به گزارش
خبرنگار ادبیات باشگاه خبرنگاران؛ بنا به مطالب آمده در این نوشته هر چند در سالهای اخیر در قالب تقدیر از نویسندگان پیشکسوت و یا برگزاری پی در پی همایشها و نمایشگاههای مرتبط با ادبیات و کتاب سعی در نزدیکی بیش از بیش اخبار مرتبط با این عرصه فرهنگی به صدر اولویتهای اول رسانهها شده اما در واقع همه چیز در عرصه ادب دستخوش حواشی شده و هویت خود را از دست می دهد، این در صورتی است که بنابر تجارب همه چیز در یک جامعه برپایه ادبیات استوار بوده و به زعم برخی این ادبیات است که حرف اول و آخر راحتی در سیاست و اقتصاد هم می زند.
گفتنی است، که در سالهای اخیر به درستی اثبات شده که اکثر معضلات سیاسی و اقتصادی جوامع در سطح بینالملل از به کارگیری ادبیاتی نادرستی ناشی میشود.
ادبیاتی که این روزها حتی در حوزه فرهنگ و در میان روزنامههای به ظاهر فرهنگی گم شده، در عین برخورداری از اهمیت بالا در همه ابعاد فعال جوامع فراموش شد و تبدیل به یک مسئله حاشیهای شده است.
لازم به ذکر است، که ادبیات در حالی که امروزه به حاشیه رانده شده اما به راستی حاشیه کمی نسبت به سایر فعالیتهای فرهنگی چون تئاتر، سینما، موسیقی و... دارد اما در عین حال به عنوان یک اصل مهم، حاشیهسازترین رکن برای فرهنگ یک کشور است.
حاشیههایی که نه تنها یک اثر را بلکه کل هویت یک هنر را زیر سوال برده و نوک قلم منتقدان را با هدف قرار دادن آن زیر ذره بین میلغزاند.
گفتنی است، که ذرهبین فرهنگ با دقتی ماورای آنچه به آن میاندیشیم که ملاک ادبیات به آثار فرهنگی و هنری توجه داشته و در واقع گاهی ادبیات را همچون تبری بر ریشه هنرهای مختلف می زند.
انتهای پیام/ اس