سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چرا نامزدهای انتخاباتی افغانستان از فرهنگ و مواد مخدر حرفی نمی‌زنند؟

حدود سه چهارم تریاک دنیا از افغانستان تامین می شود. بی کاری و توسعه نیافتگی منجر به برخورد بسیار ضعیف دولت مرکزی با این پدیده شده است. نبود زیرساختهای مناسب برای مشاغل دیگر خصوصا مشاغل صنعتی، جامعه سنتی، کاشت آسان و به صرفه خشخاش منجر به هجوم قشر جویای کار به این سمت شده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،پنج مورد از چالشهای پیش روی رئیس جمهور آینده افغانستان را در این گزارش بیان خواهیم کرد. دو مورد از چالشها که نامزدها در مورد آن اظهار نظر کرده و وعده هایی در مورد آن داده اند، ایجاد ارتش توانمند منضبط و اقتصاد پویا است.


 ارتش توانمند و منضبط

سال 2013 سال شومی برای افغان ها بود. سالی که هزاران غیرنظامی را به کام مرگ برد. تلفات غیرنظامیان در 2013، 14 درصد افزایش داشته است. مجموعا 8615 مورد تلفات غیرنظامی مستند سازی شده است. طبق این آمار 7 درصد افزایش کشته شدگان و 17 درصد افزایش زخمی ها نسبت به سال 2012 صورت گرفته است. شورشیان، غیرنظامیان را در سراسر کشور مورد هدف قرار داده اند.




جلوگیری از ایجاد خلا امنیتی پس از خروج احتمالی غالب بیگانگان از کشور، تا حد بسیار زیادی به وجود یک ارتش مجهز و آموزش دیده دارد. بیگانگان با توجه به اینکه در اصل به دنبال تامین امنیت خویش بودند، در این راستا کم و بیش امنیت شهرهای اصلی افغانستان را هم تامین می نمودند. حتی در صورت امضای توافق نامه امنیتی باز هم عده زیادی از نیروهای ناتو و آمریکایی تا پایان سال جاری میلادی از این کشور خارج خواهند شد. آخرین نمونه از خروج نظامیان خارجی هم، به خروج همه نظامیان کانادایی ها و استرالیایی ها که 13 سال پیش به افغانستان آمده بودند، برمی‌گردد. نظامیان کانادایی 21 اسفند ماه 91 افغانستان را برای همیشه ترک کردند.

نظرات نامزدهای انتخاباتی در مورد ارتش توانمند و منضبط:


عبدالله عبدالله: در بخش تامین امنیت ایجاد حاکمیت قانون، حکومت پاسخ‌گو و تقویت نقش مردم در دولت‌داری است. هرچند من مخالف اجباری شدن خدمت سربازی هستم اما به نقش مردم در تامین امنیت باور دارم.

اشرف غنی احمدزی: تفکیک وظایف ارتش و پلیس نقطه بنیادی است که امروز وجود ندارد. ایجاد مرجع واحد تصمیم‌گیری در زمینه امنیت (فرماندهی کل قوا) که بر اساس قانون اساسی از وظایف رئیس جمهوری است، در اولین روز کاری ما انجام خواهد شد.

زلمی رسول: حمایت و توجه به نیروهای امنیتی و تجهیز این نیروها برای اجرای بهتر وظیفه و کاهش تلفات نیازمند تلاش های ما است. آینده روابط ما با کشورهای خارجی از جمله پاکستان در این زمینه مهم است.

عبدالرب رسول سیاف: اولین کاری که می‌کنیم مساله تامین امنیت است. من نمی‌توانم برنامه‌های خودم را توضیح دهم. این برنامه‌ها اگر پیش از تطبیق اعلام شوند، خنثی می‌شوند و جلو آنها گرفته می‌شود. هم از طریق گفت‌وگو و هم از راه تطبیق اصول و مقررات و قانون در مورد کسانی که مرتکب جرم‌هایی می‌شوند که موجب آزار مردم و اخلال در امنیت می‌شوند، برخورد خواهد شد.

