سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

پربیننده ترین خبرهای سال 92(76) ؛

سری دوم فیلم "سیصد"؛ خزیدن تفکرات صهیونیستی در هالیوود

سری دوم فیلم "سیصد" همین جمعه‌ای که گذشت یعنی شانزدهم اسفند ماه در سینماهای آمریکا اکران شد.

گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران، سری دوم فیلم "سیصد" همین جمعه‌ای که گذشت یعنی شانزدهم اسفند ماه در سینماهای آمریکا اکران شد و مثل تمام فیلم‌هایی که در ایالات متحده راجع به ایران ساخته می‌شوند به خاطر جنجال‌ها و حواشی کنجکاوی برانگیزش پای عده‌ی زیادی را به سالن‌های سینما باز کرد چون امروزه روز، جنجالی‌ترین مسئله در سطح جامعه آمریکا مسئله‌ی ایران است.

سری اول فیلم سیصد یک توهین بی‌تحلیل و یک عربده کشی مدعیانه بود از طرف ملتی بی‌تاریخ (آمریکا) نسبت به یکی از کهن‌ترین ملل دنیا (ایران)   
 
آمریکایی‌ها در آن اثر سعی کردند پشت تاریخ یونان مخفی شوند تا بزرگترین نقطه ضعفشان را که عدم وجود کهن الگوهایی تاریخی و اجتماعی بود بپوشانند اما سری دوم این  فیلم عربده کشی نیست، مدعیانه نیست و به عبارتی خیلی صریح و سرراست مثل سری اول لات بازی در نمی‌آورد.  

کارگردان سری دوم سیصد، نوآم مورو، یک صهیونیست متولد سرزمین‌های اشغالی است پس باید مطمئن بود سری دوم این فیلم مثل سری اول آن به سبک آمریکایی لات‌بازی در نیاورده بلکه به سبک صهیونیستی خیلی موزیانه و در لایه صحبت می‌کند.   
 
این فیلم را می‌توان به نوعی بازتاب دهنده نگاه استراتژیک رژیم صهیونیستی نسبت به شرایط جدید جهان دانست. 
 
سری دوم سیصد به نبردی کلاسیک میان یونان و ایران باستان می‌پردازد که در تواریخ به جنگ آرتمیس (یا سالامیس) مشهور است.
 
آرتمیس نام زنی است که فرمانده سپاه ایرانیان در این نبرد بوده و باید او را یکی از بزرگترین دریا سالاران تاریخ دانست.  

در نبرد سالامیس دو سوم کشتی‌های یونانی و نیمی از کشتی‌های ایرانی نابود شد و ایرانی‌ها به دلیل همین تلفات عقب‌نشینی کردندو یونانی‌ها که در ابتدا متوجه پیروزی خود نشده‌ بودند صبح روز بعد با شگفتی دیدند که از کشتی‌های ایرانی خبری نیست!   
 
گفتنی است "تمیستوکل" فرمانده سپاه یونان در این نبرد که از ابتدا هم با خشایار شاه نامه‌نگاری داشت بعد از این جنگ رسما به یونان خیانت کرد و به دربار ایران پیوست.   
 
او در نبرد ترموپیل که سری اول فیلم سیصد راجع به آن بود هم فرماندهی سپاه یونان را به عهده داشت اما زاک اسنایدر (کارگردان سری اول سیصد) کاملا با چراغ خاموش از کنار این شخصیت خائن عبور کرد.   
 
به هر حال حالا و در سری دوم فیلم سیصد تمیستوکل در برابر آرتمیس قرار می‌گیرد و علاقمندی اسرائیلی‌ها به قصه این رویایی از آنجاست که در این نبرد توان نظامی هر دو سوی جنگ تقریبا یکسان است و در حقیقت طرفی قافیه را می‌بازد که روحیه‌اش را باخته.   
 
