چرا آمریکا با داعش وارد جنگ نمی شود؟ آیا به این دلیل است که بنابراظهارات سناتور راند پل از چهره های بانفوذ حزب جمهوریخواه آمریکا علنا اذعان کرد که گروه ترویستی داعش مورد حمایت آمریکا قرار داشته و گفت: ما با داعش در سوریه متحد بوده ایم؟
دو دلیل برای عدم جنگ مستقیم آمریکا با داعش وجود دارد. اول اینکه به طور کلی سیاست دولت اوباما بر عدم درگیری مستقیم در تحولات منطقه تعریف شده است. بر خلاف دولت بوش پسر که رویکردی تهاجمی در سیاست خارجی خاورمیانه داشت و به نوعی دنبال جنگ پیشگیرانه بود، اما دولت اوباما سعی دارد کمتر خود را درگیر بحران ها در منطقه خاورمیانه کند. از این رو در سال 2011 نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کرده و چندان نسبت به تداوم حضور نیروهای آمریکایی در عراق اصرار نکرد. در مورد دیگر بحران ها از جمله سوریه نیز مشخص است که آمریکا چندان تمایلی به درگیری و اقدام نظامی مستقیم نداشت. به همین دلیل در مورد عراق نیز چنین رویکردی را دنبال می کنند. با وجود آنکه داعش را خطر تروریستی تلقی کرده و حاضرند کمک های تسلیحاتی، مشورتی و اطلاعاتی به دولت عراق بکنند، اما نمی خواهند خودشان به صورت مستقیم و گسترده و با حضور نیروهای نظامی وارد جنگ با داعش شوند. نکته دیگر آنکه آمریکایی ها موضوع را فراتر از داعش در عراق می دانند. زیرا داعش صرفا داعش در عراق نیست و بسیاری از کشورهای منطقه مانند عربستان و ترکیه و برخی کشورهای عربی خود را دخیل در تحولات عراق می دانند. به نوعی مساله به شیعی – سنی تبدیل شده است. به همین دلیل هرنوع مداخله گسترده آمریکایی ها می تواند بر روابط این کشور با متحدان منطقه ای مانند عربستان و ترکیه اثر منفی بگذارد. به همین دلیل کمتر حاضر به اقدام نظامی مستفیم هستند.
در چند روز اخیر برخی منابع خبری از احتمال روی برگرداندن آمریکا از نوری مالکی سخن گفته اند و حتی برخی هم ادعا کرده اند که جان کری بحث کناره گیری وی را در این سفر مطرح کرده است. آیا مالکی همچنان مانند چند سال گذشته بهترین گزینه آمریکایی ها در عراق است یا به عبور از وی فکر می کنند؟
انتقادهای آمریکایی ها متوجه مالکی و سیاست های اوست و بعد از بحران نیز انتقادها افزایش پیدا کرد. با این حال هیچگونه اشاره مستقیمی به کناره گیری مالکی نداشتند. زیرا در شرایط کنونی تغییر نخست وزیر ممکن است بر آرایش نیروها و عملکرد نیروهای مسلح در عراق تاثیر بگذارد. به همین دلیل کنار گذاشتن آقای مالکی در کوتاه مدت تصمیم سختی است. به همین خاطر تاکید جدی برای کنار رفتن مالکی در کوتاه مدت ندارند. اما معتقدند که نیروهای سیاسی و آقای مالکی باید انعطاف بیشتری خرج بدهند و از طریق گفت و گوها و راه حل های سیاسی دولت توافق ملی را شکل دهند، تا بر اساس آن همسویی بین نیروهای سیاسی در اقدامات نظامی علیه داعش به صورت موفق تری عمل کنند.
