سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

داستانک/ نکته‌ای تأمل برانگیز در دعوای زاغ و طاووس!

شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
روزی طاووسی به زاغی گفت: این کفش سرخ که در پای توست لایق پر و بال من است. همانا در هنگام خلقت ما کفش هایمان را اشتباهی پوشیده ایم، من کفش زمخت و سیاه تو را پوشیده ام و تو کفش سرخ و زیبای مرا. زاغ گفت: اگر خطایی شده در پوشیدن لباس هایمان شده، تو لباس زیبا و رنگارنگ مرا پوشیده ای و من لباس سیاه تو را. لاک پشتی که در آن نزدیکی بود گفت: بیهوده دعوا نکنید هیچ اشتباهی رخ نداده، خداوند همه خوبی ها را به یک نفر نداده است بلکه خوبی ها را بین آفریده ها قسمت کرده و هر کس باید به داده خود خرسند باشد.
بردن حسد از حال کسان طرز خرد نیست
زنهار که از طرز خرد دور نباشی
از خلق طمع همچو حسد مایه رنج است
بگسل طمع از خلق که رنجور نباشی
بهارستان جامی

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.