سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

پیوند ناگسستنی فرهنگ ارمنی با فرهنگ و تمدن ایران بزرگ

مشترکات ایران و ارمنستان بنا بر سروده‌های شاهنامه و كتب تاریخی، سرزمین نخستین و زادگاه ارمنیان میان دریای مازندران و آمودریا و دریاچه آرال بوده است.

به گزارش باشگاه خبرنگاران ، مشترکات ایران و ارمنستان بنابر سروده‌های شاهنامه و كتب تاریخی، سرزمین نخستین و زادگاه ارمنیان میان دریای مازندران و آمودریا و دریاچه آرال بوده است.
 
بنابر "وندیداد" (بخشی از اوستا) همین سرزمین خاستگاه آریاییان است و از همین‌رو ارمنیان یكی از تیره‌های آریایی هستند به قولی در اوایل هزاره دوم پیش از میلاد گروه كثیری از اقوام آریایی از شمال دریای مازندران به سوی جنوب به حركت درآمدند. 
 
بخشی از آنان كه ارمنیان بودند، چون به سرزمینی رسیدند، كه بعدها، ارمنستان نامیده شد، در آن سرزمین اقامت گزیدند، دسته دیگر به حركت خود به سوی جنوب ایران ادامه دادند، ارمنیان امروزه در بسیاری از شهرهای ایران از جمله ارومیه ، اصفهان و اهواز سكونت دارند. 
 
در كتیبه‌های آشوری سده نهم پیش از میلاد ، از اقوام "پارسواش"یاد شده است كه در حوالی دریاچه ارومیه زندگی می‌كردند، سپس در اوایل سده هفتم پیش از میلاد در سالنامه‌های آشوری از مردم "پارسواش" نام برده می‌شود كه با مردم انزان به ایلامی‌هایی كه بر علیه آشور می‌جنگیدند یاری داده‌اند. 
 
در اواخر سده هفتم پیش از میلاد ارمنیان به رهبری بارویر به دولت ماد در براندازی دولت آشور یاری دادند ، و به پاس آن، بارویر رهبر ارمنیان، به عنوان پادشاه ارمنستان تاجگذاری كرد. 
 
در نظام حكومتی ایران در روزگار هخامنشیان سومین جایگاه بعد از پارس‌ها و مادها از آن ارمنیان بود.
 
سرداران ارمنی فرماندهی سپاهیان ایران را بر عهده داشتند پس از كشته شدن كمبوجیه ارمنستان شورش كرد، چون سلطنت بر داریوش مسلم گردید یكی از سرداران ارمنی خود به نام دارشیش را مامور فرونشاندن شورش ارمنستان كرد.
 
در نبرد داریوش هخامنشی با اسكندر مقدونی، جناحین راست و چپ سپاه ایران را سپاهیان ارمنی به فرماندهی سرداران ارمنی تشكیل می‌دادند. 
 
شش فرمانده جناح راست یرواند (داماد شاهنشاه هخامنشی) و فرمانده جناح چپ میترا اوستس (Mitra – ustes) بود، پس از پیروزی مقدونیان یرواند در ارمنستان ادعای استقلال كرد و به سلطنت پرداخت. 
 
خاندان یرواندیان كه بر ارمنستان فرمان می‌راندند سیاست ضد سلوكی داشتند و تا حدودی توانستند استقلال ارمنستان را حفظ كنند. 
 
در سال 189 پیش از میلاد آرتاشس اول كه خود را منسوب به خاندان یرواندیان می‌كرد بر تخت سلطنت ارمنستان جلوس كرد و ارمنستان را به عظمت و قدرت رساند.
 
تیگران دوم نواده آرداشس كه در تاریخ ارمنیان به تیگران كبیر اشتهار دارد به توسعه سرزمین‌های متصرفی پرداخت و حدود ارمنستان را از شمال به آغوانك یا آلبانیا (ارمنیان به سرزمینی كه در قفقاز و در شمال رودخانه كر قرار گرفته است، آغوانك یا آلبانیا می گویند و نویسندگان فارسی زبان آن خطه را اران می‌خوانند.)، از شرق به دریای خزر، از جنوب تا نزدیك فلسطین و از غرب به دریای مدیترانه رساند.
 
سپاهیان تیگران دوم طبق توصیف مورخین یونانی به غیر از ارمنیان شامل اهالی آذربایجان، كردوك، عربها، گرجی‌ها، و آلبان‌ها یا آغوانك‌ها (اهالی اران) بود. 
 