تا چه حد فتوای علمای شیعی به خصوص آیت الله سیستانی مبنی بر جهادکفایی و پیوستن 2 و نیم میلیون نفر از مردم به ارتش برای مقابله با داعش، بر رویکرد آمریکا در قبال عراق اثرگذار است؟
رویکرد آمریکایی ها بعد از 2003 در عراق، تاکید بر راهکارهای سیاسی دموکراتیک بوده است. از طرفی با توجه به اینکه اکثر جمعیت مردم عراق شیعی هستند، آمریکایی ها معتقدند نمی توان شیعه را در عراق به راحتی نادیده گرفت و نایده گرفتن شیعه در عراق عملا موجب شکست روندهای سیاسی در این کشور می شود. اکنون نیز این نکته را مدنظر دارند و بر این باورند که وضعیت، منافع و مصالح شیعه را نمی توان نادیده گرفت. با این حال سعی می کنند نوعی توازن بین گروه های قومی- مذهبی برقرار کنند و اقلیت ها هم به گونه ای حضور موثر و مشارکت جدی در روندهای سیاسی داشته باشند. به طور حتم مرجعیت و بیانیه ها و فتاوایی که صادر می شود به خصوص در مورد جهاد کفایی و همچنین تشکیل فوری دولت، بر آمریکایی ها اثرگذار است. آمریکایی ها هم از تاثیر دیدگاه های مراجع شیعی بر مردم عراق و تحولات این کشور، به خوبی آگاه هستند.
یک سناتور جمهوری خواه گفته است که آمریکا باید کمتر در این منطقه مداخله کند به این دلیل که در مورد لیبی گرچه قذافی سرنگون شد اما این کشور تبدیل به سرزمین تروریست ها شده است. آیا عدم دخالت مستقیم آمریکا در عراق نیز متاثر از همین دیدگاه است؟
مداخله آمریکا در لیبی نیز به اندازه فرانسه که به صورت مستقیم وارد شد، نبود. درواقع همانند عراق 2003 یا افغانستان 2001 به صورت مستقیم و گسترده در لیبی وارد عمل نشدند. این دیدگاه غالب دولت آقای اوباما است که در منطقه نیز نمود دارد. در حال حاضر آمریکا بیشتر به سمت شرق آسیا و متوازن سازی در برابر چین متمایل شده اند و معتقدند چندان مشخص نیست که با ورود به خاورمیانه مسایل حل و فصل شود. زیرا این بحران ها از عمق و پیچیدگی زیاد برخوردار است و باید به نوعی با آن همزیستی کرد.
به نظر می رسد که کشورهای اهل سنت منطقه چندان به مقابله با داعش تمایلی ندارند و حتی ولی نصر هم در گفت و گو با سی ان ان تاکید کره است که اهل تسنن از کشتار شیعیان توسط داعش راضی هستند. در این میان باراک اوباما هم اعلام کرده است که به تنهایی از عهده مهار داعش برنمی آید. در چنین فضایی آیا همکاری با ایران تنها گزینه است ؟
دیدگاه یکپارچه ای میان کشورهای عربی وجود ندارد. برخی کشورهای مانند عربستان و تا حدی ترکیه و قطر، داعش را به منزله نیرویی که بتواند توازن در منطقه را به زیان ایران به هم بزند، می دانند. در عین حال با توجه به وضعیتی که در سوریه وجود داشته و ناکامی هایی که داشتند، می خواهند از ابزار داعش در سطح منطقه ای بهره ببرند. بنابراین داعش را نه صرف به عنوان داعش بلکه به عنوان یکی از گروه های مخالف و انقلاب سنی ها در مقابل آقای مالکی می دانند و علت بحران های عراق را نیز سیاست های آقای مالکی قلمداد می کنند. برخی کشورها هم از خطر داعش و تروریسم در عراق نگران هستند. کویت از جمله این کشورهاست که داعش می تواند به سرعت به مرزهای این کشور نزدیک شود. اردن و مصر هم همینگونه است. دیدگاه هایی اینگونه در جهان اهل سنت نسبت به داعش وجود دارد.
آیا تعمیق بحران در عراق می تواند آمریکایی ها را به بازگشت به این کشور ولو در قالب نیروهای نظامی حامی و نه تهاجمی وادار کند؟
بعید می دانم . حداکثر آمریکایی ها به صورت هوایی عمل خواهند کرد و بتوانند یک سری عملیات های هوایی به منظور هدف قرار دادن مواضع داعش انجام دهند. مگر اینکه شرایط به گونه ای به هم بخورد و خطر داعش بیشتر شود که خطر سقوط کلی دولت مطرح شود، در این صورت ممکن است تصمیم جدیدی بگیرند. ولی در شرایط کنونی بعید است که آمریکایی ها بخواهند نیروی نظامی ولو به صورت حمایتی وارد عراق کنند.