گَل آغا شیرزی: نقش مردم در تامین امنیت تعیین کننده است. همه مردم شاهد هستند که من در ولایت ننگرهار، امنیت را تامین کردم.



محمد نعیم: صلح و امنیت به همدیگر وابسته است. تقویت نیروهای امنیتی افغانستان و قدردانی از آن‌ها در تامین امنیت موثر است. مبارزه با فساد اداری با ایجاد کمیسیون مستقلی که در برابر فساد در داخل نهادهای امنیتی فعالیت کند، در صدر برنامه‌های ما قرار دارد. امنیت تا زمانی که مردم به آن باور نداشته باشند و از آن حمایت نکنند، تامین نخواهد شد.

هدایت امین ارسلا:
نیروهای امنیتی ما باید تجهیز شوند. به غیر از ناتو، باید کشورهای دیگر، از جمله روسیه کمک کنند که نیروهای امنیتی ما مجهز شوند و آموزش ببینند.

قطب الدین هلال: باید ریاست عمومی امنیت ملی را بیشتر فعال کنیم و آن را تبدیل به یک نهاد ملی کنیم. پلیس را باید نیرومند و ملی کنیم و ارتش را مجهز و فعال بسازیم. ارتش باید از دو بخش تشکیل شود که یک بخش افسران حرفه‌ای با حقوق  و مزایای دائمی باشند و بخش دوم که از طریق دوره اجباری سربازی خدمت کنند. افزایش سطح زندگی نیروهای امنیتی به تقویت امنیت کمک می‌کند.

داوود سلطان زوی: من با حضور نیروهای خارجی برای آموزش و پرورش نیروهای امنیتی افغانستان موافق هستم و تاکید خواهم کرد که حضور این نیروها باید با هدف رسیدن نیروهای امنیتی افغان به خودکفایی باشد.


چالش چهارم: اقتصاد پویا

قانون اساسی افغانستان بازار آزاد را نظام اقتصادی این کشور معرفی کرده است.در ده سال گذشته اقتصاد افغانستان به‌طور میانگین هر ساله رشدی ده‌ درصدی را تجربه کرده‌است و تاثیرات مثبت این رقم رشد به‌طور ملموس در ابعاد مختلف اجتماعی دیده می‌شود (1).



آینده‌ اقتصاد افغانستان و شکستن زنجیر وابستگی اقتصادی به یکی از گرم‌ترین مباحث حلقات سیاسی افغانستان مبدل شده و می‌توان بازتاب آن را در سخنان نامزدهای ریاست جمهوری نیز مشاهده کرد. تمام نامزدها بهبود وضع اقتصادی مردم را یکی از محورهای عمد‌ه مبارزات انتخاباتی خود قرار داده‌اند.

برنامه های ارائه شده توسط نامزدها تا به حال بیانگر توافق مشترک آنها روی نقش فعال‌تر دولت در عرصه اقتصاد کشور می‌باشد. بیشتر نامزدها بر این عقیده‌اند که دولت باید به‌گونه‌ای فعال به‌ سوی رشد صنعت و حمایت از تولیدات داخلی توسط بخش خصوصی گام بردارد. این برنامه‌های اقتصادی به‌ نوعی نشان دهنده چرخش بزرگ کارگزاران افغانستان از سیاست اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد است که در ده سال گذشته رواج داشته‌است. به نظر می‌رسد که تمامی نامزدها در پی تغییر نظام اقتصادی از بازار آزاد به اقتصاد مختلط هستند.

نظرات نامزدهای انتخاباتی در مورد اقتصاد پویا:

عبدالله عبدالله: در بخش‌های مربوط به تولیدات زراعتی که افغانستان به خودکفایی نسبی رسیده، باید صادرات از طریق ایجاد اتحادیه‌ها برای دهقانان، مزارع زراعتی، ایجاد بانک زراعتی و زمینه سازی برای بسته بندی محصولات زراعتی تشویق شود. برنامه ما این است که در صد روز نخست کار خود، برنامه یک‌ساله و در سال اول کار خود برنامه پنج‌ساله توسعه اقتصادی را اعلام نماییم که برنامه توسعه روستایی برای و فقرزدایی شامل آن است.



