفتار می کنند. آنها فرهنگ خودشان را حفظ می کنند و با تمام انرژی در بیمارستان کمک می کنند تا مجروحان درمان شوند. تقرییا بیشتر کارکنان بیمارستان مزد مادی نمی گیرند. چهار ماه است که کسی به آنها حقوق نداده است. هشت ماه پیش از آن هم تنها نصف حقوقشان را می گرفتند. با وجود همه اینها کادر بیمارستان اعم از دکتر یا پرستاران سر کارشان حاضر می شوند و گاه تا بیش از 16 ساعت کار می کنند. آنها در بیمارستان می خوابند. خانه های بسیاری از آنها در معرض بمباران قرار گرفته است و حتی برخی از اعضای خانواده شان کشته یا مجروح شده اند.

شب فاجعه الشجاعیه، به سه نفر از پزشکانی که در بیمارستان شفا کار می کردند از سوی خانواده هایشان تلفن شد. به آنها خبر دادند که خانه هایشان بمباران شده است. با این حال آنها کارشان را رها نکردند. این جنگ هیچ کس را در امان نمی گذارد و همه را فرا می گیرد.

آیا اعتقاد دارید خود بیمارستان شفا در شرایط کنونی امنیت دارد؟

این سوال را باید شما از اسرائیل بپرسید. از شورای جنگ اسرائیل بپرسید. چون ما که نمی دانیم. آنها هنوز به ما نگفته اند که چه زمانی بیمارستان را خواهند زد. قبل از این که هدف قرار دهند خبر نمی کنند. آنها قاتلانی بی رحم هستند. این واقعیت شان است. آنچه را اسرائیل انجام می دهد تروریسم دولتی و برنامه ریزی شده است. اگر به دنبال معنای تروریسم باشیم معنایش همان انتشار رعب و وحشت است. ایجاد رعب و وحشت بین مردم با استفاده از تهدیدهای روانی و اسلحه و این دقیقا همان کاری است که اسرائیل انجام می دهد. این تروریسم یک دولت در سطحی گسترده است که به صورتی منظم و از پیش برنامه ریزی شده صورت می گیرد.

هیچ عذر و بهانه ای قابل قبول نیست؛ زیرا راه حل های سیاسی وجود داشت. می شد بدون این کشتار نشست و سر میز مذاکره کرد. با این همه سلاح، مهمات، نیروهای هوایی، زمینی و دریایی در اطراف ما باید در بیمارستان احساس امنیت داشته باشیم؟ وقتی اجساد متلاشی شده و استخوان های شکسته کودکان را می بینید چه احساسی به شما دست می دهد؟ در غزه هیچ جای امنی وجود ندارد. هیچ کس در غزه در امنیت نیست. ما زیر فشارهای زیادی هستیم.

چه چیزی موجب می شود شما در این شرایط سخت به کار خودتان ادامه دهید؟

دلیل اصلی اش الهام بزرگی است که از فلسطینی ها می گیرم. حتی در این بیمارستان از بیماران و نزدیکانشان الهام می گیرم. هر شخصی را که اینجا ملاقات می کنم سرش را بالا می گیرد و به این ایمان دارد که راهش درست بوده و عادلانه است. او حق دارد در سرزمینش بماند و حق دارد که با او مثل انسان برخورد کنند نه مثل حیوان. سربلندی و غرور آنها در این شرایط سخت است که مرا تکان می دهد. من در این مورد با آنها موافق هستم. بیمارانی را که به اینجا می آورند، شهروندان عادی هستند، ولی آنها هم این حقیقت را درک می کنند. اگر تو به آنها پشت کنی تو هم بخشی از مشکل خواهی بود. بخشی از این جهالت و وحشیگری.

غزه این روزها مرکز کره خاکی است و پوشیده از خون. با این حال هنوز نبضش می زند و به ما می فهماند که مردم را نمی توان شکست داد. من از فلسطینی ها حمایت می کنم. آنها حق دارند در برابر اشغالگران و محاصره اقتصادی مقاومت کنند و اینهاست که به من نیرو می دهد تا به کارم ادامه دهم.

چه چیزی همین الان و به شکل فوری از دنیا می خواهید؟

این که با ما اعلام همبستگی کنند. نیاز به آن داریم که مردم چشمشان را نبندند و به غزه پشت نکنند. دو روز پیش اینجا یک خانواده آلمانی کشته شد. می خواهم بدانم نظر خانم مرکل درباره اینها چیست؟ همبستگی به نظر من یعنی این که یکی از بزرگ ترین نیروهای سیاسی در جهان کنونی چشم خود را روی این حوادث نبندد. ما باید در این جهان احساس مسئولیت کنیم. نمی توان به سادگی به اینها پشت کرد. مهم این است که فلسطینی ها احساس کنند تنها رها نشده اند و کسی آنها را فراموش نکرده است.

برچسب ها: غزه ، خون ، نبض
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.