به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، پایگاه خبری "الجزیره" در مقالهای به قلم دکتر "گرث پورتر"، روزنامه نگار تحقیقی، مورخ و کارشناس سیاست امنیت ملی آمریکا مینویسد شاید دیپلماتهای آمریکایی بالاخره راهی پیدا کنند تا اجازه ندهند که این منطق دروغین، مذاکرات را با شکست مواجه کند؛ اما در غیر این صورت، این شکست چیزی جز حاصل خودفریبی تعمدی آمریکا و سنددسازیهای اطلاعاتی اسرائیل علیه ایران نخواهد بود.
در حالیکه اخیرا مرحله بسیار مهم و حساس مذاکرات گروه 1+5 و ایران در وین آغاز شده است، سرنوشت توافقنامه نهایی هنوز مشخص نیست. بر اساس گزارشات، بین مواضع اعلام شده هر دو طرف، در خصوص ظرفیت غنیسازی ایران در آینده، شکاف بسیار عمیقی وجود دارد.
*** تحمیل روایت جعلی آمریکا و اسرائیل در مورد برنامه هستهای ایران بر آژانس انرژی اتمی و افکار عموم مردم جهان
با این وجود، آنچه که در این میان نادیده گرفته میشود، این است که خواسته آمریکا در این مذاکرات، مبنی بر کاهش شدید ظرفیت غنی سازی ایران، بر اساس اعتقاد راسخ دولت اوباما مبنی بر این که ایران با پنهان کردن تصمیم و اراده خود در دستیابی به سلاح هستهای، دنیا را فریب میدهد، شکل گرفته است. این دیدگاه که از شواهد موثق و درستی حاصل نشده، در طول یک دهه گذشته بر سیاستهای بین المللی در خصوص مسئله هستهای ایران، حاکم بوده است.
همانطور که نویسنده این مقاله در کتاب خود با عنوان «بحران ساختگی»، روایت ناگفته بیم ایران هستهای، با ذکر سند و مدرک اثبات میکند، روایتی که از برنامه هستهای محرمانه ایران وجود دارد، حاصل ترکیبی از تمایل شدید سیاسی دولتهای آمریکا و جامعه اطلاعاتی برای باور سندهای اطلاعاتی جعلی و ساختگی در مورد ایران است که به آژانس بین المللی انرژی اتمی ــو افکار عموم ـــ نیز تحمیل شده است.
*** ایران از بین گزینههای دست کشیدن کامل از برنامه هستهای و یا دستیابی به قابلیت غنی سازی مستقل، مورد دوم را انتخاب کرد
روایت ساختگی و جعلی از ایران هستهای زمانی آغاز شد که در سال 1991، سازمان سیا مرکز جدیدی برای مقابله با تکثیر سلاحهای کشتار جمعی راه اندازی کرد که کارشناسان آن میبایست بر روی ایران به عنوان کشوری که تهدیدکننده اصلی در گسترش این گونه سلاحها است، تمرکز میکردند. جای تعجب نیست که این مرکز در طول یک دهه بعدی از آغاز فعالیتهای خود، بارها اعلام کرد که تلاشهای ایران برای دستیابی به فنآوری غنیسازی اورانیوم در نیمه دوم دهه 1980 و با هدف رسیدن به قابلیت تولید سلاح هستهای، آغاز شده است.
با این حال، آنچه که کارشناسان مبارزه با گسترش سلاحهای هستهای سیا هرگز به آن اشاره نکردند، این بود که ایران به مداخله سیاسی آشکار دولت ریگان که در سال 1983 باهدف اعمال فشار بر دولتهای فرانسه و آلمان برای خودداری از همکاری با برنامه هستهای ایران صورت گرفت، واکنش نشان داد. تاثیر آن مداخله که با هیچ ادعایی مبنی بر تلاش ایران در دستیابی به سلاح هستهای قابل توجیه نبود، مانع از اتکای ایران بر شرکت فرانسوی جهت تامین اورانیوم غنیسازی شده سوخت رآکتور بوشهر شد. تعجبی ندارد که وقتی ایران مجبور شد که بین دست کشیدن کامل از برنامه هستهای و یا دستیابی به قابلیت غنی سازی مستقل، یکی را انتخاب کند، دومی را انتخاب کرد.
