به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، "در زمان پیروزی انقلاب در قم بودم. در تبریز مرحوم آقای قاضی و آقای مدنی هر دو بودند. بعداً که مرحوم آقای مدنی برگشت به همدان، باز آقای قاضی بود. بعد از آنکه آقای قاضی «رضواناللهعلیه» را به شهادت رساندند، مرحوم آقای مدنی رفتند به تبریز. بعداً که ایشان را به شهادت رساندند، آقای مشکینی رفت به آنجا، بعد از آن بنا شد که من بروم.
من رفتم و به امام عرض کردم که من نمیتوانم اداره کنم. ایشان فرمودند شما میتوانید اداره کنید و باید بروید و من ملزم شدم و رفتم به تبریز... بعضی از رفقا میگفتند دوتایی نیست که سه تا نشده باشد... دو تا را شهید کردند، حالا نوبت توست! در آنجا وقتی وارد شدم، اولین خطبهای که خواندم و خواستم خودم را معرفی کنم، گفتم من "مسلم" هستم و از طرف "امام" آمدهام!"
گزارشی از زندگی آیت الله آقای حاج شیخ مسلم ملکوتی رضوان الله علیه
اینها بخشهایی از خاطرات مرحوم آیت الله ملکوتی است که چندی قبل در یکی از مصاحبه های خود بیان کرده بود؛ عاِلمی مجاهد که قبل و بعد از پیروزی انقلاب در دو سنگر دانش و سیاست، مجاهده کرد و سوابق ثبت شده و مانا از خود به یادگار گذاشت.
* از سراب تا نجف اشرف
او که 90 سال قبل در سراب دیده به جهان گشود، از دوران کودکی، آموختن را از معجزه ی پیامبر(ص) آغاز کرد و تعلیمات دینی و دروس حوزوی را در همان حوالی یعنی سراب و تبریز ادامه داد تا اینکه در 18 سالگی و پس از اتمام دورهی سطح در حوزهی علمیهی تبریز، قم را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد و از جوانی با اقیانوس فقه و فقاهت در شهر مقدس قم آشنا شد به طوری که دوری نپایید که خود را در حلقه درسی بزرگانی چون آیت الله العظمی بروجردی و امام خمینی یافت و از کوشش های عمیق علمی در فقه و اصول و فلسفه فروگزار نکرد.
البته نه سراب نه تبریز و نه قم، شیخ سرابی را سیراب نکرد و برای ادامه حرکت علمی اش، فضای فکری در مشهد و نجف را تجربه نمود و علاوه بر دروس فقه و اصول، ریاضیات و هیئت و فلسفه و کلام را در برنامه آموزشی خود قرار داد و هم یادگرفت و هم یاد داد. حضرات آیات: میرزا عبدالهادی شیرازی، سید مهدی حکیم، سید محمود شاهرودی، شیخحسینعلی و سید ابوالقاسم خوئی از بزرگانی بودند که آیت الله ملکوتی از محضر ایشان فیض بُرد و بعدتر که در سال 1346 به قم بازگشت، محفل درسی ایشان با استقبال طلاب همراه شد.
* مبارزات انقلابی در ایران و عراق
ایشان که قبل از شروع نهضت عظیم اسلامی به رهبری امام خمینی با بنیانگذار انقلاب اسلامی آشنایی داشت و از شاگردان خاص وی در بعضی کلاس ها به شمار می رفت، هنگام تبعید امام به نجف در عراق حضور داشت و یکی از استقبال کنندگان آن استقبال تاریخی در نجف اشرف به حساب می آید که علما و طلاب، خودشان را تا "خان النصف" -یعنی کاروان سرایی که در میانه ی نجف و کربلا بود-، رسانده بود و از همان نجف، برنامه های نهضت را پیگیری می کرد و بعد که به ایران بازگشت از اعضای فعال و اصلی در جامعه مدرسین بود و فعالیت های چشمگیری در مبارزه با رژیم پهلوی در قم و آذربایجان داشت به طوری که چندین بار از سوی ساواک تحت تعقیب قرار گرفت و اذیت و آزارهای زیادی از این ناحیه متوجه ایشان شد.
خود ایشان درباره فعالیت های سیاسی اش گفته بود: "بنده پس از بازگشت به ایران در قم ماندنی شدم. در قم علاوه بر فعالیتهای حوزوی اعم از تدریس، تبلیغ و تحقیق از تلاشهای سیاسی و انقلابی هم غافل نبودم. بخشی از فعالیتهای انقلابی بنده در چارچوب جلسات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم صورت میگرفت. در آن ایام جامعه مدرسین تحت این عنوان نبود، بلکه حدود ۱۲- ۱۰ نفر از اساتید حوزه که با هم تفاهم داشتند و همفکر بودند، به نوبت هر هفته در منازل یکی از آقایان جلسه برگزار میکردند و در آنجا پیرامون مسائل روز حوزه، کشور و انقلاب بحث و تبادل نظر میکردند، البته باید متذکر شوم که اصل این تجمع از زمان مرحوم آیتالله بروجردی آغاز شده بود، لکن در آن ایام چون آغاز کار بود، چندان حالت تشکل و انسجام به خود نگرفت، ولی در طول مدتی که به نجف رفتم و برگشتم، این تجمع نسبتاً فعال و منسجم شده بود. بعدها شنیدم در ایامی که در نجف بودم، حضرات آقایان اخوان خامنهای، آقاسیدمحمد و آقا سیدعلی نیز در آن حضور داشتند و جزو اعضای پرتحرک و تأثیرگذار آن بودند، ولی بعدها به مشهد منتقل میشوند."
