سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

قتل‌عام اودسا: ورژن ۲۰۱۴ سانسورِ رسانه‌های جریان اصلی

رسانه‌های غربی نقش اصلی در وارونه‌نمایی اوضاع کنونی اوکراین را برعهده دارند. استقلال‌طلبان اوکراینی به شدن از سوی رژیم این کشور سرکوب شده و کشته می‌شوند. مسئله‌ای که با یک سانسور حرفه‌ای در رسانه‌های جریان اصلی غرب مواجه است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،به دنبال گسیل نظامیان و گروه‌های شبه نظامی به سوی مردم منطقه که به رهبری حزب کودتای کیف انجام پذیرفت، شهرهای شرقی و جنوبی اوکراین به میادین جنگی تبدیل شدند. از سویی دیگر، رسانه‌ها که نقش مهمی در شکل گرفتن عقاید عمومی دارند، یکی از مراکز قدرتمند درگیری‌ها شده اند و در این امر پروپاگاندای غرب یکی از قدرتمندترین سلاح‌های رسانه‌ها محسوب می‌شود.

"قتل عام 1941 اودِسا" که منجر به کشته شدن 300 هزار نفر در شهر بندری اوکراین و مناطق اطراف آن شد، 73 سال پیش به دست گروه نازی رومانیایی و دیگر حامیان نازی انجام پذیرفت. این قتل عام، که به عنوان یکی از قتل عام‌های گسترده اوکراین به شمار می‌آید، برای مردم اودسا یادآور محرومیت و بیرحمی ها و وحشی گری‌های گروههای نازی و متحدانشان است. و برای تمامی افرادی که در شوروی سابق علیه فاشیزم به مبارزه پرداختند.

2 می 2014، درگیری فعالان ضد دولت و حامیان دولت کیف در خیایانهای اودسا ( رویترز، یوگنی وولوکین)

اکنون، پس از 73 سال، اودسا باری دیگر صحنه جنایتهای جنگی فاشیست‌ها علیه مردم بیگناه شده است. آتش سوزی و قتل عام در ساختمان اتحادیه صنفی که موجب کشته شدن افراد بیشماری از فعالان ضد فاشیست و کارمندان اتحادیه شد، گواه محکمی بر مبارزاتی است که علیه کودتاگران و گروه‌های پیاده نظام نئونازی کیف به وقوع پیوسته است. بی تردید این جنایت‌های جنگی اشکار، بعلاوه جنایت‌های دیگری که توسط شبه نظامیان راست گرا و ملی گرایان افراطی صورت می‌گیرد، از جمله تیترهای مهم رسانه‌های جهان محسوب می‌شوند.

البته به نظر می رسد که قتل عام غیر نظامیان و کسانی که دستور این جنایتها را صادر کرده و به اجرا در آورده اند به طور کامل و سیستماتیک از جریان خبری رسانه‌های غربی خارج شده اند. در عوض، رسانه های گروهی غرب، بر واقعیتهای روز جنایت و وقایع پس از آن سرپوش نهادند تا بدین طریق، تاثیرات مشهود جنایتهای شبه نظامیان فاشیست و رهبران و حامیان آنها کم رنگ تر شود. رسانه‌های جریان اصلی غرب با استفاده از ادبیاتی که وحشی گریهای فاشیستی را کوچک می شمارد و سرزنشها را متوجه روسیه می‌کند، باری دیگر به عنوان خدمتکار وظیفه شناس سازمانهای حکومتی آمریکا و اروپا ایفای نقش نمودند.

2می 2014؛ معترضان، در حال تماشای آتش سوری ساختمان اتحادیه صنفی اودسا ( رویترز/ یوگنی وولوکین)

آنچه آنها می‌گویند و نمی‌گویند

با بررسی وقایعی که اول می در اودسا و دیگر مناطق روی داد، با ویژگیهای مشترکی مواجه می شویم. اولین و مهمترین آنها، زبانی است که به توصیف تظاهرات کنندگان ضد فاشیست- که بیشتر قربانیان اودسا را تشکیل می دهند- می پردازد. در مقاله کاملا غلط و مغرضانه رویترز با عنوان " اوکراین نیروهای ویژه خود را عازم اودسا کرد"، نویسنده به جای استفاده از "فعالان  صلح طلب اوکراینی که خواستار حقوق خود هستند" متناوباً اصلاحات منتقدانه ای چون " جدایی طلبان طرفدار روسیه" و " شبه نظامیان" را به کار گرفته است.