*** تا سال 2004، روایت جعلی و دروغین از برنامه هستهای ایران، رسانههای خبری و فضای سیاسی موجود را آکنده کرده بود
تا سال 2004، رسانههای خبری و فضای سیاسی موجود، از روایت جعلی و دروغین در مورد برنامه هستهای ایران، کاملا آکنده شده بود. در آن زمان، یک مانور سیاسی بزرگ، آهسته و بیسر و صدا صورت گرفت که تضمین میکرد اتهام برنامه هستهای محرمانه ایران، در دهه بعد نیز بر سیاستهای بین المللی حکمفرما خواهد بود.
در اوت 2004، مجموعهای از اسناد محرمانه و اطلاعاتی که گفته میشد از لپتاپ یکی از شرکتکنندگان در یکی از پروژههای تحقیقاتی تسلیحات هستهای ایران به دست آمده است، در اختیار ماموران اطلاعاتی قرار گرفت. این اسناد شامل طرحهایی از تلاش ایران برای طراحی مجدد مدول شلیک موشکهای شهاب 3 برای جای دادن کلاهک هستهای در آن بود که دولت بوش آن را به عنوان «مدرک غیرقابل انکار» در مورد برنامه هستهای تسلیحاتی ایران به تصویر کشید.
*** تردید مقامات آژانس در مورد صحت اسناد اراده شده علیه برنامه هستهای ایران
«محمد البرادعی»، دبیرکل سابق آژانس بین المللی انرژی اتمی و دیگر مقامات ارشد آژانس، در مورد صحت این اسناد به طور جدی ابراز تردید کرده بودند. اما «اولی هاینونن» رئیس اداره پادمان ها، در سال 2008 ـ2009، با همکاری واشنگتن، آژانس را تحت فشار قرار داد تا در گزارشهای 2008ـ9 خود، این اسناد را «معتبر» ذکر کرده و اعلام کنند که ایران از همکاری با بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی در خصوص این اسناد، خودداری کرده است. چنین ادعایی به گونهای مطرح شده بود که زیر سوال بردن صحت این اسناد را عملا غیرممکن میساخت.
اکنون کاملا روشن است که تردید «البرادعی» در مورد این اسناد، قابل توجیه است. سال گذشته، «کارستن وویگت»، هماهنگکننده سابق روابط آلمان و آمریکا در وزارت امور خارجه آلمان در مصاحبهای اعلام کرد که مقامات ارشد «بیان دی»، آژانس اطلاعاتی آلمان در ماه نوامبر 2004 به وی گفته بودند که این اسناد، توسط یکی از منابع سابق این آژانس که یکی از اعضای سازمان منافقین بوده، در اختیار آنها قرار گرفته است. مقامات آژانس اطلاعاتی آلمان به «وویگت» گفته بودند که اسناد ارائه شده توسط این منبع، غیرقابل اعتماد است.
*** دلایلی که صحت و سقم این اسناد را زیر سوال میبرد
آنها از این موضوع راضی نبودند؛ چرا که «کالین پاول»، وزیر امور خارجه آمریکا، در مورد اطلاعاتی در خصوص تلاش ایران برای جای دادن سلاح هستهای در موشکهای شهاب 3 این کشور، اظهار نظر کرده بود. شاید آنها فراموش کرده باشند که در اوایل سال 2003، دولت بوش با تکیه بر اطلاعاتی که از جانب یکی از منابع دیگر آژانس اطلاعاتی آلمان با نام «کوروبال» ارائه شده بود، علیرغم هشدار رئیس وقت آژانس اطلاعاتی آلمان، مبنی بر غیرموثق بودن این منبع، برای توجیه حمله به عراق استفاده کرد.