روابط ایرانیان و ارمنیان در روزگار اشكانیان بسیار صمیمانه‌تر و نزدیك‌تر گردید، اوتوما دختر تیگران دوم با مهرداد اشكانی شاهنشاه ایران زمین پیوند زناشویی بست، دختر آرتاوازد سوم(55 ـ 34 پیش از میلاد) با پاكور ولیعهد و فرزند ارُد، شاهنشاه ایران زمین ازدواج كرد.
 
در دهه هفتم سده اول میلادی بلاش اشكانی برادر خود، تیرداد را به سلطنت ارمنستان منصوب كرد، تیرداد بنیانگذار سلسله اشكانی در ارمنستان گردید و یك شاخه از سلاطین اشكانی نزدیك به چهارصد سال در ارمنستان سلطنت كردند. 
 
 
چون اردشیر بابكان سلسله اشكانیان را در ایران منقرض كرد، شاهزادگان، رجال و نجیب‌زادگان اشكانی به ارمنستان گریختند و به پادشاه اشكانی ارمنستان پناهنده شدند، در سال 301 میلادی مسیحیت دین رسمی ارمنستان اعلام شد.
 



ایران و ارمنستان 
 

در سال 428 میلادی سلسله اشكانیان در ارمنستان منقرض شد، امیران ارمنستان به اطاعت دولت ساسانی درآمدند، یزدگرد دوم در سال 447 میلادی فرمانی صادر كرد كه در ارمنستان سرشماری به عمل آید، پس از سرشماری مالیات سنگینی بر مناطق آباد و همچنین مناطق غیر مسكون و ویران ارمنستان وضع كرد.
 
سپس دستور داد كه ارمنیان باید دین مسیح را ترك گفته پیرو دین زرتشت گردند، در ارمنستان شورایی از امیران ارمنی تشكیل گردید و كلیه امیران هم‌پیمان گشتند كه تسلیم خواست یزدگرد نشوند. 
 
یزدگرد نیرویی فراوان برای سركوبی ارمنیان به ارمنستان گسیل داشت، در ظهر روز بیست و چهارم ماه مه سال 451 میلادی در دشت ماكو نبرد خونینی بین ارمنیان به فرماندهی وارتان مامیگونیان با سپاهیان یزدگرد در گرفت. 
 
وارتان مامیگونیان سپهسالار ارمنیان همراه با یك هزار و سی و شش تن از سپاهیان و سرداران ارمنی در جنگ كشته شدند، شبانگاه كه دو سپاه از یكدیگر جدا شدند نیروهای ارمنی صحنه كارزار را ترك گفتند. 
 
سپاه ساسانی بدون اخذ نتیجه بازگشت، پس از این نبرد، یزدگرد از تغییر دین ارمنیان منصرف گردید، فیروز شاهنشاه ساسانی، در سال 460 میلادی مجددا در صدد زرتشتی كردن ارمنیان برآمد.
 
ارمنیان دوباره سر به شورش برداشتند و سپاهیان فیروز را در نزدیكی روستای آگور به سختی شكست دادند، پافشاری پادشاهان ساسانی برای تغییر دین ارمنیان باعث شد كه ارمنیان و ایرانیان كه دو برادر هم‌خون و هم‌نژاد بودند از یكدیگر فاصله بگیرند. 
 
مشترکات فرهنگی ایران و ارمنستان 
 

زبان ارمنی یكی از شاخه‌های مستقل زبان هند و اروپایی است كه با زبان فارسی روابط خویشاوندی نزدیك دارد، به روزگار اشكانیان، ایرانیان و ارمنیان به راحتی زبان یكدیگر را درك می‌كردند. 
 
بسیاری از واژه‌های پهلوی اشكانی هم‌اكنون نیز در زبان ارمنی مشاهده می‌گردد، تعداد كثیری از نام‌های اشكانی به وسیله ارمنیان حفظ گردیده است، گرچه پاره‌ای از این نام‌های اصیل ایرانی اینك برای ایرانیان نامانوس و ثقیل به نظر می‌رسد. 
 
گاه‌شماری ارمنیان در ارمنستان باستان همانند گاه شماری ایرانیان عبارت بود از: دوازده ماه سی روزه كه پنج روز باقی مانده (خمسه مسترقه) را ایرانیان به آخر ماه هشتم و ارمنیان به آخر ماه دوازدهم می‌افزودند، هر روز از روزهای ماه‌های ارمنیان همانند ایرانیان نامی خاص داشت. 
 