طبیعتاً عبارت "جدایی طلبان طرفدار روسیه" از جنبه های متفاوتی گمراه کننده است. ابتدا، فعالان ضد فاشیست و فعالان ضد حکومت کودتایی کیف -که باید با این عبارات خوانده شوند- به معنای واقعی کلمه، جدایی طلب نیستند. آنها در طلب اوکراین یکپارچه ای که در آن حقوق روسی زبانان و دیگر اقلیت ها مورد احترام و تضمین  می باشد، تظاهرات کرده اند. آنها خواستار روابط تاریخی و بلند مدت و اقتصادی و قومی اوکراین با روسیه، ولی بدون دخالتهای نیروهای دولت غیر قانونی و شبه نظامیان کیف، هستند. این فعالان صلح طلب که مهر "جدایی طلب" بر پیشانی آنها خورده و تعداد کثیری از آنها کشته و زخمی شده و در زندانها افکنده شده اند، به جای حکومت توده خلق کودتاگران خواستار اوکراین صلح آمیز و بیطرف هستند.

فعالان ضد کودتا، "شبه نظامی" نیز خوانده می شوند. نتیجه به کار بردن چنین عنوانی به معنای متهم کردن جنایتهای شدیدی است که به وقوع پیوسته است. در واقع، "شبه نظامی" خوانده شدن قربانیان جنایات، اقدامی از سوی جناح راست و دیگر فاشیستهایی است که علیه " شبه نظامیان طرفدار روسیه" برخاسته اند. بعلاوه، شبه نظامی جلوه دادن فعالان، محافظت از دولت غیرقانونی کیف در برابر اتهامات جنایات جنگی است که این دولت در آینده با آن مواجه خواهند شد. به کار برده شدن چنین اصطلاحاتی توسط رسانه ها، در واقع پوششی سیاسی بر روی جنایتهای رژیم دست نشانده غرب است.

مقاله یاد شده رویترز بر جنبش وزیر کشور نظامیان حاکم، آرسن آواکوف، تأکید دارد؛ جنبشی که قصد جایگزینی پلیس اودسا با "واحد نیروهای ویژه" را دارد، چرا که بنا بر گفته های آواکوف؛ پلیس اودسا بازماندگان را بدون دریافت مراقبتهای پزشکی مناسب به زندان افکنده است. این مقاله به شرح بیانیه آواکوف مبنی بر ایجاد "کیف 1" ، واحدی که متشکل از "فعالان داخلی" که خواستار کمک به شهر بندری بلک سی " در این روزهای سخت" هستند، پرداخته است.


2 می 2014، ساختمان اتحادیه صنفی در آتش ( رویترز، یوگنی وولوکنی)

طبیعتاً در این مقاله اسامی اعضای این نیروی ویژه اعلام نشده است، و تنها به این واقعیت اشاره شده است که " واحد یاد شده تا حدی به علت شورشی که اوایل سال علیه یانوکوویچ انجام پذیرفته" تشکیل می شود. بی تردید منظور وی، حزب راست و نیروهای شبه نظامی فاشیستی دیگری بوده است که بر خلاف پلیس ویژه و ارتش اوکراین، قادر به انجام جنایتهای جنگی و دیگر خشونتها علیه " موسکالها" ( که به روسی زبانان و روسها اطلاق می شود) هستند.

ویژگی قابل نقد دیگر این مقاله- به عنوان یک عامل پروپاگاندای غربی- توصیف وقایعی است که به آزادی بازماندگان زندانی شده ختم می شود. نویسنده این مقاله به گونه فریب کارانه ای به شرح تظاهرات کنندگان صلح طلبی که خواستار آزادی دوستان و خانواده های خود هستند پرداخته است. مقاله اظهار دارد، " پس از یورش حامیان به یک ایستگاه پلیس و تصرف آن در روز یکشنبه؛ روز دوشنبه، به علت تصمیم پلیس اودسا مبنی بر آزادی 67 شبه نظامی طرفدار روسیه، کیف شاهد خشم عظیم مردم بود."

