بیتردید قصهپردازی درباره یک شخصیت واقعی دشوارتر از خلق شخصیتهای خیالی و سینمایی است حتی اگر آن شخصیت مصادیق ملموسی در جامعه داشته و به اصطلاح ما به ازای بیرونی داشته باشد.
شخصیتهای سینمایی و نمایشی در ذهن فیلمنامهنویس و کارگردان خلق شده و محصول تخیل اوست، اما ساخت فیلم درباره یک شخصیت واقعی در حوزههای مختلف یک نوع شخصیتنمایی به معنای نمایش و به تصویرکشیدن آن است حتی اگر بازنمایی آن شخصیت بوده و دخل و تصرف کارگردان و نویسنده در آن دخیل بوده باشد.
مخاطبان معمولا از شخصیتهای واقعی با توجه به شهرت آنها شناخت و تصویر ذهنی دارند و پرسوناژ خلق شده از آن را با این تصویر انطباق داده و مقایسه میکنند. شاید دشواری کار در همین نکته باشد. بر همین مبنا میتوان ادعا کرد شخصیت شهید چمران فارغ از نقاط قوت فیلم در «چ» از تصویر ذهنی مخاطب به دور بوده یا دستکم فاصله زیادی دارد به طوری که یک آشناییزدایی وارونه صورت گرفته است. به عبارتی دیگر، اگرچه «چ» روایت بخشی از یک قهرمان است، اما تصویر سینمایی این روایت چندان قهرمانانه نیست. حضور قهرمان معمولا با گرهگشایی و رستگاری همراه است، اما در اینجا چنین تصویری از چمران نمیبینیم. این نه به معنای چهره منفی از وی که به معنای چهرهای سرد و خنثی است. البته این شکل از شخصیتپردازی را میتوان به نوع نگاه و روایت فیلمساز از قهرمانش دانست.
حاتمیکیا به بعد نظامی و چریکی چمران نپرداخته و با این که قصه در بستر فضای جنگی روایت میشود، اما شخصیتی صلحطلب و آرام از او میبینیم که بیشتر در پی آرام کردن التهابات و هیجانات موقعیت جنگی و آدمهایش است. این تضاد اگر مورد انتقاد است نه از حیث اخلاقی ـ اجتماعی که مثلا تحریف تاریخی شخصیت واقعی چمران باشد که ناظر به یک نقد سینمایی است که ازحیث شخصیتپردازی و انسجام درونی آن با ساختار و کلیت قصه واجد یک نوع دوگانگی دراماتیک است. با این حال میتوان «چ» را چمران به روایت «ح» (حاتمیکیا) دانست! بیش از آن که به قول اصغر وصالی (بابک حمیدیان) او را در برابر این پرسش قرار داد که آیا چمران خمینی است یا بازرگان!
اما آنچه فراتر از پرسشهایی که در ذهن مخاطب درباره تصویر چمران مطرح میشود و شاید بتوان آن را اتفاق خوبی تعبیر کرد که توانسته ذهن مخاطب را نسبت به چیستی قهرمان خود برانگیزد. با این حال «چ» یکی از بهترین فیلمهای حاتمیکیا درباره جنگ است که اجرا و کارگردانی بسیار خوبی داشته و نشان از پختگی خاص وی در روایت قصههایش است. اتفاقا این فیلم را باید جنگیترین فیلم حاتمیکیا از حیث تکنیکی و عملیاتی دانست. این حجم از صحنههای مربوط به جنگ و بهرهگیری از جلوههای ویژه میدانی و رایانهای در هیچ کدام از آثار قبلی حاتمیکیا دیده نشده است.
حتی اگر با قصه و کارگردانی فیلم هم مخالف باشید، اما نمیتوانید جلوههای ویژه «چ» را انکار کنید. صحنه مربوط به سقوط بالگرد بدون شک یکی از بهترین، جذابترین و ماندگارترین صحنههای جنگی و جلوههای ویژه در سینمای ایران است که فراتر از استانداردهای معمول سینمای ایران قرار میگیرد. صحنهای که مخاطب را روی صندلی سینما میخکوب کرده و هولناکی آن را به شکلی ملموس به مخاطب منتقل میکند. صحنههایی که خود نشان از شکوه کسانی میدهد که در این شرایط و موقعیت در برابر دشمن ایستادگی کرده و جان خود را فدا کردهاند. عظیم بودن این صحنه، هم از حیث تکنیکی و هم هولناکبودن اتفاق بیش از هر سکانس دیگری در ذهن میماند. البته قوت فیلم از حیث نماهای ویژه فقط به این صحنه ختم نشده و در کل فیلم نماهای جذابی از جلوههای ویژه را شاهدیم که «چ» را در حد یک فیلم استاندارد جنگی بالا میکشد.
اهمیت این ویژگی «چ» زمانی بیشتر میشود که توجه کنیم تمام صحنهها حاصل تلاش متخصصان داخلی است و حاتمیکیا برای تولید این صحنهها و بخشهای مختلف فیلمش به جوانها و دانشآموختههای داخلی اعتماد کرده و از این اعتماد هم جلب توجه کرده است و البته خودش نیز در جایی به کنایه گفت که او هم میتوانسته شخصیتهای خارجی فنی و اسکار گرفته بیاورد و در فیلمش استفاده کند، اما ترجیح داده است از ظرفیت داخل کشور بیشترین بهره را ببرد.
«چ» فیلمی است جنگی، اما با تاویلهای سیاسی ـ اجتماعی درهمتنیده شده که میتوان آن را از حیث جامعهشناختی و علوم سیاسی نیز مورد واکاوی قرار داد. به سادگی نمیتوان از «چ» گذشت و فیلم پرسشهای زیادی را در ذهن شکل میدهد و تازه بعد از پایان فیلم در ذهن مخاطب خاص آغاز میشود. اگرچه فریبرز عربنیا به عنوان بازیگر نقش چمران، شخصیت محوری فیلم است، اما بازی خوب بابک حمیدیان موجب شد شخصیت «اصغر وصالی» نهتنها برجسته شود که بر دل بنشنید.
به عبارتی «چ» را نمیتوان فیلمی تمامعیار درباره چمران دانست؛ زیرا تنها برشی از زندگی و شخصیت او در ماجراهای پاوه بازنمایی میشود و از زندگی خانوادگیش نیز چند صحنه مربوط به خاطرات او با همسر آمریکایی و فرزندانش چیز دیگری نیست. شخصیتهای بزرگ آدمهایی چندبعدی هستند که پرداخت به همه ابعاد شخصیتی آنها در یک فیلم سینمایی کار دشواری است.
شخصیت علمی و عارفانه چمران در این فیلم خیلی پررنگ نیست و تنها اشاراتی به آن میشود. این نه به معنای ضعف اثر یا کارگردانی که در عمق و چند بعدی بودن شخصیتهای بزرگی مثل چمران است.
«چ» روایتی از زندگی فرمانده جنگی است که از صلح سخن میگوید و به جای جنگ بر طبل دفاع میکوبد. «چ» از این حیث یک فیلم تمامعیار دفاع مقدسی است.