انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
بعد چند سالی خانه نشستن واضافه کاری و کمک از صندوق قرض الحسنه توفیقی حاصل شد و دل به دریا زدیم و راهی شیراز و اصفهان شدیم چشمتان روز بد نبیند با هزار منت و ۰۰۰۰۰ و اخذ مبلغی آدرس مدرسه ای را به ما دادند و بعد از کلی دوندگی و تغییر و تعویض ایستگاه و در بسته و تماس تلفنی با سرایدار وهزار دنگ و فنگ سرزمین موعود را پیدا کردیم و ای کاش که نمی کردیم و همچنان سرگردان می ماندیم خدا شاهد است که زورکی نیمکت های چوبی را کمی فشرده تر کرده بودند وجایکی باز نموده بودند و آشغالهای دوران واپسین ایام تحصیلی و گردو خاکها آنچنان فخر فروشی می کردند که بی شباهت به آشغال دانی متروکه نبود از آمدن به سفر پشیمان شدیم کوله بار باز نشده ی خود را برداشتیم و راهی مرکز شهر شدیم تا جان پناهی دیگر جست و جو کنیم و پشت دست خود را داغ کنیم که من بعد آرزوی اسکان در مدرسه را در سر نپرورانیم
حالا وقتی صحبت از حقوق کم معلمان میشه,همه میگن همش تعطیلینو میگردین,یکی نیست بگه تفریح آدمای کم درآمدهم میشه این دیگه حالا سه ماه تعطیل نشن و تمام سال تعطیل بشن,واقعامتاسفم به این وضعیت بیچاره ها مثلا رفتن مسافرت,متاسفم به این مسولان که حداقل یه مدرسه درست و حسابی هم ندارن...