* خاطراتی از فعالیت های پنهان و آشکار در جامعه مدرسین
آیت الله ملکوتی آن چنان که در پیام رهبر انقلاب نیز بدان تصریح شده است، در دوران اختناق پهلوی، دارای حضور فعال در فعالیتهای سیاسی جامعهی مدرسین قم بود. ایشان در خاطرات خود از جزئیات برنامه های خود و سایر اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم این چنین گفته بود: "پس از شهادت حاجآقا مصطفی تا پیروزی انقلاب که حدود ۱۵ ماه طول کشید، جامعه مدرسین بیش از ۲۰ اعلامیه و بیانیه مهم در رخدادها و حوادث سرنوشتساز انقلاب انتشار داد که همه حاصل این جلسات و بحث و گفتوگوها بود، به عنوان نمونه یکی از این بیانیهها در مورد خلع شاه از سلطنت بود که اولین امضای آن مربوط به من بود. در این ایام، بعضی از اعضای این جلسه در تبعید و زندان به سر میبردند، بعضی دیگر از جمله خود من تحت تعقیب بودند، بهناچار به مدت طولانی شبها در منزل خودم نمیخوابیدم، به منزل داماد یا سایر اقوام میرفتم، ولی با این حال فعالیت تحت عنوان جامعه مدرسین همچنان ادامه داشت تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید.
ما در طول این مبارزات، با جامعه روحانیت تهران و سایر شهرستانها و مراکز استانها ارتباط مستمری داشتیم. تصمیماتی که این جمع میگرفت، فوری به آنها ابلاغ و ارسال میشد. متقابلاً آنها هم وضعیت شهرها را به ما منتقل میکردند. با مراکز دانشگاهی در تهران و جاهای دیگر نیز در تماس بودیم. اغلب راهپیماییها و برنامههای مهم از قبیل راهپیمایی تاسوعا و عاشورا، محکومیت دولت بختیار، فراخوان به ادامه تظاهرات خیابانی و تحصن در دانشگاه تهران، در جلسه جامعه مدرسین طرح و برنامهریزی میشد و به مرحله اجرا درمیآمد. در تحصن دانشگاه تهران، اغلب اعضای محترم به تهران رفتند و در دانشگاه حضور یافتند و چند نفر از اعضای باقیمانده مانند آقای یزدی، آقای راستی و بنده در قم ماندیم و تحصن مسجد اعظم را اداره و هدایت کردیم."
* عزیمت دوباره به قم و ماجرای نامه نگاری با رهبر انقلاب
آیت الله ملکوتی بعد از پیروزی انقلاب به عنوان یکی از معتمدین حضرت امام، مسئولیت های مختلفی به ویژه امامت جمعه ی تبریز را عهده دار شد و در دوران مقدس، نقش بسزایی در بسیج کردن مردم به سوی جبهه ها ایفا کرد و نمایندهی مردم آذربایجان شرقی در دوره های اول و دوم مجلس خبرگان رهبری بود.
ایشان که در مدت امامت جمعه تبریز به فعالیت های گوناگون فرهنگی، علمی و اجتماعی اهتمام داشت، در سال 1384 در پی درخواست گروهی از علمای قم و موافقت رهبر انقلاب، دوباره به شهری پای گذاشت که گام های اصلی برای اجتهاد را در این شهر برداشته بود و هنوز می شد صدای آیت الله العظمی بروجردی، امام خمینی، علامه طباطبایی و بسیاری از بزرگان در کلاس های درس را از آن دوران به خاطر آورد.
قبل از عزیمت ایشان به شهر مقدس قم، رهبر انقلاب پیرو چندین مرقومه از علمای عظام قم، طی نامهای خطاب به آیتالله ملکوتی، ضمن تقدیر از خدمات با ارزش ایشان، از خداوند متعال توفیق مشار الیه را در مقام تدریس و تعلیم در حوزهی مبارکه قم مسألت نمودند و نوشتند: "اخیرا بعضی از اعاظم اعلام قم که از دوستان جنابعالی و مرجع حوائج دینی و فقهی خاص و عام میباشند، طی مرقومههای جداگانه، از اینجانب درخواست کردهاند که انتقال جنابعالی را به حوزه علمیه قم (صانها الله عن المکاره و الفتن) و اشتغال علمی در آن مرکز بزرگ تعلیم فقه و اصول و تفسیر و فلسفه و حدیث و کلام، خواستار گردم."
