توصیه اوراسیا ریویو به امریکا:
به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران،در این مقاله که به قلم " کاوه افراسیابی" تحلیلگر مسائل سیاسی نوشته شده آمده است:
"در یک برهه حساس که مذاکرات هسته ای میان ایران و قدرت های جهانی (یعنی پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد بعلاوه آلمان ) در حال انجام است و نشانه هایی ملموسی از پیشرفت در پرتوتوافق حاصل شده در ژنو در ماه نوامبر گذشته مشاهده می شود، پرهیز از هرگونه اقدامات نادرست که می تواند به این مذاکرات شکننده و ظریف آسیب برساند، مهم است.
همانطور که دکتر محمد جواد ظریف ، وزیر خارجه ایران ، عنوان کرد، ایران با اجازه دادن به بازرسی های بی سابقه ای از امکانات صلح آمیز هسته ای خود به صورت روزانه و اتخاذ چند اقدام " اعتماد ساز " مهم دیگر، تعهدات خود را در چارچوب" توافقنامه موقت" اجرا کرده است. با مذاکرات حسن نیت ، دستیابی به یک توافق نهایی که به منافع و نگرانی های هر دو طرف بپردازد، قطعا امکان پذیر است. این امربستگی دارد به توانایی دولت های غربی در کنار گذاشتن الگوی آشنای تهمت وبدگویی علیه ایران ، که متاسفانه از زمان امضای توافقنامه ژنو بیش از حد در پیش گرفته است . در غیر این صورت ، این مذاکرات محکوم به شکست است .
پژوهشگران روابط بین الملل نمونه های متعددی را از این که چگونه سوء تفاهم ها و قیاس های تاریخی غلط به درگیری ها -به ویژه درخاور میانه- دامن زده اند ، به ما نشان داده اند . به منظور واکنش هوشمندانه در امور جاری خاورمیانه از جمله بن بست هسته ای ایران ،آگاهی از این موضوع و رعایت احتیاط لازم در رابطه با روایت های نابجا که به دنبال یادآوری رویدادهای تاریخی به منظور ترویج ایران هراسی است، مهم است .
در واقع، تاریخ خاورمیانه مدرن مملو از نمونه هایی از تحلیل ها و قیاس های غلط و " سوء تفاهم طراحی شده " برای اتخاذ سیاست های خطرناک و مداخله گرانه است . مثالها عبارتند از: کودتای (1332)1953در ایران که یک دولت دموکراتیک را سرنگون کرد،زیرا پس از ملی شدن صنعت نفت ایران ، غرب آن را " چرخش ایران به کمونیست " تلقی کرد. مثال دیگر حمله سه جانبه به مصر توسط اتحاد انگلستان ، فرانسه و اسرائیل ، پس از اقدام جمال عبدالناصردر ملی کردن کانال سوئز در سال 1956 است که رسانه ها غربی به او لقب " هیتلر خاورمیانه " را دادند.
یک مقایسه بد اغلب نشانه ای از یک بحث تحریف شده یا گمراه کننده است که به جای روشنگری، بیشتر گیج می کند و بدتر از آن، می تواند احتمال پیشگیری از وقوع جنگ را کاهش دهد. مثال سوم، تصمیم دولت بوش در نامیدن ایران به عنوان بخشی از " محور شرارت" در کنار عراق و کره شمالی است ،آن هم بلافاصله پس از نقش سازنده ایران در رابطه با مسئله طالبان در افغانستان. این تحلیل وقیاس فتنه برانگیز، بی دقت و غیر قابل دفاع بود. در اینجا کافی است که بگویم بر خلاف عراق، صدام حسین ، که در یک دهه دوبار به همسایگان خود حمله کرد ، ایران در طول دو قرن گذشته به هیچ یک از همسایگان خود تجاوز نکرده و روابط دوستانه با همه کشورهای همسایه خود را حفظ کرده است. و نه ایران جاه طلبی های سلاح هسته ای دارد، همانظورکه در فتوای مقام معظم رهبری علیه سلاح های هسته ای منعکس شد و گزارش های مختلف آژانس بین المللی انرژی اتمی عدم وجود هر گونه انحراف مواد هسته ای را تایید می کند. هدف از تحلیل های غلط ایران هراسی به وضوح محروم کردن ایران از حقوق " مسلم " هسته ای شامل حق داشتن چرخه سوخت هسته ای غیر نظامی است، که بسیاری از ملت ها بدون هیچ محدودیتی از آن برخوردارند.
در نتیجه، هر گونه تلاش برای لکه دار تلاش ایران برای برخورداری ازحقوق هسته ای مشروع و قانونی خود و مقایسه مضحک آن با " توافقنامه 1938مونیخ " ناشی از تحقیرو توهین به حقیقت است و باید از سوی افراد منطقی رد شود. مبادا فراموش کنیم ، زمانی که محمد خاتمى رئیس جمهور ایران " گفتگوی تمدنها " را در سازمان ملل متحد مطرح کرد برخی از کارشناسان ایالات متحده او را مورد انتقاد قرار دادند ، اعتراض آنها ناشی از کج اندیشی و بدگمانی است که درسطح هنری توسط برخی از فیلم های تبلیغاتی هالیوودی که به عمد ایرانیان را در گذشته و حال اهریمن جلوه می دهند تکمیل می شود .
آخرین مورد از ایران هراسی نا محدود در رسانه های غربی مربوط به هیاهو . جارو جنجال برای طراحی یک ناو هواپیمابر ایالات متحده برای ساخت فیلمی در مورد هواپیمای مسافربری سرنگون شده ایران توسط نیروی دریایی ایالات متحده در سال 1988است . با وجود شفاف سازی ایران در مورد این مسئله ، برخی از رسانه های غربی که در پشت گزارش این خبر(ساخت ماکت ناو هواپیمابر امریکایی) نیت شیطانی داشتند ،از اصلاح گزارش خود امتناع کرده اند. از نظر ایران این نمونه های زننده ایران هراسی نشان دهنده بیماری خطرناکی است که باید غرب آن را رفع و رجوع کند.
"
#####
1- توافقنامه مونیخ : توافق بین آلمان نازی، ایتالیا، فرانسه و بریتانیا در سال ۱۹۳۸ بر سر الحاق نواحی آلمانی نشین سودت چکسلواکی به آلمان نازی میباشد. این قرارداد در بامداد ۳۰ سپتامبر ۱۹۳۸ در شهر مونیخ آلمان بدون حضور نماینده چکسلواکی تصویب شد.
انتهای پیام/