اشرف غنی احمدزی: به عنوان یکی از ده کشور فقیر دنیا زیاد‌ترین پول را ما صادر می‌کنیم. یعنی این که پول است، سرمایه نیست. آب داریم اما استفاده نمی‌کنیم، انسان داریم ولی به کمترین قیمت و در بدترین شرایط نیروی انسانی خود را صادر می‌کنیم. باید قمیت مسکن به حدی پایین بیاید که مثلا یک جوان پس از ۱۰ تا ۲۰ سال کار، صاحب مسکن شود.

زلمی رسول: در سال‌های گذشته ما افغانستان بعد از ۲۰۱۴ را مطالعه کردیم. اجلاس بین‌المللی بن که حمایت سیاسی آینده از افغانستان را تضمین کرد و اجلاس شیکاگو که در آن تعهد شد در شرایط دشوار اقتصادی، جامعه جهانی برای ده سال نیروهای امنیتی ما را سالانه ۴.۱ میلیارد دلار کمک خواهد کرد. پولی را که از اجلاس توکیو به دست می‌آوریم باید در پروژه‌هایی مصرف کنیم که زیربناهای اقتصادی افغانستان را می‌سازند تا بتوانیم شغل ایجاد کنیم و در مرحله دوم بتوانیم از معادن، زراعت و خدمات استفاده کنیم و در نهایت خودکفا شویم.

عبدالرب رسول سیاف: برای ثبات اقتصادی، نیاز داریم که اول از میزان فقر در جامعه بکاهیم. برای از بین بردن عوامل فقر باید از منابع طبیعی خود به صورت برنامه‌ریزی شده استفاده کنیم. باید شغل ایجاد شود و درصد بیکاری پایین بیاید. در این صورت، بخش عمده فساد از بین می‌رود.


گَل آغا شیرزی: در اقتصاد نقش همه مهم است. باید به حقوق زنان احترام بگذاریم، چون اهتمام به حکومتی قوی داریم. قانون اساسی خود را تطبیق می‌کنیم و حکومت قانونی می‌سازیم. حالا دیگر دوران مصلحت‌گرایی‌ها گذشته و باید کار را به اهل کار بسپاریم

محمد نعیم: وضعیت اقتصادی بعد از ۲۰۱۴ نیازمند مدیریت سالم است. به نظر من در توسعه دو موضوع مهم است. یکی فقر که ۵۰ درصد مردم در فقر زندگی می‌کنند و جای تاسف است که با وجود این همه کمک‌هایی که به افغانستان شده‌است، ما در چنین وضعی قرار داریم.
 
هدایت امین ارسلا: باید روابط خود را با همسایه‌ها بیشتر کنیم و بتوانیم به عنوان نقطه اتصال میان این کشورها عمل کنیم تا افغانستان به مرکز اقتصادی و تجارت منطقه بدل شود. افغانستان در چند سال آینده نیازمند کمک‌های اقتصادی جهان خواهد بود، اما همزمان باید خود را برای خودکفایی آماده کنیم.

قطب الدین هلال: بیش از شانزده میلیارد دلار پولی که در اجلاس توکیو وعده داده شد، پیش شرطش مبارزه با فساد اداری است. ما نیازمند داشتن روابط خوب با کشورهای همسایه هستیم، چون می توانیم به آسانی با آنها و یا از طریق آنها تجارت کنیم و برای جوانان زمینه آموزش در خارج را فراهم کنیم. ما نیاز زیادی به روابط خوب با همسایه‌ها از جمله پاکستان داریم.

داوود سلطان زوی: اولین کار ما حاکمیت قانون و فقرزدایی از طریق حکومت‌داری خوب خواهد بود که خود به خود منتج به توسعه اقتصادی می‌شود. با اجرای برنامه‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و درازمدت در بخش‌هایی که به نفع افغان‌ها است، از جمله زراعت کار خواهیم کرد تا اقتصاد را رونق بدهیم.

پس از ذکر دو چالش بالا، اکنون به توضیح چالشهایی خواهیم پرداخت، که نامزدهای ریاست جمهوری اظهار نظری در این مورد نکرده اند. ما به تبیین این چالشها اکتفا می کنیم.


