در ابتدا کیومرث عباسی قصری مهمان ویژه برنامه گفت: این جلسه بدون هیچ مباهله و هیچ شک و تردیدی به شهدا جانبازان و آزادگان تعلق دارد به همین خاطر غزلی را به شهدا و غزلی را به جانبازان تقدیم میکنم.
در ادامه جلسه مهرداد فلاح به صحنه آمد و گفت: چندی پیش گزیدهای از اشعارم با نام سهمی از امید منتشر شد اما چند سالی است که نمیتوانم خود را مجاب کنم تا درجمعی شعر بخوانم هرچه زمان گذشته فکر میکنم خصوصا شعر امروز شعری نیست که بتوان در یک جمع ارائه داد.
به همین دلیل انگیزههایی برای شعرخوانی در مجامع ندارم تا حضور یابم و در آنجا شعر بخوانم، شعرخواندن به حال و هوا نیاز دارد و مانند موسیقی نیست که در هر لحظهای بتوان آن را گوش داد.
وی ادامه داد: طبعا حضور در این مجامع خیلی برای بنده جالب نیست اما نام شاعر روی ما است و امروز هم حضور یافتم و به عنوان شاعر نمیتوانیم این امر را اجتناب کنیم. بنده شعری با نام" بریم هواخوری" را آوردم که چاپ کاغذی آن سال گذشته صورت گرفته است.
در ادامه جلسه آفاق شوقانی عنوان کرد: شعری که میخوانم کمی خشن است و مضمون آن به امروز جامعه بازمیگردد.
رضا چایچی شاعر بیچتر، بیچراغ در صحنه آمد و اشعاری با عنوان "برکه تاریک گفته بودی" "اتوبوس لکنده "، "زندانی" و "میچرخم" را قرائت کرد.
پس از وی رانی ساکسینا شاعر هندوستان بر روی صحنه آمد و در ابتدا درباره تحصیلاتش گفت: بنده فارغالتحصیل راجسان در رشته ادبیات سانس کریت هستم و دبیر فستیوال شعر در هندوستان که مجموعه شعر و یک نقد شعر از بنده چاپ شده است.
وی درباره شعر تناسخ گفت: در فرهنگ اسطوره ودیعه شناسی هندیها مسئله تناسخ بسیار مسئله مهمی است این مسئله به حدی برای هندیها مهم است که متعتقدند پس از مرگ با تناسخ دچار رهایی و آزادی میشود.
وی در ادامه درباره شعر بعدیاش عنوان کرد: در هندوستان قدیس عارفی به نام کبیر وجود دارد که رابطه روح و بدن در وی به مانند رابطه لباس به تن میماند و افتخارش بر این است که این حجاب و چادر هیچ وقت از وی جدا نشده است.
ساکسیا در ادامه گفت: اما بنده
معتقدم که با تجربه میتوان این چادر و حجاب را بر تن زیباتر جلوه داد که این شعری
که میخوانم به همین موضوع مربوط است.
در ادامه جلسه ابوالفضل پاشا شاعر مطرح دهه 70 تصریح کرد: به دلیل اوضاع بد نشر حدود یک دهه هیچ کتابی از بنده چاپ نشد که اخیرا دو مجموعه با نامهای "کوچه پس کوچههای پر از من" و "واژها" به همین منوال منتشر شد و در ادامه ابوالفضل پاشا چند شعر از این کتاب قرائت کرد و سپس سید عبدالجبار موسوی دیگر مهمان این محفل بر صحنه آمد و عنوان کرد: سالها بود که به دلائل معلوم دوستان دور هم جمع نمیشدند و این کار عبدالجبار ستودنی است و امیدوارم ادامه پیدا کند هرچند خیلیها دوست ندارند ادامه پیدا کند.
وی ادامه داد: برادر بنده سیدعبدالرضا موسوی دیروز در فرهنگسرای ارسباران شعری طنز را قرائت کرده است که واقعا طنز بود و هیچ معنا و جبههگیری خاصی نداشت اما سایتهایی که خیلی دعوی این ماجراها را دارند اتفاقات و تحلیلهایی انجام دادند که هیچ ربطی به آن اشعار ندارد به همین خاطر شعری را با همین موضوع میخوانم.
گفتنی است: این مراسم به دلیل کسری وقت نیم ساعت زودتر به پایان رسید.
انتهای پیام/