روزهداری ارتباط تنگاتنگی با آموزه اخلاقی قناعت دارد. قناعت نه به معنای فرار از بهشت آزادی و بهرهمندی به دوزخ فقر و محرومیت، بلکه به معنای آزاد بودن از بردگی تعلق و بسنده کردن به حد نیاز است، آن هم بسندگی روحی و روانی، نه لزوما عینی و عملی. پس غایت روزه گرفتن، فقر نیست ولی میتواند نخست درک فقرا و سپس تلاش برای رهانیدن آنان از چنگال نیاز و محرومیت باشد.
هربرت مارکوزه در کتاب «انسان تکساحتی» بر آن است که مقصود از نقد تکنولوژی انکار مزایای آن و بازگشتی پسروانه به گذشته نیست بلکه مراد، آزادی از تعلق نسبت به آن است وخودآگاهی به این مهم که نیاز به تکنولوژی نباید نیازی ضروری و لایتغیر فرض شود و همه دیگر جوانب زندگی را تحتالشعاع قرار بدهد. در بحث قناعت و اینکه معنای این آموزه همان بازگشت به فقر است یا پذیرش مسئولیت در قبال فقرا نیز این سخن مصداق دارد. ما مجبور نیستیم بین استغراق در حیات مادی یا اجتناب از آن، یکی را انتخاب کنیم. میشود در آب شنا کرد، ولی غرق نشد. برای غرق نشدن لازم است شنا کردن بدانیم. قناعت همان مهارت حفظ خویشتن از خطر غرق شدن است. مهارتی ذهنی که به قدرتمند شدن روح میانجامد و روزه یکی از بهترین تمرینهایی است که شارع مقدس برای تقویت روح مومنان و تجهیز آنان به سلاح تقوا و خویشتنداری بر ایشان تشریع نموده است.
روزهداری چه از باب تمرین ریاضت، چه از منظر معنویتجویی و چه از حیث همذاتپنداری با محرومان در هر صورت تحمیل یک امر ناخوشایند یعنی گرسنگی و تشنگی به خویشتن است و این تحمیل خودخواسته، بهترین وسیله برای تربیت نفس و کنترل امیال غریزی و لاینقطعی است که جز با اراده و اختیار انسانی، امکان تسلط بر آنها وجود ندارد. به واقع میتوان گفت کسی که روزه میگیرد تمرین فقر نمیکند، تمرین نخواستن میکند، در عین بهرهمندی از مواهب خدادادی. پس بنا نیست اصلا نخورد و نیاشامد، بلکه بناست از سحر تا افطار صبر کند. یعنی مقصود فقط کنترل است نه امتناع تام.
در تامین معاش و کسب مال هم ما امر به امتناع نشدهایم، بلکه مکلف شدهایم به خمس و زکات و انفاق در راه خدا. یعنی قرار نیست در کسب و کار سستی کنیم و به حداقلها اکتفا نماییم، چه اینکه اگر چنین بود دیگر امر به انفاق معنا نداشت، چون کسی بیش از حد نیاز نباید داشته باشد که نوبت به رفع نیاز دیگران برسد. مارتین هایدگر، فیلسوف شهیر آلمانی جمله قصار معروفی دارد و میگوید: «پرسش، پارسایی تفکر است.» بر همین سیاق میشود گفت سخاوت پارسایی تمول است. چنانکه روزه نیز چنین است. روزه درک نیازمندان است و فراهم آورنده زمینه برای برخورداری از سجیه اخلاقی سخاوت که به دستگیری از نیازمندان میانجامد. در نتیجه همین دستگیری سخاوتمندانه است که ما میتوانیم مسئولیت مدنی و اجتماعی خود را در قبال دیگرانی که به هر دلیل از مزایای مادی و مواهب دنیوی محروم ماندهاند، به انجام رسانیم و در مسیر ارتقای سطح اقتصادی و رفاه عمومی جامعه سهم خود را ادا نماییم.
