سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

خاطره کارآگاهان جنایی؛

ماجرای اخاذی 40 میلیاردی سه جوان از خانواده شهید/ آدم‌ربایی در سلماس اخاذی در کرکوک

این خاطره را دو کارآگاه پلیس آگاهی پس از اتمام عملیات با کمک یکدیگر نوشتند و امروز این خاطره که سرنوشت دردناک یک برادر شهید را بازگو می‌کند، منتشر شد.

به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، اواسط سال 88 فردی به نام اصغر ساكن شهرستان سلماس كه از كسبه خوشنام و برادر شهيد  بود، در حالی كه طبق روال هميشگی بعد از نماز صبح به قصد نثار فاتحه به سمت مزار شهدا با یکی از دوستانش در حال پياده روی بود، در نزديكی گلزار شهدای شهرستان سلماس از سوی سرنشينان يك دستگاه وانت كه برابر اعلام شاهد عينی ماجرا سه نفر مسلح به يك قبضه كلت كمری و كلاشينكف بوده و سر و صورت خود را با كلاه و جوراب پوشانده بودند، ربوده شد.

به محض اطلاع پليس از موضوع اقدامات همه جانبه برای كشف موضوع و شناسايی عاملان آغاز شد اما به دليل اينكه متهمان هيچ گونه سر نخی از خود بر جای نگذاشته بودند تحقيقات منجر به نتيجه نشده و با توجه به اينكه برای پليس آدم ربايی به قصد اخاذی محرز گشته بود و با توجه به اينکه این قضيه باعث بر هم ريختن نظم و امنيت شهر و تشويش اذهان عمومی شده بود، اين پرونده از ساير پرونده‌های آدم‌ربايی كه اغلب بر سر اختلاف حساب يا معاملات ناصواب مواد مخدر هستند به صورت مجزا و ويژه مورد رسيدگی قرار گرفت و تلاش برای شناسايی مجرمين با جديت بيشتر ادامه يافت.

8 مهر ماه سال 88  اولين تماس از سوی ربايندگان از طريق كيوسك‌های تلفن همگانی شهر گرفته شد كه تماس گيرنده با پخش صدای ضبط شده ربوده شده از خانواده وی خواست كه خود را برای تماس‌های بعدی و خواسته‌های آنان آماده کنند.

با به دست آمدن چنين سرنخی بلافاصله با اخذ نيابت قضایی کارآگاهان به تهران عزيمت و اقدام به بررسی تماس صورت گرفته کردند كه متعاقب آن در تماس ديگری از كيوسك‌های همگانی در تهران در تاريخ هاي 10، 11 و 12 مهرماه از سوی ربايندگان انجام و از كيوسك‌های تلفن همگانی شهرستان اروميه با خانواده ربوده شده انجام شده بود اما به دليل حرفه‌ای بودن متهم، توفيقي برای رديابی و شناسايی وی از طريق سيستم‌های مخابراتی عايد نشد.

همزمان با تماس‌ها نیز دست نوشته‌ای از سوی پست از شهرستان تهران به خانه ربوده شده در سلماس واصل كه طی آن ربايندگان با قرار دادن شرايط پيچيده خواستار تحويل پول به ميزان دو ميليون يورو معادل چهار ميليارد تومان در كركوك عراق در قبال آزادی ربوده شده شدند.

در ادامه محل ارسال نامه در شهرستان تهران مورد بررسی قرار گرفت كه هيچگونه سر نخی حاصل نشد و با هماهنگی قضايی به تمامی دفاتر پستی تهران و حومه بخشنامه شد كه در صورت تكرار مجدد و ارسال نامه به خانواده ربوده شده سريعا به پليس گزارش شود.

كارآگاهان در حاليكه مشغول بررسی متهمان بودند در اين زمان ربايندگان دست به اقدام ديگری زده و اين بار با استفاده از يك خط ايرانسل با شماره مشخص با خانواده ربوده شده تماس و اقدام به تهديد جانی ربوده شده و ايجاد رعب و وحشت در نزد بستگان بزه ديده کرده و آنها را ترغيب به پرداخت وجه درخواستی در اسرع وقت کردند .

بلافاصله اكيپی از كاركنان مجرب برای رديابی خط مورد نظر نظر مجددا به تهران عزيمت و با حضور در شركت ايرانسل و بررسی از سوی كارشناسان آن شركت مشخص شد خط اعلامي به همراه يك دستگاه گوشی تلفن همراه نو از سوی متهم از شهرستان خرم دره زنجان با ارائه تصوير شناسنامه جعلی به نام عباس خريداری شده است كه همزمان با آن اكيپی از كاركنان آگاهی سلماس به خرم دره اعزام و با بررسی موضوع و تحقيق از فروشنده ايرانسل مشخص شد كه در تاريخ قيد شده متهم با مشخصات ظاهری قد بلند، عينكی، درشت اندام ، بدون ريش و سبيل ،گوشی و دو خط نو را خريداری و محل را ترك کرده است.

