خانمی بعد از سلام و علیک سنگین میپرسد کی میتوانم شما را ببینم؟ با پیش زمینه ذهنی همکار محترمه به تصور اینکه مثل بقیه میخواهد قد و قواره و قیافه عاقد را پیش از مراسم عقدش کنترل کند، به او پیشنهاد کردم بعد از افطار به دفتر بیاید.
لحن خانم پشت تلفن ناگهان عوض شد و شروع به توهین و فحاشی کرد و با عصبانیت فراوان گفت:یادت هست پارسال همین موقع به من خیانت کردی؟تو دین داری؟ خجالت نمیکشی؟
آنقدر با جذبه این حرفها را میزد که من یاد صفحه حوادث روزنامه ایران افتادم و در ذهنم جستجو میکردم نکند سال گذشته به کسی خیانت کرده و خودم نمیدانم!
کمی تلاش کردم آرام شود تا موضوع را بپرسم اما نشد و من هم گوشی را گذاشتم. دفتر را جستوجو کردم و با توجه به نام فامیل و زمان عقدش که سال گذشته بود مشخصاتش را پیدا کردم؛ مهریهاش عندالاستطاعه بود و با خط خودش در دفتر نوشته بود (مفهوم و چگونگی پرداخت مهریه بصورت عندالاستطاعه به اینجانب تفهیم شد).
شصتم خبردار شد موضوع چیست. از قرآن کریم استمداد کردم و تصمیم گرفتم با او تماس بگیرم... در روز عقد با اصرار خودش و بعد از توضیحات من توافق میکنند داماد مهریه را بصورت عندالاستطاعه تعهد کند و از همان شب خانواده دختر به او فشار میآورند داماد را مجبور کند مهریه را تبدیل به عندالمطالبه کند و داماد هم از این کار استنکاف میکند.
خانواده دختر به دخالت ادامه میدهند و خانواده پسر او را متهم به دخالت خانوادهاش در زندگی میکنند و حالا بعد از یک سال ناچار به طلاق توافقی شدهاند؛ طلاقی که هیچ مهریهای در آن پرداخت نمیشود نه عندالمطالبه و نه عندالاستطاعه!
هر چه گشتم در خلال صحبتها مبنای اختلافی میان خود دختر و پسر پیدا کنم نشد و گویی اگر دو خانواده نبودند این عروس و داماد تا سالها فرق عندالامطالبه و عندالاستطاعه را نمیفهمیدند! نمیدانم دختر خوشبختی که مهریهاش عندالاستطاعه باشد بهتر است برای خانواده یا دختر مطلقهای که به خاطر سرکوفتها و لجبازی خانواده بدون مهریه طلاق توافقی بگیرد!