امام صادق(ع) در همین خصوص میفرماید: «خداوند روزه را از آن رو واجب کرد که دارا و محتاج در آن برابر شوند.» بنا به آنچه گذشت میتوان در تفسیر این روایت گفت منظور نه توزیع فقر و عقبماندگی اقتصادی و اجتماعی، بلکه توزیع ثروت است. روزه، تنها بظاهر ما را همسان فقرا و نیازمندان میسازد، اما هدف، پایین کشیده شدن از مرتبه دارایی و رفاه نیست بلکه بالا کشیدن دیگران در نتیجه شناخت و درک نیازمندی آنهاست. ارزش آموزه انفاق و سخاوت و توجه به نیازمندان که از برکات روزهداری است تا آنجاست که پیامبر اکرم(ص)، ماه مبارک رمضان را اینگونه توصیف فرموده است: «رمضان ماه خدا و بهار فقراست». تشویق به افطاری دادن در فرهنگ اسلامی که در عرف اجتماعی ما به عادت پسندیده گستردن سفرههای اطعام برای همگان انجامیده، یکی از آشکارترین ثمرات اجتماعی روزه است که ارتباط مستقیمی با موضوع این نوشتار یعنی اصل مدنی مسئولیت در قبال محرومان و نیازمندان دارد.
از این گذشته، روزه به نوعی آمادگی برای پذیرش سبک زندگی ساده و بیپیرایهای است که نیاز کاذب و اسراف و تبذیر در آن جایی ندارد. سبک زندگی مبتنی بر پررنگ نمودن معنویات در مقابل زیادهخواهیهای بوالهوسانه مادی که سیریناپذیرند و هیچ حد و مرزی برایشان متصور نیست. روزه الگوی مصرف ما را اصلاح میکند و به ما میآموزد که قاعده «کار نیکو کردن از پر کردن است» درخصوص برآوردهسازی خواهشهای نفسانی به هیچ روی مصداق ندارد. اینجا نیکویی در بسندگی به اندک است یا دستکم اکتفا به حد متعارف. اگر قناعت وجه استحبابی داشت و از باب تربیت نفس و رشد و تعالی انسان ممدوح دانسته شد، اجتناب از اسراف در آموزههای دینی ما واجب شمرده شده و بر این وجوب تاکید شده است. اینجا دیگر سخن از خمس و زکات و انفاق یا تقویت روحیه سخاوت و بخشندگی نیست که مستلزم حدی از استطاعت مالی و اقتصادی باشد، اینجا پای وجوبی درمیان است که همه را یکسان در برمیگیرد.
همه میتوانند مسرف باشند و برای انجام این امر حرام به دنیاداری و برخورداری از مال و ثروت نیازی نیست. این است که روزه بر همگان واجب شمرده شده نه مثل حج تنها بر آنان که از حیث مادی مستطیع هستند.
روزه از این وجه تقوای اقتصاد است برای همه نه فقط کسانی که کسب و تجارت اصلیترین مشغولیت روزمرهشان است. یعنی در سپهر اندیشگی دین، برای اصلاح الگوی مصرف جامعه و پیشرفت اقتصادی بر مبنای سبک زندگی اسلامی، تنها مدیریت ثروت و تحمیل احکام عملی مختلف بر اقشار فرادست جامعه مطمح نظر نیست، بلکه باید اقشار فرودست جامعه نیز به نوع خود در این فرآیند اصلاح و رشد سهم داشته باشند.
و در پایان چنانکه ابتدا اشاره شد باید گفت این ثمرات فردی و اجتماعی، تنها آثار و نتایج ملموس روزهداری هستند و مشخصا نمیتوانند غایت به شمار آیند، چراکه در دیگر ایام سال هم میتوان در پی تمرین سخاوت بود و به دستگیری از نیازمندان همت نمود. ماه مبارک رمضان ماه مهمانی خداست و گفتهاند طعام این مهمانی معنوی، جوع یا همان گرسنگی است. یعنی برکات این ماه مبارک همه برخاسته از امری خلاف عادات روزمره است. عاداتی که در خوردن و آشامیدن و مصرف کردن خلاصه میشود.
رمضان ولی ماه مصرف نیست. ماه حرکت برخلاف جهت مسیر مصرفگراییاست و از آنجا صعود به ساحت دیگری از حیات این جهانی که بیشتر با کسب فضایل معنوی در ارتباط است تا کسب مواهب مادی. در این ماه، ما یاد میگیریم میشود جور دیگری هم زیست و از این زیستن نیز راضی و خشنود بود. رضایت و شادمانی بالاتر، والاتر و ماناتری نسبت به آنچه از شکل شایع و مرسوم زندگانی این جهانی در ذهن مردمان نقش بسته است.