در ادامه متهم چندين مرتبه از نقاط مختلف تهران در ساعات و تاريخ‌های متفاوت با استفاده از خط ايرانسل خريداری شده با خانواده ربوده شده تماس و بعد از مكالمه و پس از قطع تماس گوشی را خاموش می‌کرد که به دليل مدت زمان كوتاه مكالمه و متغير بودن مكان های تماس نتيجه‌ای برای رديابی و دستگيری متهم حاصل نشد.

كاراگاهان پرونده همچنان تلاش خود را با جديت ادامه داده و با جمع بندی كلی اطلاعات و سر نخ های موجود در پرونده تعداد ١١ نقطه ثابت كه حضور متهم به واسطه تماسها و خريد خط و گوشی و غيره در زمان و مكان‌های مشخص و معين براي مأموران محرز شده بود را تعيين و بعد از آن با همكاری شركت‌های ارتباطی تلفن‌های همراه و تماس‌های صورت پذيرفته، نقاطی را استخراج کردند كه چندين میليون شماره به دست آمد و با بررسی شماره‌ها به مشترك تلفن ايرانسلی به نام پيمان برخورد کردند.

از سوی دیگر با شناسايی هويت واقعی كپی شناسنامه ارائه شده از سوی آدم ربا برای خريد خط ايرانسل با نام جعلی عباس كه به هويت واقعی بهمن اهل ايلام بوده و انجام تحقيقات لازم از وی كه در ابتدا اعلام می‌داشت در هيچ جايی شناسنامه‌اش مفقود نشده در نتيجه با راهنمايی مأمورين و ارائه اطلاعات لازم از سوي مأموران و مساعدت ذهنی وی بعد از چندين بار مصاحبه با آشنايی خود با فردی به مشخصات ظاهری مورد نظر در زمستان سال ٨٥ در مورد معامله ناموفق يك دستگاه پژو ٢٠٦ اذعان و اعلام داشت كه اطلاعت بيشتر در اين خصوص باید از فردی به نام علي در تهران، گرفته شود .

بلافاصله فرد موصوف در تهران شناسايی و در مورد فرد معامله كننده ٢٠٦ (متهم پيمان) اظهار داشت وی فردی خلافكار و خطرناك بوده كه در معامله اعلامی با ايشان اختلاف پيدا كرده که به واسطه چنين اختلافی اقدام به ضرب و جرح و نقص عضو من کرده و با عناوين جعلي وارد محل كار و سكونت من می‌شد.

مشخصات ظاهری گرفته شده از نامبرده در مورد پيمان با مشخصات ظاهری اعلامی از سوی فروشنده خط ايرانسل در خرم دره مطابقت داشت و با توجه به اينكه كارآگاهان بعد از گذشت ٤٥ روز موفق به شناسايی هويت يکی از ربايندگان شده بودند با همكاری سرهنگ مصطفايی معاون مبارزه با جرايم جنايی ناجا  تصوير و سوابق كيفری و ساير اطلاعات مربوط به متهم استخراج و با رديابی تلفن‌های جديد موجود، مشخص شد كه وي بعد از آخرين تماس در تهران به سلماس رفته است.

بلافاصله اكيپ اعزامی آگاهی مركز كه در تهران مستقر بودند به شهرستان سلماس مراجعه و با شناسايی محل سكونت متهم كه در خانه استيجاری در داخل شهر بود، در يك عمليات مراقبت از محلهای احتمالی تردد و غافلگيرانه در حاليكه با ايجاد درگيری و مقاومت و تمرد قصد فرار از دست مأموران را داشت دستگير و با دلالت به پليس آگاهی سلماس در ابتدا با اعلام اينكه وی را اشتباهی دستگير کرده‌اند و بيگناه است قصد انحراف ذهن مأموران را داشت .

در ادامه وی پس از مواجهه با دلايل و مدارك و مستندات جمع آوری شده بعد از يك روز از دستگيري چاره‌ای جز بيان حقيقت نديده و اعتراف کرد به دليل اينكه در تهران در طلافروشی كار می‌کرده و وضعيت مالی نامناسب پيدا کرده و مدتی هم بود كه از تهران نقل مكان کرده بود به لحاظ اطلاع از وضعيت مالی مناسب "حاج اصغر" نقشه ربودن وی را طراحی بعد از آن دو نفر از افراد محلی به نام های "مصلح" و "پرويز" كه آنها را از قبل می‌شناختم پيدا كرده و آنها را تحريك و ترغيب به انجام اين كار کرده است.

متهم گفت: پس از تطميع آنها نظر هر دو را جلب كرده و به مدت دو ماه حاج اصغر را تحت نظر و مراقبت قرار دادم.