داستان‌ها و افسانه‌های ایرانی و ارمنی شباهت بسیار به هم دارند و از یكدیگر متاثر گردیده‌اند، آرش كمانگیر با جانفشانی و فداكاری و با پرتاب تیر مرز ایران و توران را تعیین كرد و ایرانیان از حصار خارج گشتند، و هایگ كمانگیر با تیری كه در چشم بعل دوخت ارمنیان را نجات داد. 
 
زبان ارمنی یكی از زبان‌های آریایی است كه با زبان پارسی پیوندی ناگسستنی دارد، نزدیک به یك سده است كه پژوهشگران به مطالعه زبان ارمنی پرداخته‌اند و با تعداد بیشماری از واژه‌های پارسی در زبان ارمنی برخورد كرده‌اند.
 
پاره‌ای از خاورشناسان پس از مشاهده این واژه‌های همانند، گمان كردند زبان ارمنی، مانند زبان اوستایی و پهلوی یكی از شعبه‌های زبان ایرانی است. 
 
"هوبشمان" (Hubshmann) دانشمند آلمانی، پس از تطبیق كلمات مترادف در زبان‌های پارسی و ارمنی اعلام داشت كه زبان ارمنی یكی از شاخه‌های مستقل زبان آریایی است و از رشته زبان فارسی نمی‌باشد، ولی زبان‌های ارمنی و پارسی دارای روابط خویشاوندی نزدیكند و بخشی از كلمات این دو زبان مشابه یكدیگرند.
 
 زبان ارمنی هنگام تكامل، به علت وجود شرایط سیاسی ،فرهنگی و اقتصادی خاص، تركیب كلمه‌های خود را تا اندازه‌ای از زبان پارسی گرفته است، چنانكه از یازده هزار كلمه‌های ریشه‌ای زبان ارمنی ، یكهزار و چهارصد و یازده كلمه آن از زبان فارسی است. 
 
در روزگار هخامنشیان زبان فارسی در ارمنستان رواج بسیار داشت و طبقه‌های بالای جامعه ارمنیان برای گفتگو از زبان پارسی استفاده می‌كردند.
 
 در روزگار شاهنشاهی اشكانیان بویژه پس از آنكه تیرداد اشكانی به تخت سلطنت ارمنستان نشست و بنیانگذار سلسله اشكانی در ارمنستان گردید تعداد بیشماری از واژه‌های پهلوی به زبان ارمنی وارد شد. 
 
یكی از پژوهشگران ارمنی به نام ادیك مهرابی با بهره گرفتن از فرهنگ ریشه‌شناسی ارمنی تالیف هراچیا آجاریان، ایرانشناس و زبان شناس برجسته ارمنی به تحقیق در واژه‌های همانند ارمنی و فارسی پرداخت و فرهنگی به نام فرهنگ واژه‌های همانند ارمنی ، اوستایی ، پهلوی ، پارسی فراهم آورد و تنها در كتاب نخست این فرهنگ یكصد و سی ویك واژه همانند در زبان‌های پارسی و ارمنی كه با حروف آ، آغاز می‌گردد معرفی كرده است.
 
متاسفانه این كار پر ارج ادامه نیافت. آثاری كه از زبان پهلوی اشكانی در دسترس پژوهشگران قرار دارد اندك است و در نتیجه آگاهی از زبان پهلوی اشكانی به كلماتی محدود می‌شود كه در این آثار به كار رفته‌اند از این رو برای یافتن كلمات بیشتر زبان ارمنی می‌تواند پژوهشگران را یاری فراوان دهد زیرا كه زبان ارمنی گنجینه‌ای است سرشار از واژه‌های زبان پهلوی. در زبان ارمنی كلماتی وجود دارد كه از زبان پارسی وارد زبان ارمنی شده است، ولی این كلمات در زبان فارسی كنونی دیده نمی‌شود مانند :
 
 
 نام‌های ارمنی 
 
در عصر هخامنشیان، خصوصا در روزگار اشكانیان، ایرانیان و ارمنیان از نام‌های یكسانی استفاده می‌كردند، این نام‌های اصیل اقوام آریایی،تا اواخر روزگار ساسانیان نیز در ایران مورد استفاده قرار می‌گرفت ولی پس از حمله تازیان اندك اندك نام‌های زیبای ایرانی به دست فراموشی سپرده شد، ولی ارمنیان با نهادن این نام‌های اصیل بر فرزندان خود باعث زنده ماندن آنها گردیدند. 
 
