سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

داستان فدك و مسائل پیرامون آن؛

پاسخ اميرالمؤمنين عليه ‏السلام به ابوبكر و عمر در مورد فدك

از اولين برخورد غاصبين درباره‏‌ى فدك مشخص شد كه نقشه‌‏هاى شومى در سر دارند.

به گزارش گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران به نقل از سایت شهید آوینی؛ پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ابوبكر و عمر نزد اميرالمؤمنين عليه‌‏السلام آمدند و گفتند:
 
درباره‏‌ى آنچه از پيامبر باقى مانده چه می‌‏گوئى؟
 
    فرمود: ما از همه‌‏ى مردم به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله سزاوارتريم.
 
    عمر گفت: حتى نسبت به اموالى كه در خيبر است؟

    فرمود: حتى اموالى كه در خيبر است. عمر پرسيد: حتى نسبت به اموالى كه در فدك است؟
 
    فرمود: حتى اموالى كه در فدك است.
   
    عمر گفت: مگر به قيمت جدا كردن گردنهاى ما با ارّه باشد، كه هرگز چنين چيزى نخواهد شد!!!

ارائه‌‏ى سند فدك توسط حضرت زهرا

 
ارائه‏‌ى سند فدك توسط حضرت زهرا عليهاالسلام (1)

از اولين برخورد غاصبين درباره‏‌ى فدك مشخص شد كه نقشه‌‏هاى شومى در سر دارند.
 
به همين جهت، عمر به حضرت زهرا عليهاالسلام گفت: آن نوشته‏اى كه مى‏گفتى پدرت پيامبر درباره‏ى فدك برايت نوشته بياور! پس از غصب فدك، اين اولين اقدامى بود كه حضرت زهرا عليهاالسلام انجام داد و سند فدك را آورد و به ابوبكر نشان داد و فرمود: اين نوشته‏ى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله براى من و فرزندانم است.
 
اين سند هنگام بخشيدن آن از سوى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به فاطمه عليهاالسلام به امر آنحضرت و به دستخط اميرالمؤمنين عليه‏السلام و به شهادت آنحضرت و ام‏ايمن تنظيم شده بود و متن آن بعنوان «اعطائى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به دخترش فاطمه عليهاالسلام» بود.
    نصرت‏ طلبى حضرت زهرا و اهل‏بيت در سايه‏ فدك
 
اقدامى كه هيچكس- نه غاصبين و نه مردم- انتظارش را نداشتند اين بود كه اميرالمؤمنين و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسين عليهم‏السلام دسته‏جمعى حركت كنند و بر در خانه‏ى مهاجرين و انصار بيايند و از آنان درباره‏ى حقوق از دست رفته‏ى خود كمك بخواهند. اين اقدام معرفى خوبى براى مردم بود كه هم خود را بشناسند و هم آيندگان آنان را بشناسند.
 
مردمى كه درِ خانه‏ى خود را باز مى‏كردند و خود را با تنها يادگار پيامبرشان روبرو مى‏ديدند از هر جهت عاجز مى‏شدند و از نظر اعتقادى و اخلاقى و وجدانى خود را محكوم مى‏يافتند. ضربه‏ى مؤثر نصرت‏طلبى خاندان وحى واقعاً كار بجائى رسيده باشد كه سيدةالنساء عليهاالسلام به همراه جانشين حقيقى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و دو آقاى اهل بهشت به نمايندگى از ذات اقدس الهى و پيامبر گرامى صلى اللَّه عليه و آله، بر در خانه‏هاى ياران سابق پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بيايند و از آنان بخواهند كه دين خدا را يارى كنند؟
 
آيا چه جوابى براى اين منظره آماده كرده بودند؟ اين اقدام از سوى خاندان وحى هم عجيب بود، ولى مسئله بر سر منافع شخصى نبود، بلكه از اين طريق مسئله‏ى اتمام حجت بر تمام خلق مطرح بود و بايد هر نقطه‏ى مبهمى در اين قضايا رفع مى‏شد. با اين اقدام بر همگان روشن شد كه واقعاً مردم طرفدار غاصب بودند و گرايش اعتقادى اكثريت بدان سو بود. اينك كه باطنها آشكار شد حقيقت نيز روشن مى‏شود و آنچه ناگفتنى است عيان مى‏گردد. چگونگى برنامه‏ى كمك‏خواهى اميرالمؤمنين عليه‏السلام حضرت زهرا عليهاالسلام را به همراه امام حسن و امام حسين عليهماالسلام تا چهل روز، هر روز سوار بر مركبى مى‏نمود و به در خانه‏ى مهاجرين و انصار مى‏برد.
 
