سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چهار ادعای توخالی «اکبر پونز» در مورد فتنه 88

اکبر گنجی که به دلیل اعمال افراطی در ابتدای انقلاب به "اکبر پونز" معروف شده، در مطلبی که در سایت وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا منتشر شده است، به دفاع از اقدامات غیرقانونی موسوی و کروبی در سال 88 پرداخت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،اکبر گنجی که به دلیل اعمال افراطی در ابتدای انقلاب به "اکبر پونز" معروف شده، در مطلبی که در سایت وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا منتشر شده است، به دفاع از اقدامات غیرقانونی موسوی و کروبی در سال 88 پرداخت.

 اکبر گنجی در این مطلب با اذعان به اینکه "جنبش سبز شکست خورده است"، تلویحا به حمایت امریکا از فتنه گران البته به شکل "کاملا تصادفی"! اشاره کرد و نوشت: " هیلاری کلینتون- وزیر خارجه وقت آمریکا- هم در دومصاحبه مفصل، که دو شبکه تلویزیونی فارسی زبان به شکل کاملا تصادفی هم زمان خواستار آن شده بودند، قول داد که آمریکا حاضر است در آینده در صورت دریافت درخواست های مشابه لیبی از سوی رهبران مخالفان ایرانی، رفتاری مشابه لیبی با ایران صورت دهد."

البته اکبر پونز در ادامه مطلب خود، این شکست را شکست جمهوری اسلامی، و نه جنبش سبز دانسته و برای چنین ادعایی، چهار دلیل می آورد که البته هر چهار تای آنها باطل است و در ادامه به آن خواهیم پرداخت:
اولین دلیلی که وی عنوان می کند آن است که نظام در برابر "اعتراضات مسالمت آمیز معترضان، متوسل به زور شده است." این فرض اشتباه است به این دلیل که اساسا رفتار معترضان اولا رفتاری غیرقانونی بود و ثانیا خشونت آمیز و آشوب طلبانه بود نه مسالمت آمیز. رفتار غیرقانونی معترضان از آنجا ناشی می شود که مکانیسم اعتراض به نتیجه انتخابات در قانون انتخابات کاملا مشخص شده است اما آشوب طلبان بدون توجه به آن، دستور ریختن در خیابان ها آن هم بدون اخذ مجوزهای قانونی را صادر کردند. از سویی دیگر، رفتار آنان نیز خشونت آمیز بود، به آتش کشیدن اموال عمومی و خصوصی، کشتن و زخمی کردن تعدادی از مامورین نیروی انتظامی و امدادی و حتی مردم عادی، استفاده از انواع سلاح سرد و گرم و... همگی نشان دهنده وجه خشونت آمیز این ماجرا است. 
از طرفی دیگر، واضح است که هیچ نظامی در برابر اعتراضات غیرقانونی و خشونت آمیز عده معدودی از افراد، بی تفاوت نمانده و در برابر آن واکنش نشان خواهد داد. کدام نظام سیاسی در جهان می توان پیدا کرد که با آّشوب طلبان و شورشیان مماشات کرده و با رأفت برخورد کند؟ کافی است فقط نیم نگاهی به سرکوب شدید و خشونت آمیز معترضان در کشورهایی که خود را مدعی دموکراتیک بودن دارند (نظیر آمریکا، انگلیس، فرانسه و...) در همین چند سال اخیر بیاندازیم تا متوجه شویم این نظام ها چگونه با شدیدترین وجه ممکن با معترضان مقابله کرده اند.
دومین دلیل گنجی آن است که ایستادگی سران فتنه موجب شد که ادعای عدم سلامت انتخابات در ایران همچنان به عنوان مساله ای حل نشده، در بخشی از اذهان جامعه باقی بماند.
اولا آنکه واضح است که هر نظامی دارای مخالفانی است و بنابراین جمهوری اسلامی هم از این قاعده مستثنا نیست. این مخالفان نه از سال 88 بلکه از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، و با شروع اولین انتخابات در ایران، چنین داعیه ای داشته اند که انتخابات در ایران سالم نیست و از پیش تعیین شده است و امثالهم. بنابراین این ادعا هم چیز جدیدی نیست. اما جالب آنکه بعد از گذشت سی و پنج سال از انقلاب اسلامی و مشارکت سیاسی مردم که اتفاقا در انتخاب های اخیر بیشتر از گذشته هم شده است، می توان دریافت که این ادعا تا چه اندازه واهی و توخالی است.
ثانیا چگونه انتخابات در ایران از سلامت برخوردار نیست آن هم در حالی که به اذعان همه تحلیلگران بیرونی و حتی جناب اکبر پونز، نتیجه انتخابات، نتیجه ای شگفت آور و غیر قابل پیش بینی بوده است؟! گنجی در همین مقاله، پیروزی خاتمی، احمدی نژاد و روحانی در انتخابات را غیرمنتظره می داند! این تناقض چگونه قابل جمع است؟! از طرفی می گویند انتخابات مهندسی شده است و از طرفی دیگر می گویند نتیجه انتخابات غیرمنتظره بوده است!

ثالثا این حرف ها شاید تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری 92 اندک خریداری داشت، اما با پیروزی حسن روحانی، آن هم تنها با 250 هزار رأی بیشتر، همه فرضیه های توخالی اپوزیسیون را نقش بر آب کرد و اتفاقا این حضرات از همین هم می سوزند!
سومین و چهارمین دلیل گنجی نیز آن است که سران فتنه تبدیل به سرمایه ملی شده اند و آزادی آنان برای مردم اهمیت دارد! این مدعا هم به قدری مضحک است که اساسا محلی از اعراب ندارد. کافی است تنها سری به متن جامعه زده و پای درددل و مطالبات مردم بنشینیم تا متوجه شویم که مطالبات مردم ایران چه چیزها و چه موضوعاتی است. جنبش سبز که البته مسامحتا لفظ "جنبش" را برای آن به کار برده ایم، جنبشی مرده است به قدری که حتی دیگر، طرفداران اولیه خود را هم از دست داده است و توانایی بسیج تعداد معدودی افراد، برای تجمع را ندارد.
برچسب ها: ادعا ، تو خالی ، اکبر پونز
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.