در کنار چنین موضوعاتی، کودتا نیز از طرحهایی بود که همواره بر سر میز مخالفان داخلی و خارجی انقلاب قرار داشت. در این بین، طرح کودتا که نمودار سازمانی آن را یکی از هواداران شاپور بختیار به نام مهندس قادسی در دی 1358 تهیه کرده بود، مورد توجه سازمانهای جاسوسی از جمله سیا و موساد قرار گرفت.
این دو سازمان جاسوسی، نقش مهمی در شناسایی افراد مخالف انقلاب در داخل کشور و معرفی آنها به بختیار داشتند و در پی هماهنگیهای ایجاد شده میان نیروهای کودتا در تهران و پاریس، حملات زمینی و هوایی عراق علیه ایران با نزدیکشدن زمان کودتا گسترش یافت.
عراق 139 حمله در فاصله سیزدهم فروردین 1358 تا سی و یکم فروردین 1359 در نقاط مرزی انجام داد، از اول خرداد 1359 تا نوزدهم تیر 1359، 115 حمله هوایی و زمینی به ایران صورت گرفت و در روز هجدهم تیر 1359 منطقه باویسی، تپه رش، پاسگاه شورشیرین و پاسگاه انجیره مورد حمله زمینی و سومار و نخجیر مورد حمله هوایی رژیم عراق قرار گرفت. همچنین روز نوزدهم تیر 1359 حوالی سنندج آماج حمله هوایی و ارتفاعات غرب پاوه هدف حمله زمینی قرار گرفت.
در کنار این مساله وضع دفاعی کشور هم متزلزل بود. برخی عناصر کماطلاع در کشور پس از کشف کودتای نوژه خواستار انحلال ارتش و جایگزینی سپاه پاسداران شدند. این طرح با دوراندیشی کسانی چون دکتر چمران از دستور کار خارج شد.
دکتر چمران طی سخنانی در مجلس، ارتشیان را افرادی فداکار و قابل اعتماد دانست و حساب تعدادی از عناصر کودتاگر را از دیگران جدا ارزیابی کرد وتضعیف ارتش را به هیچوجه به صلاح مملکت ندانست.
کودتاگران نوژه در پیاده کردن طرح کودتا با دو مشکل اساسی مواجه شدند. اول آنکه چگونه نیروهای درگیر کودتا در اجرای ماموریتهای محوله دچار تردید نشوند و دیگر آنکه پس از وقوع کشتاری وسیع چگونه میتوان به دولت کودتا مشروعیت بخشید. شاخه ایدئولوژیک کودتا بخوبی دریافته بود مردم آرام نخواهند گرفت و دولت کودتا را به رسمیت نخواهند شناخت، مگر آنکه کودتا از سوی مراجع دینی مورد تائید واقع شود. از اینرو، آنان نیاز به جایگزینکردن یک رهبر دینی به جای امام خمینی داشتند. پس برای نیل به مقصود در پی فردی بودند که جدای از جایگاه علمی و اجتماعی قابل تامل، با امام خمینی نیز همسو نباشد. در ادامه رایزنی در میان روحانیون، آیتالله سیدکاظم شریعتمداری که آن موقع در میان آذریزبانان مقلدان زیادی داشت، بهترین گزینه برای کودتاگران بود. او که در امور سیاسی، محافظهکار بود به موجب اسناد ساواک با دخالت علما در امر سیاست نیز مخالف بود.
آمریکا با پیگیری طرح کودتای نوژه، دو هدف را دنبال میکرد. اول اینکه اگر کودتا پیروز میشد، یک نظام وابسته به آمریکا در ایران بر سر کار میآمد و دیگر آنکه اگر کودتا شکست میخورد، دستکم زمینه تضعیف نیروهای ارتش را در برابر تهاجم نظامی رژیم بعثیعراق فراهم میآورد.
دو عامل سبب انتخاب آیتالله شریعتمداری از سوی کودتاگران بود. یکی ناآرامیهایی بود که حزب خلق مسلمان در آذربایجان برای حمایت از وی به راه انداخته بود و کودتاگران امیدوار بودند با جلب نظر وی حمایت این حزب و مقلدان آذری او را بهدست آورند. دوم اینکه بختیار از قبل با این روحانی بلندپایه حوزه آشنایی داشت و مطمئن بود که وی از این اقدام حمایت خواهد کرد.