نگاه به لشگرکشی‌های دریایی به عنوان اهرمی برای قدرت نمایی نظامی و به علاوه تأکید بر بالاتر بودن تأثیر قدرت‌نمایی از خود قدرت، مغز آن چیزی‌ست که فیلم سیصد می‌گوید.   
 
معادلات قدرت و شرایط امروز جهان به شکلی درآمده که هر کدام از مدعیان عرصه بین‌الملل، تاکتیک بخصوصی را دربرخورد با شرایط جدید اتخاذ می‌کنند و قصه نیمه تاریخی ونیمه تخیلی سیصد هم بیانی سمبلیک از نگاه استراتژیک رژیم صهیونیستی به شرایط روز جهان است؛   
 
در گذشته گفته می‌شد شوروی می‌توانست چهار بار با بمب‌های اتمی و هیدروژنی‌اش کره زمین را نابود کند و ایالات متحده توان این کار را برای هفت بار داشت.   
 
مسلم است که وقتی حجم تخریبی سلاح‌های کشتار جمعی از حد بخصوصی بالاتر می‌رود، دیگر استفاده از آنها و برانگیختن واکنش طرف رقیب از فرط غیر عقلانی بودن تقریبا غیرممکن می‌شود یا به عبارتی؛ سنگ بزرگ علامت نزدن است.   
 
از چنین جایی به بعد بود که جنگ سرد در جهان باب شد و ترور، جنگ روانی، تحریم، بمب‌باران تبلیغاتی، تحریک گروهک‌های معارض در کشورهای رقیب و ... در دستور کار کشورهای بزرگ قرار گرفته و جایگزین خیلی از لشکرکشی‌های نظامی شد.  

حالا اما پس از گذشت سالها دوباره گزینه‌های نظامی به شکلی دیگر در حال مطرح شدن هستند و سری دوم فیلم سیصد هم ناظر به همین شرایط است که ساخته می‌شود.   
 
وقتی در یک منطقه از جهان بین دو یا چند ابر قدرت رقابت حیثیتی در بگیرد، دیگر فرصت برای اقداماتی مثل تحریم و جنگ روانی و. . .باقی‌ نمانده و لازم می‌افتد که هر کدام از قدرتهای رقیب در آن میدان  چکشی عمل کنند.   
 
اما چکشی عمل کردن هم نمی‌تواند به معنای رویارویی مستقیم نظامی باشد چون همانطور که اشاره شد سنگ بزرگ علامت نزدن است.   
 
پس امروزه روز باید با استفاده از قدرت نظامی صرفا نسق‌گیری کرد.   
 
نسق‌گیری با استفاده از نیروی زمینی اصلا نسق‌گیری نیست چون پیاده کردن نیروی زمینی در خاک یک کشور باید نهایی‌ترین مرحله از نبرد نظامی باشد نه مرحله پیش از نبرد.  

نسق‌گیری با نیروی هوایی هم که معمولا شامل شکستن دیوارهای صوتی، بمب‌باران تأسیسات استراتژیک و... می‌شود بیشتر به (بزن در رو) شبیه است تا عملی مقتدرانه.   
 
با این اوصاف تنها راهی که باقی می‌ماند استفاده از توان دریایی‌ست.   
 
عملکرد روسیه در سوریه و اوکراین کاملا این وضعیت را روشن می‌کند. روسیه کشوری‌ست که به طور سنتی به توان نیروی زمینی‌اش مشهور بود اما با توجه به اوضاع کنونی جهان در حساس‌ترین مواضع خود ناچار است از توان دریایی استفاده کند.   
 
همانطورکه اشاره شد این طریقه نظامی گری ، رویارویی مستقیم  نیست بلکه به نوعی قدرت نمایی است و بازنده چنین بازی‌هایی را باید آن طرف ماجرا دانست که مرعوب رقیب خود شده؛ درست مثل قضیه‌ی جنگ سالامیس که موضوع سری دوم فیلم سیصد است یعنی نسق‌گیری نظامی با استفاده از توان دریایی.   


یادداشت: میلاد جلیل زاده


انتهای پیام/رس
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.