به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، او در طول این سالها، گویندگی برنامههای مختلفی را به عهده داشته و هماکنون در مقام مجری ـ بازیگر اجرای برنامه «خانه ما» را در رادیو تهران به عهده دارد. بارانی معتقد است در طول این سالها عاشقانه در رادیو کار کرده و هرگز خسته نشده است. او همیشه تلاش کرده اجرایش متناسب با فضای برنامه باشد و لحن و طراوت خاصی برای شنوندگان رادیو داشته باشد. با او درباره گویندگی به گفتوگو نشستیم.
یکی از ویژگیهای شما در اجرا به عنوان گوینده یا مجری ـ بازیگر این است که از لحن متفاوتی بهره میبرید. چطور به این نوع لحن و ادبیات رسیدید؟ این که هر برنامهای را با توجه به فضایش اجرا کنید.
گویندگی مثل نواختن موسیقی است. البته یک فرق عمده بین گویندگی و نواختن موسیقی وجود دارد. موسیقی را در هر زمان و هر سنی که بخواهید میتوانید یاد بگیرید، اما گویندگی را باید از سن خاصی شروع کنید و نیاز به تربیت لحن، بیان و در واقع صدایی دارد که خدا به شما داده و استعدادیی که دارید.
من در طول این سالها سعی کردم خیلی با دقت بازی بازیگران را ببینم و از محضر استادان و بزرگان استفاده کنم تا لحنهای متفاوت را تجربه کنم. ضمن این که سعی کردم با کسانی معاشرت کنم که پیشتر از من در رادیو تجربه دارند، توانمند هستند و قدرت بیان خوبی هم دارند.
از سوی دیگر معتقدم گوینده باید همیشه آماده و با تحقیق و مطالعه برنامه را اجرا کند. ساده سخن گفتن و دوری از کلیشهها را سرلوحه اجرا قرار دهد و با رعایت ارکان جمله و احترام به مخاطب انتقادپذیر باشد و به دور از حاشیهها توجه خود را به اجرا معطوف کند. داشتن اطلاعات کافی، حافظه توانا، صدای رسا و آگاهی از قواعد معانی و بیان از جمله عواملی است که باعث میشود سخنور وگوینده، دلها و جانها را از آن خود کند و سخناش را تا اعماق ذهن شنونده پیش برد.
پس سعی کردید از تجربه دیگران نهایت استفاده را ببرید؟
بله، چون معتقدم گویندگی تکرار و تمرین است. هرگز گوینده نباید فکر کند که آخر اجرا را میداند و دیگر به مطالعه و کسب تجربه نیازی ندارد، بلکه برعکس باید تلاش کند هر روز برایش اتفاق تازهای بیفتد. بنابراین باید همیشه آماده کسب تجربه باشد تا در کارش پیشرفت کند.
در صحبتهایتان اشاره کردید که گوینده نباید درگیر کلیشه شود. شما از چه راهکاری استفاده میکنید تا اسیر تکرار نشوید؟
من در طول این سالها آموختم برای هر کدام از اجراهایم لحن متفاوتی طراحی کنم. اگر شما هم دقت کرده باشید در رادیو پیام یا هر برنامهای که در رادیو تهران اجرا میکنم، سعی میکنم لحنم را متناسب با فضای برنامه تطبیق بدهم و این که ارتباط تنگاتنگی با شنوندگان برنامه داشته باشم.
شما علاوه بر گویندگی، مجری ـ بازیگری را هم تجربه کردهاید. چطور شد به سمت بازیگری در رادیو رفتید؟
من قبل از این که حرفه گویندگی را انتخاب کنم، در دهه ۷۰ عاشق بازیگری بودم. یعنی تقریبا دوازده و سیزده ساله بودم که دنبال این حرفه رفتم و در سالنهای تئاتر نظارهگر کار بازیگران و پیگیر این حرفه بودم. تا این که سال ۷۸ وارد رادیو شدم. احساس کردم میتوانم از پس کار بازیگری در رادیو برآیم، چون بازیگری در رادیو به نوعی بازی با صدا بود.
