پنجشنبه آخر ماه
کارگردان: ماشاءالله شاهمرادیزاده، تهیهکننده: ابراهیم اصغری، نویسنده: علی مینایی، تدوین: نازنین مفخم
بازیگران: محمود پاکنیت، شبنم قلیخانی، علی کشوری، سینا سهیلی، لاله کریمی، سعیده عرب، علی انوریان، ناصر فروغ، جواد اصغری.
برخی بازیگران هستند که در بعضی نقشآفرینیهایشان به چنان اوجی میرسند که تکرار آن برای خود آنها نیز اگرنه غیرممکن، دستکم دشوار است. محمود پاکنیت یکی از همین بازیگران است که با وجود سالها حضور و تلاش در عرصه بازیگری هنوز که هنوز است با دو بازی درخشانش در سریالهای «روزی روزگاری» و «پس از باران» شناخته میشود.
پاکنیت بهقدری در نقشهای حسامبیک راهزن بخصوص با تکیهکلام «التماس نکن» در سریال ماندگار امرالله احمدجو و اربابِ مجموعه سعید سلطانی خوب ظاهر شد که پس از آن، همه نقشآفرینیهایش زیر سایه آن دو بازی قرار گرفته و چندان به چشم نیامده است.
هرچند او به ظاهر در نقشهای متنوع و متفاوتی بازی کرده، اما به لحاظ کیفیت و ماندگاری به پای بازیهای خوب گذشتهاش نمیرسد. بازی او در نقش روحانی فیلم ناموفق «پنجشنبه آخر ماه» نیز از این جنس است.
بازی در نقش یک روحانی گرچه همراه با چالش است و میتواند موجب محک استعداد و توانایی بازیگر شود، اما مهمتر از آن کیفیت فیلمنامه و ساختار اثر است که باید ملاک و معیار حضور قرار گیرد. آن هم برای بازیگری چون پاکنیت که پیشتر با انتخابهایی آگاهانه، نقشهای با کیفیتی ارائه کرده بود.
پنجشنبه آخر ماه، داستان خانوادهای مذهبی را روایت میکند که پنجشنبه آخر هر ماه مجلس روضه برگزار میکنند، اما یکبار به خاطر کسالت روحانی ترجیح میدهند به کاشان سفر کنند و به دیدن اقوامشان بروند. ولی پسر دانشجوی آنها به بهانه درس خواندن همراهشان نمیرود تا برای برپایی یک پارتی پذیرای دوستان خود باشد. از سوی دیگر کار مداوای روحانی خیلی به طول نمیانجامد و او برای روضه خودش را به خانه میرساند.
با اینکه فیلم از ایده اولیه جذابی برخوردار است و رویارویی یک روحانی و جماعتی از پسران و دختران که پارتی برگزار میکنند، ظرفیت مناسبی برای شکلگیری موقعیتهای کمدی دارد، اما فیلم آنطور که باید از این فضا استفاده درستی نمیکند و حتی ایده خوب اولیه را هدر میدهد.
یکی از ترفندهای بیکاربرد فیلم در زمان اکران عمومی استفاده از واژه کمدی در پوستر فیلم بود. در صورتیکه ضمیمهکردن چنین عناوینی به دور از اصول حرفهای تبلیغات و اطلاعرسانی است و شکل زیبایی ندارد، بلکه فیلم باید خودش با تماشاگر مستقیم ارتباط برقرار کند و این خود مخاطب است که باید ژانر اثر را حدس بزند و بشناسد.
نیت سازنده فیلم که سابقه بازی در آثاری چون معراجیها و اخراجیهای 3 و دستیار کارگردانی فیلمهای به کبودی یاس و جنگ کودکانه را در کارنامه دارد، گرچه مثبت و نشاندهنده دغدغههای اجتماعی او و دیگر عوامل آن است، اما در اجرا به بار نمینشیند و تلاشهای بازیگرانی چون پاکنیت نیز بی ثمر میماند.
سگهای پوشالی
کارگردان: رضا توکلی
بازیگران: لیلا اوتادی، علیرضا جلالیتبار، مهدی سلوکی، نیما شاهرخشاهی، قاسم زارع، شیرین بینا، مرتضی ضرابی، امید محبی و فرزاد فرزین.
فیلمهای شاخص تاریخ سینما جایگاه خوبی در میان علاقهمندان هنر هفتم دارند و آنها با شنیدن و خواندن نام آن آثار، به یادآوری، بحث و اظهارنظر درباره آن فیلمها میپردازند. اسم این فیلمها به مرور زمان و شاید از لحظه اکران در حافظه سینمادوستان حک و واجد یک وجه معنوی میشود.
گرچه استفاده از عنوان فیلمها اختیاری است و صاحب هر اثر مجاز است از نامی که دوست دارد، برای فیلمش بهره بگیرد، اما استفاده از اسم آثار شناخته شده تاریخ سینما به هرحال تماشاگر آشنا را به فیلم اصلی و مشهور ارجاع میدهد. هرچند این نامگذاری انحصاری نیست و منع قانونی در این زمینه وجود ندارد.
«سگهای پوشالی» وطنی هرچند در ایده و قصه، مستقل است، اما بلافاصله نام فیلم مشهور و کلاسیک سام پکین پا را به ذهن میآورد و در نگاه اول و حتی پیش از دیدن، ناخودآگاه باعث مقایسه میشود. قیاسی که با دیدن این فیلم باعث حسرت و ناامیدی میشود و ما را به این نکته میرساند که کاش دستکم سازندگان نام دیگری برای اثرشان انتخاب میکردند.
سگهای پوشالی ایرانی قصه مهندس جوانی را به تصویر میکشد که در افتتاحیه یک پروژه ملی دچار سانحه عجیبی میشود.
نخستین تجربه کارگردانی رضا توکلی در سینما که سابقه بازی در سریالهایی چون مردان آنجلس، زیرزمین و فاصلهها را در کارنامه دارد، باوجود هدف ارزشمند ساخت یک اثر پلیسی ـ معمایی استاندارد وطنی، در عمل توفیقی به دست نمیآورد و با وجود استفاده از چهرههای سرشناس راه به جایی نمیبرد.