چالش پنچم:  ایجاد هویت ملی فراگیر

با توجه به سنتی بودن جامعه افغانستان، هویتهای فروملی بیش از هویت ملی دیده می شوند. این مساله در ترکیب نامزدهای انتخاباتی نیز دیده می شود. طبیعی است که سیر بنیادهای هویتی در افغانستان شاید نیاز به یک یا دو دهه برای تکامل داشته باشد. حداقل این است که رئیس جمهور جدید می تواند با تدابیرش از روند انتشار اصالت هویت های فرو ملی (قومی) بر هویت ملی جلوگیری کند. اولین  قدم در راستای حل این چالش روی کار آمدن رئیس جمهوری است که سبد آرای انتخاباتی اش نه در یک گروه یا قبیله خاص بلکه در تمامی کشور گسترده شده است. پراکندگی این آرا باید در تمام افغانستان محسوس باشد تا "تغییر و امید" در سرتاسر کشور حاکم شود.



چالش ششم: مداخله آمریکا در امور داخلی افغانستان خصوصا امور فرهنگی

 آمریکا و سایر قدرت های فرامنطقه ای با نفوذ ده ساله در افغانستان توانسته اند ارزشهای فرهنگی جوامع غربی را در میان مردم افغانستان معرفی و تاحدودی تثبیت نمایند. رشد رسانه ها در نیل به اهداف مداخله جویانه آمریکا نقش بی بدیلی ایفا کرده است. در ده سال گذشته سرعت رشد رسانه ها در افغانستان نشان از حمایت مالی- تجهیزاتی کشورهای غربی از این رسانه ها دارد. حدود 50 کانال تلویزیونی، 160 کانال رادیویی و 1000 روزنامه در افغانستان است.

این رسانه ها فقط در زمینه تغییر سبک زندگی و ارزشهای جامعه افغانستان قدم برنمی دارد و در صورت لزوم به ابزار فشاری در دست غربی ها تبدیل می شوند. بارزترین نمونه فشارها بر دولت مرکزی آن جا بود که  این شبکه ها پیام هایی را در جهت فشار بر کرزی برای امضای توافقنامه امنیتی با آمریکا پخش می کردند. این پیام ها با هشدار شدید اللحن کرزی مواجه شد.

کرزی از چالش ذکر شده بسیار ناراحت بوده است. او در سفر آذر ماه خویش به تهران این ناراحتی را به مسئولین ارشد اجرایی ایران انتقال داده بود (2). او تصریح کرده بود که همه این رسانه ها- خصوصا 50 کانال تلویزیونی- برای آمریکایی ها کار می کنند و آمریکایی ها با این کار برای مردم افغانستان فرهنگ سازی انجام می دهند. او پس از این مطلب هشدار داده بود که در دام تلویزیون خصوصی نیفتید.



چالش هفتم: کشت و تجارت بی رویه مواد مخدر

حدود سه چهارم تریاک دنیا از افغانستان تامین می شود. بی کاری و توسعه نیافتگی منجر به برخورد بسیار ضعیف دولت مرکزی با این پدیده شده است. نبود زیرساختهای مناسب برای مشاغل دیگر خصوصا مشاغل صنعتی، جامعه سنتی، کاشت آسان و به صرفه خشخاش منجر به هجوم قشر جویای کار به این سمت شده است.

دلالان بازار هم از این کشت مناسب استفاده نموده و مبادی ترانزیت این کالا را به سراسر دنیا فراهم می‌سازند. ایجاد این شبکه های مواد مخدر تهدید امنیتی جدی برای افغانستان است؛ چرا که آسیب‌های اجتماعی پیش آمده از بزهکاری فروش و تجارت مواد مخدر به سمت جامعه افغانستان سرازیر می شود.



این چالش دهه هاست که در افغانستان ریشه دوانده است. برای حل این چالش افغانستان نیازمند استراتژی جامعی  است که مبتنی بر همکاری کشورهای همسایه- خصوصا ایران- برای کاهش تجارت و حتی کاشت این محصول در افغانستان باشد.
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.