وی افزود: پس از اينكه نقشه طراحی شده را چندين بار مرور كرديم در روز موعود در حالی كه از قبل يك قبضه اسلحه كلاشينكف و يك قبضه اسلحه كمری (فندك به شكل اسلحه كمری) را تهيه كرده بودم با خودرو وانت من به همراه دو نفر اعلامی به مقابل مسجد محل اقامه نماز حاج اصغر رفته و بعد از خروج وی از مسجد او را به همراه دو نفر ديگر تعقيب کرديم.

متهم ادامه داد: در مسير يكی از آنها جدا شده و ما دو نفر ديگر را تعقيب و در نزديكی گلزار شهدا در حالی كه من راننده بودم خودرو را در مقابل آنها متوقف کرده به پرويز گفتم كه حاجی را سوار كن و پرويز با تهديد اسلحه كمری حاجی را سوار كرده و در حالی كه "مصلح" با به دست داشتن اسلحه كلاشينكف در پشت خودرو بود، از شهر خارج شديم .

پیمان گفت: بعد از بستن چشم‌های فرد ربوده شده مجددا به شهر سلماس برگشته و روز بعد با تهيه آذوقه و قرص قلب به محل قبلی رفتم كه به آن دو نفر گفتم هوا سرد است نمی‌توانيم او را در كوه نگه داريم در آنجا صدايی از جايی ضبط كرديم كه به خانواده‌اش می‌گفت: به اينها هر چه می‌خواهند بدهيد و بعد از آن تصميم گرفتيم وی را به طويله خانه خواهری "مصلح" كه در دامنه دره مجاور بود، ببريم كه در حين انتقال به دليل شيب كوه حاجی از بالای صخره پرت و به روی سنگ‌ها افتاد و از دهانش خون آمد.

وی افزود: زمانی که شب شد از داخل دره صدای تيراندازی شنيده می‌شد، از ترس اينكه از سوی حاجی شناخته شده‌ايم در يك لحظه تصميم به قتل حاجی گرفتم "مصلح" او را از پاهايش گرفت و من نيز حدود دو دقيقه با دست‌هايم مجاری تفسي وی را مسدود کردم و بعد از اطمينان از مرگ فرد ربوده شده با استفاده از قمه و چوب اقدام به حفر قبر در همان محل کرده و بعد از بستن دست ها و پاهای حاجی او را در پتوی طوسی پيچانده و در عمق تقريبی نيم متر دفن کرديم و از محل رفتيم و سه نفری هم قسم شديم كه ماجرا را نزد كسی باز گو نكنيم.

متهم گفت: من كه می‌ترسيدم شناسايی شوم بلافاصله به تهران رفته و بعد از طريق مرز بازرگان با گذرنامه به كشور تركيه رفتم و در آن كشور با همسرم در تماس بودم و موقعی كه فهميدم كسی از اين ماجرا بويی نبرده و تحت تعقيب نیستم و پرويز هم طی مراجعه به در خانه من خواستار ملاقات با من بوده، به ايران برگشته و برای اخذ پول از خانواده ربوده شده شروع به انجام تماس‌های تلفنی کردم که تماس‌ها را بيشتر از تهران و گاها از اروميه می‌گرفتم و حال شناسايی و دستگير شدم.

در ادامه در بازرسی خانه متهم يك عدد فندك به شكل كلت كمری و گوشی تلفن همراه خريداری شده از خرم دره و كارت جعلی صفحه اول پاسپورت كه به شكل كارت شناسايی تهيه شده بود و دو كارت بسيج به نام متهم كشف و ضبط شد و سوابق كيفری متهم استعلام شد که وی دارای چهار فقره پيشينه كيفری از قبيل سرقت و حمل سلاح بوده است.

سرانجام با اقرار متهم محل دفن جسد مشخص و جسد با توجه به اينكه در محله صعب العبور دفن شده بود به سردخانه انتقال و تحويل خانواده‌اش شد و توسط  D.N.A روی البسه شناسايی و پس از انجام تشريفات قانونی همسر متهم اصلی به هويت "سارا" به اتهام همكاری با شوهرش دستگیر و با قرار مناسب به زندان زنان خوی بدرقه شد.

انتهای پیام/

برچسب ها: ادم ربا ، قتل ، سرگرد ، ترکیه
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
حسن
۱۹:۱۶ ۲۶ خرداد ۱۳۹۳
مرد مؤمن میدونی چهار میلیارد چقدر است ؟
reza
۱۳:۲۵ ۲۶ خرداد ۱۳۹۳
اتفاقا من هم سلماسی هستم
حمید
۱۸:۳۶ ۲۶ خرداد ۱۳۹۳
وای خدا چه اتفاق هولناکی !!!!!! مواظب خودت باش یه وقت آدم ربا نشی
ناشناس
۱۱:۲۹ ۲۶ خرداد ۱۳۹۳
چرا اول همان مبلغ را پرداخت نکردند وقضیه را کش دادند حداقل بنده خدا زنده می ماند
reza
۱۱:۰۹ ۲۶ خرداد ۱۳۹۳
چه داستان دردناکی :/