با جلب نظر آیتالله شریعتمداری، عوامل اصلی کودتا در مقابل کسانی که دچار شک و تردید بودند میگفتند: خیلیها از جمله شریعتمداری این کودتا را تائید کردهاند.
بنا بود کودتاگران پس از موفقیت در عملیات نقاب (کودتای نوژه) و تسخیر مراکز مهمی چون صدا و سیما بهواسطه آیتالله شریعتمداری از مردم بخواهند با حفظ آرامش با کودتاگران نظامی همکاری داشته باشند.
پایگاه شاهرخی پس از پیروزی انقلاب به پایگاه حر تغییر نام داد. بهدنبال واقعه پاوه در دهه سوم مرداد 1358 و صدور فرمان تاریخی امام خمینی در بیست و هفتم مرداد 1358 خطاب به نیروهای مسلح، جهت پاکسازی کردستان از عناصر آشوبگر، یکی از خلبانان شجاع پایگاه حر به نام نوژه به یاری دکتر چمران شتافت و در ماموریت کردستان به شهادت رسید. به همین مناسبت نام پایگاه حر دوباره تغییر کرد و پایگاه شهید نوژه نام گرفت.
پایگاه شهید نوژه در 50 کیلومتری همدان واقع شده و به دلیل دارابودن هواپیما، نزدیکبودن به تهران، خارج از شهر قرارداشتن و وجود عناصر مستعد و قابل جذب برای کودتاچیها مکان مناسبی ارزیابی شد. شیوه جذب افراد برای کودتا متفاوت بود، اما بنا به اعترافات ستوانیار بازنشسته، سیاوش پورفهمیده، سران کودتا بهدنبال افراد بازنشسته ارتش بودند و پیش از هر گونه همکاری، به آنان کمک مالی شد.
رهبران کودتا سعی وافری داشتند تا برخی را در نیروهای زمینی و هوایی با خود هماهنگ کنند. حتی گروهی که حاضر به حضور مستقیم در کودتا نبودند، بعضا قبول میکردند در جریان کودتا به حالت خنثی عمل کنند و علیه کودتاگران در صحنه حاضر نشوند. لشکر یکم و سوم نیروی زمینی ارتش تا حدودی با کودتاگران هماهنگ بودند و لشکر 92 زرهی اهواز نیز مدنظر کودتاگران بود. در این لشکر، سرهنگ عزیز مرادی توانست علاوه بر مسلحکردن برخی شیوخ و عشایر عرب، تعدادی از نظامیان داخل کشور را نیز با خود همراه کند. بنا به گفته محمدی ریشهری، حاکم شرع وقت دادگاههای انقلاب و ارتش بیشتر نیروهای کودتا از وفاداران به شاه و سلطنت بودند و در حادثه مدرسه فیضیه و کشتار 15 خرداد نیز شرکت داشتند.
عوامل کودتا درصدد بودند با بمباران مراکزی چون فرودگاه مهرآباد، دفتر نخستوزیری، ستاد مرکزی سپاه پاسداران و کمیتههای انقلاب اسلامی، مجلس شورای اسلامی و تعدادی از پادگانهای مهم سپاه و کمیته، کاخ سعدآباد، کمیته مرکزی روبهروی حسینیه ارشاد (که انبار مهمات بود)، کمیته مستقر در خیابان وزرا و صدا و سیما، حکومت جمهوری اسلامی را زمینگیر کنند. انهدام مدرسه فیضیه در شهر قم نیز از دیگر اهداف کودتاگران بود، ولی چون این مدرسه در کنار حرم حضرت معصومه(س) بود، بنابراین از بیم ایجاد هیجان و اقدام خشونت بار مردم در صورت بمباران آن نواحی از این کار صرف نظر شد؛ اما مهمترین هدف بمبارانها، بیت امام خمینی در جماران بود که باید بهوسیله سه فروند هواپیما و مجربترین خلبانها بمباران میشد، زیرا در نظر آنها از میانرفتن حضرت امام به معنای پایان جمهوری اسلامی بود. ستوان ناصر رکنی در گوشهای از اعترافات خود به این نکته اشاره میکند: «بر سران کودتا کاملا مشخص بود تا زمانی که امام زنده است، مردم با یک کلمه ایشان به خیابانها ریخته و عمل کودتا را عقیم خواهند کرد.»
