سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گفت‌وگو با سید جواد هاشمی به مناسبت روز معلم

شغل اصلی‌ من معلمی است/ بهترین هدیه‌ای که در این روز گرفتم/ پول معلمی برکت دارد

کارگردان و بازیگر کشورمان گفت:‌ محاسبه که می‌کنم می‌بینم از یک اجرای 2 ساعته به اندازه 3 ماه آموزش و پرورش حقوق دریافت می‌کنم ولی بدون اینکه بخواهم شعار بدهم احساس می‌کنم پولی که از معلمی به دستم می‌رسد به مراتب خیلی بهتر خرج می‌شود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،سایت فرهنگ نیوز نوشت: سید جواد هاشمی چهره شناخته شده‌ای در تلویزیون و سینمای ایران است. وی در سال 1344 در تهران متولد شد و تحصیلاتش را در رشته کارگردانی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ادامه داد و در سال 1373 فارغ‌التحصیل شد. سیدجواد هاشمی بیشتر از آنکه خود را مجری و بازیگر و کارگردان بداند، شغل اصلی اش را معلمی عنوان می کند و می گوید شاخه گلی که یک روز توسط یک دانش آموز خاطی گرفته است بهترین هدیه سالهای تدریسش است. مشروح مصاحبه خبرنگار فرهنگ نیوز با سید جواد هاشمی را در ادامه بخوانید:

 

معلمی در حقیقت چشمه هدایت و پرورش انسانهاست

* آقای هاشمی شما عنوان کرده بودید که معلمی شغل اصلی شماست، معلمی چه ویژگی دارد که شما در کنار سایر هنرهای اجرا و بازیگری و ... آن را به عنوان شغل اصلی مطرح میکنید؟

من احساس می کنم معلمی هنر زایش و پرورش است و به همین خاطر با شغلهای دیگر متفاوت است، یک معلم هم پدر است هم مادر و هم خالق انسانیت و علم . به همین دلیل گفته اند معلمی استمرار شغل انبیاست بدون شک برای اینکه انبیا برای پرورش و هدایت آمده اند و معلمی در حقیقت چشمه هدایت و پرورش انسانهاست . به این دلیل من این شغل را بیشتر از مشغله های دیگری که دارم دوست دارم و به آن اعتقاد دارم.

 

* با توجه به فعالیت های تربیتی که داشتید به نظر شما طی این سالها امور تربیتی مدارس پیشرفتی داشته یا نه؟

بدون شک امور تربیتی نسبت به سابق ضعیف شده و دلیلش را هم می توان عدم اختصاص بودجه و قدری هم بی تفاوتی مسئولین در آموزش و پرورش دانست، قدر و منزلت امور تربیتی آنطور که باید و شاید شناخته نشد. فعالیت امور تربیتی خیلی بیشتر از این می توانست باشد ولی متاسفانه می بینیم با اینکه افراد زبده ای مثل آقای کفاش در راس این هرم هستند که من به ایشان ارادت دارم، ولی فکر می کنم آنقدر دستش بسته است که نتوانسته کارهای خیلی بزرگ انجام دهد.

برگزاری جشنواره ها، برقراری ارتباطات فرهنگی و هنری با دانش آموزان و هزاران فعالیت دیگری که می تواند جز کارهای اصلی مربیان تربیتی باشد، امروزه به قدری محدود شده که بچه ها هم مثل سابق که ما در مدارس کار می کردیم خیلی مشتاق به کارهای تربیتی نیستند. قبلا بیشتر استعدادهای هنری در مدارس شکوفا می شد، ولی امروزه به نظر من در امور تربیتی مثل سابق پرورش صورت نمی گیرد.

