پیرس جلوتر از سارین بود که ناگهان صدای اردکی را شنید. متوجه شد که یک اردک با فرزندانش در حال عبور از رودخانه است. پیرس ایستاد و اردکها با حوصلهی تمام عبور کردند. ویکتور سارین با هیجان از کنار پیرس گذشت. پس از عبور اردکها، پیرس دوباره پارو زد. شتاب گرفت و دوباره از سارین عبور کرد.
پیرس آن سال برندهی مدال المپیک شد. او رکورد هفت دقیقه و یازده ثانیه در رقابت ۲۰۰۰ متر را ثبت کرد که ۴۵ سال پس از آن شکسته شد! اما این روزها کمتر کسی او را با رکورد ۴۵ سالهاش میشناسد. او دوست اردکها بود. مردی که داستانش پس از چند دهه، هنوز هیجانانگیزتراز رقابتهای روز المپیک است.
ویکتور سارین، رقیب خوش شانسی نبود. او هم از پیرس باخت و هم از اردکها. اما اگر برنده هم میشد، اعتباری که پیرس کسب کرده بود، فراتر از رتبهی نخست مسابقات المپیک بود.