به گزارش
حوزه تجسمی باشگاه خبرنگاران؛ مثل هر روز، عکسی است از Jacob Ehrbahn عکاس خبری اهل دانمارک که از سال 2003 در روزنامه سیاسی بین المللی دانمارک مشغول فعالیت است.
هر اثر خواه مستند و خبری باشد و خواه در زمره آثار هنری قرار گیرد حامل پیامی برای مخاطب خود است هر چند در مواجهه با برخی آثار، گاه با معنایی چند وجهی، پیچیده و نمادین روبرو هستیم و گاه جایگاه و بستر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شکل گیری اثر با مخاطب آن بسیار متفاوت است اما در عصر حاضر با توجه به گسترش روز افزون رسانه ها در جهان و آگاهی یافتن از ویژگی های قومی- ملیتی و اجتماعی دیگر نقاط، درک مفهوم اثر چندان سخت نیست. هنر دوران ما آیینه تمام نمای شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تمام جوامع است و هنرمند می کوشد، جامعه را با تمام زشتی ها و پلشتی هایش به نمایش بگذارد .
در تحلیل و بررسی این اثر می توان به تفسیر آن با استفاده از روش نشانه شناسی پرداخت و جریان سیاسی، اجتماعی، تاریخی پنهان در اثر را که به واسطه فرم ها و عناصر در پی بیان است به زبان نوشتار بدل نمود. هر چند ممکن است آنچه از نظرگاه این تحلیل مورد بررسی قرار می گیرد مقصود و نظر هنرمند عکاس در وهله نخست و حتی بعد از آن نبوده، اما در اینجا سعی بر آن است که ارتباط عناصر تصویر و معنای نهایی آنها برای مخاطب روشن گردد. آنچه در تصویر می بینیم مردی است سیاه پوست که با چشمانی بسته در حال نیایش برای غذای ساده پیش رویش می باشد، کلاه پوستین ساده ای بر سر و کت چرمی سیاه رنگی بر تن دارد. بر روی دیوار که در پلان پشت سر مرد قرار دارد، در سمت چپ آن تصویر قاب شده ای نا واضحی از شام آخر داوینچی را می بینیم و در سمت دیگر دیوار پرچم آمریکا را که به صورت عمودی از آن آویخته شده را شاهدمی باشیم. جایگیری هر یک از این عناصر در یک ترکیب کلی معنای تصویر را جهت می دهد. با اینکه در تصویر شاهد پرداخت و کارگردانی عکاسانه نیستیم اما در گزینش قاب تصویر چنان اتفاق شگرفی رخ داده که با همان نگاه نخست می توان به انسجام عناصر تصویر پی برد و مفهموم را درک نمود.
اخلاص، بندگی، بردگی و تحکم و ... در پی نمایاندن خود به مخاطب هستند. مرد با حالتی آرام و در خود فرو رفته مشغول دعا برای غذایی است که بر میز سفید رنگ و نسبتا بزرگی که تقریبا در مرکزیت تصویر قرار دارد و نا خواسته ارتباطی با تابلوی روی دیوار برقرار می کند. دو میز درون تصویر، یکی پیش روی مرد سیاه پوست در راستای خط عمود و دیگری در تابلوی شام آخر وبه صورت افقی قرار گرفته اند که در ترکیب با هم تصویری مبهم از صلیب را در ذهن تجسم می بخشد، بدین ترتیب غذای پیش روی مرد را نیز می تواند دلالتی باشد از آن نان و نوشیدنی که حضرت مسیح(ع) در شام آخر همچون نمادی از گوشت و خون خود به حواریونش داد و آنها را از جوری که یکی در میانشان بر او روا می داشت، آگاه می ساخت.
پیرو مسیح(ع) بر او جور می ورزد و گویی اینان در تاریخ بشر مکررند و جور و ستم را در نوعی دیگر شکل می دهند (در تفسیر این امر می شود چنین اظهارداشت که مسیحیت تنها به عنوان بخشی از تمامی جامعه ادیان الهی در نظر گرفته شده). البته این بحث قیاس میان جایگاه والای حضرت مسیح و مصائب او با سوژه مورد نظر نیست، بلکه از این باب به اشاره مسائل دنیا خواهی، منفعت طلبی و فراموشی انسانیت در میان آدمیان می رسیم که در بالاترین حدش، روزگاری بر پیامبر خدا روا داشتند. این مسئله در روزگاران بعد به صورت دیگری سر باز میزند؛ در ادامه و برای روشن شدن این منظور می توان به پرچم آمریکا که به صورت عمودی بر روی دیوار و در نهایت قدرت نمایی خود دیده می شود اشاره نمود، خطوط افقی پرچم که به خاطر حالت نصب آن تبدیل به خطوط عمودی گشته به نوعی یاد آور میله های زندان و اسارت می باشد. حال این پرسش مطرح است که چرا مرد سیاه پوست؟ اگر به جای او مردی سفید پوست بود وجه اجتماعی، سیاسی و تاریخی عکس سویه دیگری به خود می گرفت و حال اگر جنسیت سوژه تغییر می کرد، تحلیل دیگری را می طلبید، اما در اینجا محوریت عکس با اوست که معنایی عمیق تر می یابد. آمریکای آزادیخواهی که در قرن های گذشته تنها به دلیل سیاه بودن رنگ پوست، یگانه حق آزادی را از گروهی انسان سلب می کرد و رنج و درد بردگی را بر آنها مستولی می ساخت؛ در عصر حاضر نیز هنوز بر قوت این سلطه خود به هر نحو پافشاری می کند و مرد سیاه پوست به عنوان عضوی از جامعه بزرگ سیاه پوستان جهان، تحت لوای این ابر قدرت جهانی که منادی حمایت از آزادی و حقوق تمامی انسا نهای مورد ستم قرار گرفته است، مترود شده و مورد بی مهری ست. هر چند آمریکا و همه جوامع سرمایه داری به این رنگ باختن همه روزه انسانیت و تبعیضات وقوف کامل دارند اما تنها برای اینکه از سوی جوامع دیگر مورد نقد و بازخواست قرار نگیرد، جامه ی حمایت از ایشان را بر تن کرده و با خرده غذایی و چند ساعتی محیط گرم، از این اتهام تبعیض نژادی مجدد خود در طول تاریخ فرار می کند.
یادداشت: مرجان احمدیانتهای پیام/رس