 

* در این سالی که به نام فرهنگ نامگذاری شده، به نظر شما نقش مربیان تربیتی در بحث جهاد فرهنگی چیست؟

ببینید چون بچه ها خمیرهای سفت نشده و آماده پذیرش افکار تازه و نو هستند، دوران مدرسه می تواند بهترین زمان باشد. البته قدیم ها از یک لفظ نادرست استفاده می کردند و می گفتند "مغز بچه ها را شست و شو می دهند"، واقعا اینطور نیست، بلکه میتوان بچه ها را با فرهنگ، مؤدب و با شخصیت بار آورد، طوری که در ارتباطات اجتماعی موفق عمل کنند. همه اینها را مربی تربیتی می توانست به دوش بکشد. من فکر می کنم هرچه مشکلات اخلاقی جامعه بیشتر میشود یکی از موضوعاتی که باید بیشتر بدان توجه کرد، نحوه تربیت در مدارس است. غفلت مسئولین از مدارس شاید به این دلیل باشد که مسئولین سن شان بالاست و بچه هایشان بزرگ شده اند و بچه های کوچک ندارند که بفهمند آینده جامعه دست اینهاست و بدون شک همه کلیدها برای گشایش قفل دروازه های علم، تربیت و تمدن در دست همین بچه هایی است که الان در مدارس درس می خوانند.

 

معلمی موفق است که نحوه ارتباطش با بچه ها صحیح باشد

* راز ماندگاری یک معلم موفق در ذهن دانش آموزان چه چیز می تواند باشد؟

رمز موفقیت یک معلم در نحوه ارتباطش با بچه هاست، اینکه فکر نکند خیلی با بچه ها فاصله دارد. معلمی که خیلی با بچه ها فاصله دارد و فکر می کند همه رابطه ها باید شاگردی و استادی باشد به نظر من نمی تواند موفق باشد. شاید خیلی از معلم ها فکر می کنند که بچه ها باید با آنها فاصله داشته باشند و اسم این را احترام می گذارند، در حالیکه اینگونه نیست و من فکر می کنم معلم هم بزرگتراست و هم رفیق، هم پدر و مادراست و هم دوست. جمع همه اینها کار خیلی سختی است. ولی معلمی موفق است که این ارتباط را بفهمد. خیلی از معلم ها این را می دانند و به خاطر همین موفق هستند و ارتباطاتشان را خیلی منطقی و درست شکل می دهند.

 

* چقدر هنرهای شخصی شما در امر تربیتی و معلمی تان تاثیر گذار بوده است؟

خیلی! یادم است اجتماعی که درس می دادم خیلی از موضوعات را به صورت نمایشی اجرا می کردم و بچه ها هم خیلی خوب یاد می گرفتند. درصد قبولی بچه ها هم وقتی نمایشی درس می دادم صد در صد می شد. حتی وقتی امتحان نهایی بود. سر کلاس هم اثرات خوبی به جا می گذاشت.

من مجموعه ای کار کردم به نام جُنگ احکام، این کار درس دینی سه کلاس مقطع راهنمایی بود که من نمایشی درس می دادم و به صورت ویدئو در آموزش و پرورش تکثیر شد. چون به صورت نمایشی بود هنوز هم معلمها دنبالش هستند که تکثیر شود و بتوانند با استفاده از آن تاثیر بیشتری بگذارند. من توانسته بودم در سه ساعت، سه هفته یک معلم را به صورت نمایشی تدریس کنم.

 

* هنوز هم به شغل معلمی مشغول هستید؟

مهرماه امسال بازنشسته شدم ولی همچنان خودم را معلم می دانم و بچه ها را اردو می برم و احساس خوبی به بچه ها دارم و سعی می کنم این ارتباط را حفظ کنم.

 

پول معلمی واقعا برکت دارد

* با خیلی از معلم ها که صحبت می کنیم، نظرشان این است که برکت در پولی است که از این راه بدست می آورند. شما در پول معلمی برکت دیده اید؟

بله واقعا درست میگویند. من جاهای دیگر خیلی بیشتر پول درمی آورم، محاسبه که می کنم می بینم از یک اجرای 2 ساعته به اندازه 3 ماه آموزش و پرورش حقوق دریافت میکنم ولی بدون اینکه بخواهم شعار بدهم احساس می کنم پولی که از معلمی به دستم می رسد به مراتب خیلی بهتر خرج میشود و خیلی گره های بیشتری را باز میکند. و من واقعا این را لمس کردم و پول معلمی واقعا برکت دارد.