دلایل دیگری نیز وجود داشت که صحت و سقم این اسناد را زیر سوال میبرد. همانطور که توسط ژنرال «اولی هاینونن»، رئیس سابق بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز تایید شده، موشکهایی که در طرحهای مربوط به تلاش ایران برای طراحی مجدد «مدول شلیک موشک» برای جای دادن کلاهک هستهای نشان داده شده بودند، موشکهای شهاب 3 بودند. اما وزارت دفاع ایران در اوایل سال 2002 تصمیم گرفته بود که این موشکها را با انواع بسیار پیشرفتهتری جایگزین کند؛ در حالیکه تصاویر موشکها متعلق به اواسط سال 2002 بود. کاملا روشن است که کسی که این طرحها را سفارش داده بود، از تصمیم ایران برای جایگزین کردن این موشکها مطلع نبوده است و این بدان معناست که این طرحها توسط یک آژانس اطلاعاتی خارجی ــو نه توسط ارتش و وزارت دفاع ایران ــ تهیه شده بودند.
*** گزارش آژانس در سال 2011، بر مبنای اسناد جعلی اسرائیل علیه ایران تنظیم شده بود
همانطور که در کتاب «داگلاس فرانتز» و «کاترین کالینز» با عنوان «جهادیگری هستهای» میخوانیم: اسرائیل تنها رژیمی است که دفتری را در آژانس اطلاعات خارجی خود راهاندازی کرده است که مسئولیت تاثیرگذاری بر برداشتهای خارجی از برنامه هستهای ایران را برعهده دارد.
علاوه براین، البرادعی در خاطرات خود مینویسد: اسرائیل در زمان ریاست وی در آژانس بین المللی انرژی اتمی، آشکارا مجموعه کاملا جدیدی از گزارشات اطلاعاتی و اسنادی حاکی از فعالیت ایران در زمینه سلاحهای هستهای، به آژانس ارائه داده بود. گزارشی که در نوامبر 2011 توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران منتشر شد، کاملا بر مبنای این اسناد صورت گرفت، هرچند که منبع این اطلاعات، هرگز توسط آژانس منتشر نشد.
*** آژانس همکاریهای صادقانه ایران را نادیده گرفت
داستان گزارش آژانس که در سراسر جهان به تیتر اول روزنامهها تبدیل شد، این بود که ایران در سال 2000، در تاسیسات نظامی خود در پارچین، برای انجام آزمایشهای هستهای، یک سیلندر نصب کرده است. اما آژانس، ـــ به جز استناد به مقاله علمی یک دانشمند اوکراینی که به گفته آژانس، در فعالیتهای تسلیحاتی هستهای ایران همکاری داشته است ـــ هیچ مدرک قابل قبولی برای این ادعا ارائه نداد. و البته اطلاعاتی که این مقاله در مورد این سیلندر ارائه داده بود، در حقیقت با سیلندرهایی که در آزمایشهای مربوط به سلاحهای هستهای استفاده میشوند، کاملا متفاوت بود.
به علاوه، آژانس این حقیقت را که ایران نه تنها یک بار، بلکه دو بار در سال 1995 با بازدید بازرسان آژانس از هر 5 سایت مورد نظر خود و جمعآوری نمونههای محیطی، موافقت کرده بود، نادیده گرفت. البته این غیرقابل تصور است که یک کشور در یکی از پایگاههای نظامی خود، که در آن تاسیسات آزمایش هستهای پنهان کرده است، چنین آزادی عملی را برای بازرسیهای بین المللی فراهم کند.
*** شکست مذاکرات، حاصل خودفریبی تعمدی آمریکا و سندسازیهای اطلاعاتی اسرائیل خواهد بود
دولت اوباما، با مسرت و خشنودی کامل از نادیده گرفتن حقایق برنامه هستهای ایران، روایت جعلی و ساختگی از تصمیم ایران در دستیابی به سلاح هستهای را پذیرفته است. موضع دولت اوباما در مذاکرات هسته ای بر اساس این فرضیه است که باید دوره «گریز» ایران در دستیابی به سلاح هستهای را به بیش از 6 ماه رساند و از همین رو نیز سعی دارد تا مانع از ادامه قابلیتهای هستهای ایران شود.
شاید دیپلماتهای آمریکایی بالاخره راهی پیدا کنند تا اجازه ندهند که این منطق دروغین مذاکرات را با شکست مواجه کند؛ اما در غیر این صورت، این شکست چیزی جز حاصل خودفریبی تعمدی آمریکا و سندسازیهای اطلاعاتی اسرائیل نخواهد بود.
انتهای پیام/