پس از توصیف مبارزات صلج جویانه به عنوان " محاصره و یورش"، خواننده احساس می‌کند که " جدایی طلبان" -که رژیم کیف و متحدان غربی او از آنها به عنوان " تروریستها" و " شورشگران" نیز یاد می کنند- آغاز کنندگان واقعی خشونتها و درگیریها هستند. طبیعتاً اگرچه خلاف آن صحیح است، دانه های این مهملات در اذهان عمومی کاشته می شود. بنابراین فعالان همانند محصولات مصرفی معمول رسوا می شوند.

بنابراین مقاله رویترز در سرپوش گذاشتن بر نیروهای تازه و نقش واقعی آنها و جنایتهایی که توسط آنها مرتکب شده است و ماهیت واقعی مخالفتها موفق بوده است. از اینرو رویترز، همچون نیویورک تایمز و رسانه های گروهی دیگر، در جهت خدمت به سیستم های امپریالیستی ناتو و ایالات متحده و اتحادیه اروپا، به طور موفقیت آمیزی به اشاعه و انتشار اطلاعات کذب و نادرست پرداخته اند.

در واقع، نیویورک تایمز مزبور، گزارش جانبدارانه ای از وقایع اودسا در غرب و شرق منتشر کرد، مقاله ای که بر مبنای پروپاگاندای تعیین شده غرب نوشته شده بود. مقاله نیویورک تایمز با عنوان " گسترش آشفتگی ها و نا آرامی در اوکراین "، کیف و نخست وزیر حاکم، یاتسنیوک، را قربانیان خیانتکاری روسیه دانسته و یاتسنیوک را قربانی تجاوز و فتنه انگیزی روسیه به تصویر می کشد. گزارشگر تایمز پس از نقل بیانیه التهاب آور و سرشار از دروغ یاتسنیوک که در آن قربانیان اودسا مورد سرزنش قرار گرفته اند و حوادث به وقوع پیوسته "نتیجه عملیات سازماندهی شده ای علیه مردم و اوکراین و اودسا" خوانده شده است؛ به بیان نظرات واشنگتن و کیف در مورد روز حادثه پرداخته است.

4 می 2014، تجمع مردم در مقابل نیروهای امنیتی وزارت کشور که اطراف اداره پلیس شهر بندری بلک سی اودسا حلقه زده اند. (رویترز/گلب گارانیچ)

این مقاله اظهار دارد که " به گفته یاستنیوک، خشونتها حاکی از تمایل روسیه به برگردندان ناآرامی ها به اودسا است، همانند اتفاقی که برای شهرهای شرقی اوکراین روی داد." بلافاصله پس از این بیانیه، که بر اساس شایعات و نه شواهد مستند بوده است، مقاله تلاش کرده با اشاره به کریمه و تمایل پوتین به برقراری مجدد حکومت در "نوووروسیا" ( روسیه جدید)، به توصیف " جاه طلبی های امپریالسیستی روسیه" بپردازد. اینها، استانداردهای تاکتیک های پروپاگاندایی و اطلاع رسانی غلط هستند: ایجاد عقایدی یکسان در اذهان عمومی، چنانکه روابط انتزاعی ( آشوبگران= شبه نظامیان روسی= پوتین= امپریالیسم روسی) اساس درک و سنجش تمامی تحولات می گردد.

در پایان، مقاله تایمز تلاش کرده است بر واقعیتهای اودسا و منطقه شرقی دونتسک- که مرکز ضد فاشیستها و فعالیتهای ضد حکومتی از قبیل بیانیه جمهوری خلق دونتسک می باشد- سرپوش گذارد. گزارشگر نوشته است:

"خشونتهای روز جمعه و آزادی زندانیان در روز دوشنبه موجب برجسته تر شدن تفاوتهای اودسا و شرق شد.: در هر دو مکان، پلیس حامی شورشگران بود. اما اینجا، مبارزان خیابانی جهت رویارویی با گروههای نوووروسیا به طور مداوم از سوی طرفداران و فعالان محلی کیف"" مورد پشتیبانی قرار گرفتند که نتیجه آن وقایع مرگبار روز جمعه بود." در واقع، جمله پایانی هدفی چهارگانه داشت.