 

* ارزشمندترین هدیه ای که در مدت معلمی گرفتید چه چیزی بوده؟

من وقتی ابتدایی درس می دادم با یکی از دانش آموزانم بسیار مشکل پیدا کردم. مقصر دانش آموز بود و من دوست داشتم این ارتباط مجددا برقرار شود. تنها کسی که فکر نمی کردم روز معلم برای من هدیه بیاورد همان دانش آموز بود و دیدم برای من یک شاخه گل آورده بود، از نظر مادی ارزش آن چنانی نداشت ولی از نظر معنوی فکر نمی کنم در طول همه این سالهای معلمی اینقدر خوشحال شده باشم شاخه گلی که توسط یک دانش آموز خاطی به دستم رسید و کسی که از کلاس ترد شده بود همین باعث ارتباط مجدد من با آن دانش آموز شد و فکر می کنم خودش هم خیلی از این اتفاق بهره برد و الان هم فکر می کنم جز آدمهای خیلی خوب و فرهنگی کشورمان باشد.

 

* خودتان روز معلم به کسی هدیه می دهید؟

من سالها پیش برای یکی از معلمینم که معلم ادبیاتم بود و باعث شد من با شعر و شاعری آشنا شوم و بدون هیچ تکلف و چشم داشتی به من آموخت که کار ادبی بکنم گل می فرستادم و تشکر می کردم اما سالهاست که اینکار را نکردم و دلیلش هم این است که آن معلم را پیدا نمی کنم.

 

* خاطره ی به یاد ماندنی از سالهای معلمی دارید؟

سخت است آدم چهره معلم کلاس اولش را بعد از سال ها به یاد بیاورد و معلم کلاس اول هم چهره دانش آموزش را تشخیص بدهد. من بعد از 15 سال معلم کلاس پنجم ابتدائی ام را دیدم که احتمالا ایشان الان به رحمت خدا رفته. یک روز در راهروهای آموزش و پرورش منطقه 11 تهران بعد از 15 سال در پای گرد پله ها یک دفعه چشمم افتاد به خانم شهریاری، خیلی عجیب بود خب! من خیلی بزرگ شده بودم، معلم شده بودم، قیافه ام فرق کرده بود. سلام کردم جوابم را داد، گفتم: خانم شهریاری من را می شناسید؟ گفت: تو حتما یکی از بچه هام بودی؟ گفتم: بله. گفت: کدام مدرسه؟ گفتم: دبستان حجت. تا این را گفتم گفت هاشمی خوبی؟ و من اشک در چشمهایم جمع شد و گفتم چطور من را شناختید؟ گفت: معلومه! از چشمات شناختم. احساس کردم یک معلم اینقدر نه حافظه، بلکه قلبش و عشقش پا برجا و ماندگار است و به همین دلیل بچه هایش را فراموش نمی کند. آن لحظه، لحظه قشنگی برای من بود.

 

مسئولین آموزش و پرورش را دریابند

* اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید.

آموزش و پرورش را دریابید. به اعتفاد من جایگاه آموزش و پرورش نباید به اندازه یک وزارتخانه کوچک شود. نباید آموزش و پرورش را با وزارت ورزش و نیرو و ... مقایسه کرد. آموزش و پرورش یک پایگاه وسیع و بزرگ با پتانسیل بی نظیر برای انسان سازی است. این پایگاه نباید مورد فراموشی مسئولین قرار بگیرد.

به مسئولین توصیه میکنم همیشه فکر کنند بچه های دانش آموز در خانه دارند که در حال تربیت است آنوقت یادشان میاید که خودشان روزی دانش آموز بوده اند و امروز مسئول اند. و اگر خوب تربیت نشده باشند جامعه را به سمت فساد و عدم تعادل می کشانند. و بدانند که بچه ها روزی مسئول می شوند و پا جای آنها می گذارند.
برچسب ها: جواد هاشمی ، معلمی ، برکت
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.