حضرت زهرا عليهاالسلام به آنان مى‏فرمود: «اى مهاجرين و انصار، خدا را و دختر پيامبرتان را يارى كنيد. شما روزى كه با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بيعت كرديد بر سر اين بيعت كرديد كه از او و فرزندانش حمايت كنيد و از آنها منع كنيد آنچه از خود و فرزندانتان منع مى‏كنيد. بياييد و به بيعت خود نسبت به پيامبر وفا كنيد».
 
ولى احدى به حضرت جواب مثبت نداد. برخورد خاص حضرت زهرا عليهاالسلام با معاذ بن جبل حضرت به معاذ بن جبل يكى از بنيانگذاران سقيفه رسيد و فرمود: اى معاذ بن جبل، من به عنوان كمك‏ خواهى نزد تو آمده‏ام و تو با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بيعت كردى كه او و فرزندانش را يارى كنى و آنچه از خود و فرزندانت دفع مى‏كنى از آنان نيز دفع كنى. اكنون ابوبكر فدك را غصب كرده و نماينده‏ى مرا از آن اخراج نموده است. معاذ گفت: ديگرى هم با من هست؟ فرمود: نه، هيچكس به من پاسخ مثبت نداد. معاذ گفت: كمك من به كجا مى‏رسد؟!
 
حضرت زهرا عليهاالسلام از نزد معاذ بيرون آمد و فرمود: «ديگر با تو سخن نمى‏گويم تا نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بروم. بخدا قسم كلمه‏اى با تو حرف نمى‏زنم تا من و تو نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله جمع شويم».
 احتجاج فاطمه زهرا با ابوبكر و پاره كردن سند فدك توسط عمر
 
 از آنجا كه گرفتن سندى مبنى بر بازگرداندن فدك، دليلى بزرگ بر حقانيت فاطمه عليهاالسلام به اقرار خصم بود و مُهر غاصبيت را بر پيشانى آنان مى‏زد، بايد تلاشى در اين باره صورت مى‏گرفت، اگر چه در مرحله‏ى بعد آن سند و مدرك پاره شود و مورد اهانت قرار گيرد، چرا كه هر رفتار نامطلوب با نوشته‏ى غاصب ضربه‏اى بر پيكر خود اوست.
 
لذا براى بار سوم حضرت زهرا عليهاالسلام به دستور اميرالمؤمنين عليه‏السلام نزد ابوبكر رفت. استدلال حضرت زهرا عليهاالسلام نزد ابوبكر اميرالمؤمنين عليه‏السلام به حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: نزد ابوبكر برو در حالى كه تنها باشد، چرا كه از عمر زودتر منفعل مى‏شود. نزد او برو و چنين بگو: ادعاى مقام پدرم و خلافت او را كرده‏اى و جاى او نشسته‏اى؟
 
اگر فدك ملك تو هم بود و من از تو مى‏خواستم كه آن را به من ببخشى بر تو واجب بود آن را به من بدهى. حضرت زهرا عليهاالسلام نزد ابوبكر آمد و اين مطالب را به او فرمود. نوشتن سند براى ارجاع فدك ابوبكر گفت: «راست مى‏گويى». سپس ورقه‏اى خواست و بر آن نوشته‏اى مبنى بر بازگرداندن فدك نوشت.
 
حضرت زهرا عليهاالسلام نوشته را برداشت و از نزد ابوبكر بيرون آمد. محو و پاره كردن سند توسط عمر عمر به آنحضرت رسيد و گفت: اى دختر محمد، اين نوشته‏اى كه همراه توست چيست؟ فرمود: نوشته‏اى است كه ابوبكر براى برگرداندن فدك برايم نوشته است. گفت: آن را به من بده.
 
ولى حضرت ابا كرد و آن را نداد. در اينجا عمر براى گرفتن كاغذ جسارتى عظيم به حضرت زهرا عليهاالسلام نمود كه قلم در اداى آن گريان و زبان از گفتن آن شرمنده است.  به قيمت اهانت به ساحت اقدس بانوى جهان، عمر نوشته را از آن حضرت گرفت و ابتدا با آب دهان نوشته‏ى آن را محو كرد و سپس آن را پاره نمود. (2)

پی نوشت:
    1 - بحارالانوار: ج 21 ص 23. نوائب‏الدهور: ج 3 ص 148. عوالم‏‌العلوم: ج 11 ص 574. مجمع ‏النورين: ص 137.
 
    2ـ بحارالانوار: ج 29 ص 192.


انتهای پیام /اس
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.