اول، جهت اثبات ادعای یاتسنیوک مبنی بر " جنایتکار بودن" نیروهای پلیس؛ چرا که نیروهای پلیس از شرکت در سرکوب و تعدی خواهران و برادران و اقوام و آشنایان خود امتناع کرده اند و بدین ترتیب، حقایق کاملا پنهان مانده و این تعبیر غلط به وجود آمده که اکثر مردم خواستار عدم واکنش به عملیاتهای ضد تروریستی نیروهای کیف هستند.

دوم، این مقاله حاکی از دستکاری اذهان عمومی توسط رسانه های گروهی است. نویسنده بدون هیچ توضیحی بر این حقیقت که پلیس و بسیاری از واحدهای نظامی شهرهای جنوب و شمال به جای اجرای دستورات کیف به حمایت از شورشگران پرداخته اند، سرپوش گذاشته است. ولی گزارش بیطرف این حقیقت را در نظر خواهد گرفت که کودتاگران کیف در صدد جلب رضایت و موافقت مردم نیستند و در واقع آنها گروه کوچکی هستند که بر مبنای خشونت و ارعاب و تحت حمایتهای غرب اداره می شوند. عدم بیان جنبه های مهم واقعه توسط نویسنده و ویراستارانش، به وضوح، حاکی از نفوذ پروپاگاندای غرب بر اهالی رسانه های غرب است.
  
سوم، این مقاله نشان از شک برانگیز بودن نسخه مدیریت شده واشنگتن از حقایق روز واقعه می باشد. مقاله با  بکارگیری از عبارت " فعالان و طرفداران محلی کیف"، ماهیت واقعی نیروهای مجرم را پنهان می کند. نیروهایی که "طرفدار کیف" خوانده شدند، در واقع گروههای شبه نظامی نازی، از جمله جناح راست، بودند که نه تنها آتش اتحادیه صنفی را برافروختند بلکه بازماندگان را با زنجیر و باتون زده و مراقبتهای اضطراری را از آنها دریغ کردند و ... تایمز با " فعالان" خواندن این جنایتکاران، مقام دستیاری واشنگتن و کیف را برعهده گرفته و چارچوب مغرضانه ای را برای خوانندگان خود مهیا کرده است.

در نهایت، این مقاله با قراردادن " فعالان کیف" در برابر " گروههای نوووروسیا"، در واقع با استفاده از شگرد پروپاگاندایی نا محسوسی، باری دیگر دوگانگی را در اذهان خوانندگان نا آگاه به وجود آورده است. گروههای فاشیستی " فعالان" و شورشگران ضد کیفی " گروه نوووروسیا" خوانده شده اند؛ یعنی اینکه آنها نمایندگان اوکراینی نیستند بلکه از عوامل امپریالیستی روسیه می باشند. نویسنده با انکار ماهیت اوکراینی شورشگران، اقدامات جنایی فاشیستها را قانونی جلوه داده و مبارزات صلح طلبانه گروههای ضد فاشیست را غیرقانونی نشان می دهد. بی صداقتی، نمی تواند کلمه مناسبی برای توصیف تاکتیکهای فریبکارانه خبرنگاری باشد.

حوادث مهیب و وحشتناک اودسا، و حملات مرگبار اسلویانسک و کراماتورسک و دیگر شهرهای غربی، بی تردید اوج درگیریهای اوکراین محسوب می گردند. این اقدامات جنایتکارانه نشان دهنده " نقطه بدون بازگشت" هستند- لحظه ای که هرگونه امید به صلح و حل بحران رنگ می بازد. علی رغم پروپاگاندای نا متغیر رسانه های گروهی غرب، جهانیان نمی توانند و نباید این جنایتهای جنگی را به دست فراموشی بسپارند. این جنایتها باید یادآور این مهم باشند که مبارزات اوکراین هزینه ای داشت که می توانست به دلار و یورو و روبل پرداخت شود ولی به لطف کیف و بروکسل و واشنگتن، هزینه آن با خون مردم بیگناه پرداخت گردید.

منبع: تسنیم
برچسب ها: قتل ، عام ، اودسا
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.