پس از گذشت سه دهه از کشف کودتای نوژه از سوی نیروهای انقلاب اسلامی هنوز این پرسش مطرح است که چه عامل یا عواملی به لورفتن و در نهایت شکست کودتا منجر شد. در این باره دو نظریه اصلی وجود دارد:
1ـ افسران چپ و چپهای اسلامی از کودتا و کشتار وسیع مردم جلوگیری کردند و توانستند طرح کودتای نوژه را کشف کرده و آن را با جزئیات دقیق و کامل در اختیار دولت قرار دهند و به همین دلیل کودتا شکست خورد.
2ـ تمامی برنامهها تا 38 ساعت قبل از کودتا طبق برنامه پیش میرفت، اما شب قبل از حادثه یکی از خلبانانی که برای کودتا درنظر گرفته شده بود، دچار تردید شد و سرانجام وی موفق به ملاقات با آیتالله خامنهای شد و اطلاعات موثر و کارا از کودتا را افشا کرد. همچنین یکی از درجهداران تیپ 23 نوهد هم به ستاد مشترک مراجعه و جریانی مشابه را بازگو میکند.
محمدی ریشهری، درباره کشف جریان کودتا میگوید: «حدود یکی دو ماه قبل (زمان کودتا) برخی از برادرانی که با ما همکاری میکردند و الان هم بسیار فعال هستند، سازمانهایی را کشف کرده بودند، کشف این توطئه از آنجا شروع شد که در تاکسی یک مسالهای را کسی به دیگری میگوید و همان نقطه عطفی میشود برای تحقیقکردن و مساله را دنبال میکنند و میرسند به یک سازمان کوچکی در همین رابطه، بعد این مساله ادامه پیدا میکند، شبکه دومی کشف میشود و از آنجا به کشف شبکه نقاب یعنی شبکه نظامی در تیپ نوهد منجر میشود و در همین رابطه 13 نفر هم دستگیر شدند. البته این جریان مربوط به یک تا یک ماه و نیم قبل بود، اما اینکه بناست کودتایی در سطح مملکت و در زمانی معین شکل بگیرد، کسی نمیدانست.»
همچنین سرتیپ شهید جواد فکوری، فرمانده نیروی هوایی وقت، درباره میزان و چگونگی اطلاع از توطئه کودتا گفت: «حدود یک ماه پیش (از زمان کودتا) ما به شواهدی برخورد کردیم که آمریکا درصدد توطئهای علیه انقلاب اسلامی ایران برآمده بود. از یک ماه پیش توانستیم جریان را پیگیری کنیم، عوامل توطئه را دقیقا شناسایی و نقشه خائنانه آنها را نقش برآب بکنیم.»
کودتاگران که برای انتقال به همدان در پارک لاله تهران تجمع کرده بودند، با اقدام ضربتی سپاه پاسداران مواجه و دستگیر شدند، عدهای نیز در سهراهی تهران ـ همدان ـ نوژه، از سوی نیروهای سپاه دستگیر شدند. همچنین تعدادی از کودتاچیان که در تلاش برای خلع سلاح نیروهای پاسدار برآمدند در درگیری با نیروهای سپاه کشته شدند.
منابع:
1ـ ایران و آمریکا، حسن واعظی، سروش، تهران 1379، ص 106.
2ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 22/4/77.
3ـ کودتای نوژه، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم، تهران 1368، ص152.
4ـ کودتای شب، محمدرضا سرابندی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، بهار 1383، ص 24.
5 ـ روزنامه اطلاعات، 5/5/1359.
6 ـ روزشمار انقلاب اسلامی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 1376، ج 1، ص 385 و 386.
7ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده سیاوش پورفهمیده، شماره بازیابی 5578.
8 ـ مجله صف (ماهنامه عقیدتی سیاسیارتش جمهوری اسلامی)، مرداد 1359.
9ـ سروش، سال دوم، شماره 59، 28/4/1359.