آیت الله ملکوتی هم در پاسخ به این نامه مرقوم داشت:
محضر مبارک رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای دامظلهالعالی
ضمن تقدیم خالصانهترین ادعیه و مسألت مزید عزت و طول عمر بابرکت آن حضرت، رقیمه کریمه حضرتعالی را همراه نامههای برخی از اعاظم حوزه مقدسه علمیه قم دامت برکاتهم، مبنی بر درخواست حضور اینجانب در حوزه علمیه قم از آن حضرت و ضرورت آن جهت تدریس خارج فقه و اصول و دیگر علوم در آن مرکز بزرگ تعلیم فقه، اصول، تفسیر، فلسفه، حدیث و کلام که حاکی از عنایات خاصه میباشد، زیارت کرده و بسیار مسرور گردیدم. اینجانب خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمین نمودهام و هر آنچه را که صلاح نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد، با فداکاری، حاضر به انجام آن میباشم. از بذل هر آنچه در توان دارم مضایقه نکرده و نخواهم کرد و اوامر حضرتعالی را با جان و دل پذیرا میباشم."
* نخستین روزهای آشنایی و ارتباط با رهبر انقلاب
آیت الله ملکوتی در مدت حضور خود در قم، به تعلیم شاگردان پرداخت و همواره از مدافعان ولایت و نظام اسلامی بود. ایشان در مصاحبه ای درباره ارتباط خود با رهبر انقلاب گفته بود: " وقتی امام جمعه تبریز بودم، آن روزها شورای سیاستگذاری ائمه جمعه نبود. ائمه جمعه سه نفر را انتخاب کرده بودند و دو نفر هم انتصابی بودند. یک نفر امام جمعه قم که آقای مشکینی بود، یکی هم امام جمعه تهران که آیتالله خامنهای بود.
ایشان هم رئیسجمهور بود و هم از طرف امام(ره)، امام جمعه بود که الان هم امام جمعه اصلی تهران خود ایشان است. سه نفر هم انتخابی بودند، یکی بنده بودم، یکی آقای طاهری، یکی هم آقای خاتمی امام جمعه یزد. ما پنج نفر اقلاً در هر ماه یک جلسه داشتیم و راجع به ائمه جمعه کشور صحبت میکردیم. این جلسه در ریاستجمهوری در دفتر آقای خامنهای بود. ارتباطم با آقای خامنهای از اینجا شروع شد. ایشان از حیث مواظبت و عبادت، از حیث دعا و چیزهای دیگر، اخلاق خاصی دارند. من تا به حال از آقای خامنهای یک عیبی ندیدهام. یک آدم مخلص، پاک به تمام معنا. نعمتی است که خدا داده و باید قدرش را بدانیم. من آقای خامنهای را نعمت میدانم.
مردم هم باید این را بدانند. اگر آقای خامنهای نبود و کس دیگری بود، وضع ما اینطور نبود. ایشان یک نعمت الهی است. ما باید قدرش را بدانیم. آقای خامنهای خصوصیتهایی دارد که مردم باید بدانند و توجه کنند. همیشه بالای سرش عکس امام است. این خصوصیت خاصی است. ایشان اصلاً خودش را در مقابل امام هیچی نمیبیند. آیتالله خامنهای دارد اثبات میکند که راه امام را زنده نگاه داشته است...
در فتنه 88 حقیقت مطلب این است که دشمنان اسلام خیلی سرمایه گذاری کردند و شرایط بسیار سختی را به وجود آوردند. اما خدا حفظ کرد و نقش ولایت فقیه و رهبری به خوبی ثابت شد... در ایران تا زمانی که وحدت که متکی به رهبر انقلاب است، حفظ بشود، ما از هیچ چیز ترسی نداریم بحول قوه الهی. همه علما باید متوجه به این معنا باشند که این وحدت را حفظ کنند. حفظ وحدت با چه چیزی میسر است؟ با وحدت حول رهبری. این توصیه من است."
* وداع با عالمی مجاهد از خطه آذربایجان
آیت الله شیخ مسلم ملکوتی روز پنج شنبه 4 اردیبهشت 1393 دار فانی را وداع گفت و حوزه های علمیه را عزادار کرد. رهبر انقلاب نیز در پیام تسلیت به مناسبت درگذشت این عالم مجاهد تصریح کردند: حضور همیشگی این عالم مجاهد در فعالیتهای سیاسی جامعهی مدرسین قم در دوران اختناق و سپس خدمات ایشان در سنگر امامت جمعهی تبریز قهرمان و همراهی و همگامی با رزمندگان دفاع مقدس، سوابق ثبت شدهئی است که از حافظهی تاریخ انقلاب و از دیوان کرامالکاتبین محو نخواهد شد ان شاءالله