به نظرم کار بازیگری در رادیو سختتر از بازیگری در تلویزیون است، چون در تصویر بازیگر از میمیک صورت و فیزیکش برای اجرای نقش استفاده میکند، ولی در رادیو فقط باید با صدایش نقش را اجرا کند و همین کار را مشکلتر میکند، چرا که از طریق بیان و لحن باید حس را به مخاطب منتقل کند. ضمن این که بازیگر رادیو باید حسابی روی بیانش کار کند و در جمعهای مختلف بیانها و صداهای مختلف را بشنود و تجربه کسب کند تا به صدا و لحنی که مختص خودش است، برسد.
به کلاسهای بازیگری هم رفتید؟
نه، من این افتخار را نداشتم که بازیگری را از محضر استاد خاصی یاد بگیرم. فقط سر تمرینات تئاتر میرفتم و از نزدیک تمرینات را میدیدم و سعی میکردم از بین کارهایی که میبینم آن چیزی را که در درونم است، پیدا کنم و آن را انجام بدهم.
چرا با توجه به علاقهای که به بازیگری داشتید این حرفه را انتخاب نکردید و وارد رادیو شدید؟
ورود من به رادیو خیلی اتفاقی بود. من علاوه بر این که به بازیگری علاقه داشتم به صدابرداری هم گرایش داشتم. مدتی هم در رشته الکترونیک تحصیل کردم. البته برادر بزرگترم علیرضا در رادیو اصفهان فعالیت داشت. ضمن این که او در کلاسهای گویندگی اکبر منانی هم شرکت میکرد. من هم گاهی به این کلاس میرفتم تا این که یکی از دوستانم که در رادیو کار میکرد به من گفت رادیو تست میگیرد و من هم در آن زمان که زاهدان بودم، تست دادم و قبول شدم.
شما فعالیتتان را از سال ۷۸ در رادیو زاهدان شروع کردید و از سال ۸۴ به رادیو تهران آمدید. چطور شد رادیو تهران را برای ادامه کارتان انتخاب کردید؟
استاد صدرالدین شجره دوره گویندگی در زاهدان گذاشته بود. در آن زمان، هم گویندگی و هم صدابرداری میکردم. با توجه به این که زمان کلاس ایشان با شیفت کاری من تداخل داشت، نمیتوانستم در کلاسهایشان شرکت کنم. تا این که روز آخر سر کلاسشان رفتم و ایشان به من گفتند رادیو تهران تست گویندگی میگیرد و بهتر است شرکت کنم.
من هم این کار را کردم و در چند مرحله تستی که گرفته شد، قبول شدم. بعد از پذیرفته شدن، معاونت صدا من را به رادیو ورزش معرفی کرد، ولی از آنجا که روحیه من با این شبکه تناسب نداشت از دوستان خواستم من را به رادیو تهران بفرستند که در تستاش هم قبول شدم. به همین دلیل از آن سال تا امروز در رادیو تهران به فعالیتم ادامه دادهام.
حالا با گذشت این همه سال از فعالیتتان به مجری ـ بازیگری علاقهمند هستید یا گویندگی صرف؟
گویندگی صرف را بیشتر دوست دارم، چون خودم هستم و صدایم تشخص دارد. بنابراین وقتی در رادیو پیام گویندگی میکنم دوستداشتنیتر است، چون مخاطبان متوجه میشوند سعید بارانی است که با آنها حرف میزند.
از میان برنامههای متنوعی که اجرا کردید، کدام یک را بیشتر دوست داشتید؟
برنامه «خانه فرهنگ» به تهیهکنندگی محمد اسماعیلزاده را خیلی دوست داشتم که از ساعت ۲۱ تا ۲۲ و ۳۰ دقیقه پخش میشد. این برنامه شبانه شامل بخشهای متنوع بود، به همین دلیل اجرایش را خیلی دوست داشتم. در مجموع من عاشق حرفه گویندگی هستم و عاشقانه در رادیو کار میکنم و از این که این حرفه را انتخاب کردم، راضی هستم.