به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، قدیمترها شهر اینقدر حفاظ و نرده نداشته، پنجرهها بلند بودهاند و قدی، رو به خیابان، بین خانهها دیوار نبوده، شمشاد ، سکوی سیمانی و... بوده. دهه 40، 50 که مناطق جدید مثل یوسفآباد، فاطمی، سعادتآباد، نارمک و.. به شهر اضافه میشد معماری برونگرا بود، فضا به سمت باز شدن میرفت. کالبد شهریمان کیفیت داشت.
این روزها اما همه خانهها از نرده، گارد، حفاظ و دوربین مدار بسته و درهای ضد سرقت نشان دارند، شمشادها جایشان را به دیوارهای سیمانی دادهاند، پنجرهها کوچک و کوچکتر میشوند. این تغییرات بالا و پایین شهر هم نمیشناسند. آسمان معماری شهرهامان همه جایش همین رنگ است. اما چرا چنین شدیم؟ «بهروز مرواقی» عضو جامعه مهندسان معماری و شهرسازی معتقد است «اینکه دیوارها قد کشیدهاند و بالای دیوارها سیم خاردار و... جا خوش کرده به جای پرچینها یکی از دلایلش امنیتی است.
اما دو دلیل مهمتر آن ناآگاهی در مورد معماری و شهرسازی و دیگری مسائل فرهنگی است.» او مثال میآورد: «شهرداری بوشهر جلوی ساحل دریا دیوار کشیده و بعضی جاها هم سکوی سیمانی ایجاد کرده، سکویی که نمی گذارد ساحل به خوبی دیده شود» و این مساله را متاثر از ناآشنایی کسانی میداند که میخواستند ساحل سازی کنند. او میگوید: «معماری ما قبل از انقلاب به سمت بروننگری بود و نگاه به بیرون در جامعه در حال باب شدن بود. این را میشد از پنجرههای تمام قد و دیوارهای کوتاه خانههای آن زمان فهمید. جامعه میخواست بگوید جامعه بازی هستم و این در معماری شهرهای خود را نشان میداد. اما پس از انقلاب در زمان جنگ و بعد از آن پنجرهها را نردهها پوشانند، دیوارها بلند شد و... کالبد معماری به مسائل فرهنگی برمیگردد.»
«محمد سالاری»، رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر اما نگاهی متفاوت دارد. او به گذشته دورتر برمیگردد. سالاری معتقد است: «کالبد شهرهای ما چندان هم امنیتی نشده است و نسبت به سایر شهرهای جهان شتاب نداشته است.» سالاری میگوید: «بعد از انقلاب 70 درصد جمعیت ما شهرنشین شدند و این موضوع با توسعه بنا در ارتفاع شکل گرفت. ویلاها تبدیل به آپارتمانهای کوچک شدند و تراس و پنجرهها هم کوچک شد. یکی دیگر از دلایل امنیتی شدن فضای شهرها فاصله گرفتن از معماری ایرانی اسلامی است
. معماری که در آن مساجد و بازارها مرکزیت داشت و محلات حول محور آنها شکل میگرفت. نظارت اجتماعی کم شد و هرجایی که حضور شهروندان و مردم محلات کمرنگ شود فضا به سمت امنیتی شدن میرود.»او از تجربه برداشتن حصار پارکها در زمان کرباسچی بهعنوان تاییدکننده صحبتهایش مثال زده و میگوید: «زمانی که کرباسچی حصار پارکها را برداشت نهادهای امنیتی بهخصوص نیروی انتظامی با این اقدامش مخالفت کردند و تصور میکردند از آن پس پارکها جولان گاه بزهکاران و مرکز آسیبهای اجتماعی شود،
اما کرباسچی میگفت که پارکها برای مردم است. سرانه سکونتگاهی است و باید فضا باز شود. در عمل حضور مردم در پارکها امنیت را ایجاد کرد و این حضور حول فرهنگسراهای پارکها، سینماها، بازارچههای پارکها و... شکل گرفت.» او ادامه میدهد: «امنیتی شدن فضای شهرها به علت عدم حضور نظارت اجتماعی است.»
«حمیدناصرنصیر»، عضو جامعه شهرسازان و معماران اما میگوید: «تصویرخانهها و ساختمانهای شهر با نردهها، حفاظها، گاردها و دوربینها و سیستمهای پیچیده ضد سرقت در نگاه اول مسالهای بصری از زاویه دید معماران و طراحان در حوزه منظر شهری است، مسالهای که با اضافه شدن چاشنی سلیقه و با ارتقای طراحی به جای بیسلیقگیها قابل حل به نظر بیاید.
او در ادامه به طرح این پرسش میپردازد که: «آیا این مساله صرفا یک مساله بصری است؟ در شرایط عادی شاید معماران و طراحان ترجیح میدادند که به جای استفاده از نرده و حفاظ و گارد، مرزها و قلمروها را با عناصر ظریفتر و نامحسوستر با ترکیببندی دیوارها با شمشادها، بافتهای گیاهی، با اختلاف سطحها، با استفاده از آب و... نشان دهند. اما هنگامی که علائم و نشانههای بصری و قراردادی برای اعلام و اعمال حریمها و قلمروها با موانع فیزیکی غیرقابل عبور جایگزین شوند با مساله متفاوتی مواجه هستیم.»ناصرنصیر در توضیح این مساله میگوید: «این مساله عدم احترام شهروندان به حقوق اجتماعی یکدیگر است؛ چراکه در این صورت نردهها و حفاظها صرفا عناصر بصری ناخوشایند نیستند، بلکه نشانههای مشهود بیماری پیچیده بیاعتمادی در زیر پوست فرهنگ زندگی جمعی در شهرند.»
ناصرنصیر اقتصاد و امنیت و فرهنگ را بهعنوان سه علت مرتبط با این بیماری برشمرده و میگوید: «از این منظر این مساله بیش از آنکه به معماران، شهرسازان و طراحان محیط مربوط شود، به این سه حوزه مربوط میشود.» او در توضیح نقش اقتصاد در این حوزه عنوان میکند: «هرقدر شاخصهای عدالت اقتصادی و امنیت معیشتی در شهر بیشتر تامین شود، التهابات رفتاری و معیشتی کمتر میشود. امنیت اجتماعی و احساس امنیت به مراتب مهمتر از خود امنیت است. ممکن است در جامعهای امنیت اجتماعی وجود داشته باشد اما احساس امنیت درونی و نهادینه نشده باشد. در حوزه فرهنگ نیز باید فرهنگ اعتماد را ترویج داد؛ چراکه شهر بهعنوان یک واحد زیستی، جمع جبری و کمی شهروندانی نیست که هر یک در لاک بسته و گارد حفاظتی خود در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. بلکه شهر کیفیت جدیدی از تجمع ظرفیتها و توانهای آنان است که قابلیتها و ارزشهای جدیدی را به وجود میآورد.»
این کارشناس معماری و شهرسازی در ادامه «شهریت را در مفهوم مدنیش به معنی تعامل و هماهنگی با یکدیگر و همزیستی تعبیر میکند که گرچه قانون و انضباط عامل تنظیمکننده مناسبات درونی این منظومه انسانی است، اما فراتر و موثرتر از قانون، فرهنگ، باور و تلقی همشهریانش نسبت به یکدیگر است.»حالا میتوان امیدوار بود روزی در شهرهایمان زبان نردهها، گاردها و حفاظها آرام آرام جای خود را به زبانی انسانیتر و دوستانهتر دهند؛ آن روز شهرهایمان جایی دوستن داشتنیتر برای زندگی کردن میشوند.