هم اكنون بسیاری از این نام‌های ایرانی برای ایرانیان نامانوس است، تعدادی از نام‌های ایرانی كه ارمنیان تاكنون آنها را حفظ كرده‌اند به شرح زیر است: 
 
آرداشس: از نام‌های پهلوی است به معنی با عدالت فرمانروایی كردن 
 
آرداوازد: از نام‌های روزگار هخامنشیان، به معنی كسی كه بی‌گناهیش ثابت شده است (نام یكی از فرمانداران ارمنستان در زمان هخامنشیان) 
 
آرتاباز: در اوستا Artapana و در پهلوی Artaban به معنی پشتیبان راستی و درستی. 
 
آروسیاگ : از نام‌های اشكانی است كه بر دختران می‌گذاردند، به معنای عروسک می‌باشد. 
 
آرشاك : همان اشك یا ارشك است، آرشاك یكی از بزرگان پارت و بنیانگذار دودمان اشكانی است و در واقع نام صحیح اشكانیان ارشكانیان است. 
 
آرشام : نام نیای داریوش بزرگ. به نوشته كتیبه بیستون، آرشام یعنی دلیر و كسی كه نیرویی همانند خرس دارد. 
 
 
دین ارمنیان 
 
درباره دین ارمنیان پیش از پذیرفتن دین مسیح، اطلاعات چندانی در دسترس نیست، چون پس از‌ آنكه در سال 301 میلادی به كوشش "گریكورلوساوریچ"، دین مسیح دین رسمی ارمنستان گردید، برای قطع علایق و وابستگی‌های ارمنیان از دین قبلی خود كلیه آثار معابد ایزدان پیش از مسیحیت را در سراسر ارمنستان نابود كردند.
 
اكثر محققینی كه دین پیش از مسیحیت ارمنیان را مورد تحقیق و بررسی قرار داده‌اند فقط نام تعدادی از ایزدان مورد پرستش ارمنیان را فهرست‌وار ذكر كرده‌اند.
 
پاره‌ای از این ایزدان از ایزدان اقوام آریایی می‌باشند، مانند آرامازد(اورمزد) میهر(مهر) تیر و آناهیت، در مورد مهر این ایزد خاص اقوام آریایی، فقط اكتفا به بردن نام آن می‌كنند و بی‌تفاوت از كنار آن می‌گذرند، در صورتی كه مهرپرستی در ارمنستان رواج بسیار داشت و این آیین سراسر ارمنستان را فراگرفته بود. 
 
در سال 1907 میلادی در بغازكوی(در شرق آنكارا) كتیبه‌ای سفالین كشف گردید، متن كتیبه مزبور معاهده‌ای بود كه در حدود سال 1450 پیش از میلاد بین دو قوم هتیت و میتانی بسته شده بود و در آن به چهار ایزد مورد اعتماد اقوام آریایی سوگند یاد شده بود.
 
 این چهار ایزد همان ایزدان مذكور در ریگ ودا، خدای هندی‌های آریایی می‌باشند كه یكی از آنان میثرا یا مهر است، حداقل از سده چهاردهم پیش از میلاد در سراسر سرزمین‌های اقوام آریایی در قاره آسیا كه شامل هند، ایران، قفقاز، آسیای صغیر می‌گردید، ایزد مهر مورد پرستش بود. 
 
از دوره هخامنشیان مخصوصا از عهد اردشیر دوم، نام میثره(مهر) و آناهیتا صریحا در كتیبه‌های هخامنشی دیده می‌شود، هرودوت می‌گوید خشایارشا هنگام عبور از تنگه داردانل برای ایزد مهر مراسم قربانی بجا آورد.
 
 اشك ششم(174 تا 136 پیش از میلاد) نخستین پادشاه اشكانی است كه به آیین مهرپرستی گرایید و بر خود نام مهرداد نهاد (مهرداد یعنی داده ایزد مهر). 
 
از دهه هفتم سده اول میلادی یك شاخه از خاندان شاهنشاهان اشكانی در ارمنستان به سلطنت پرداختند، تیرداد، نخستین پادشاه اشكانی ارمنستان، پیرو آیین مهر بود. 
 
مردم ارمنستان تیرداد را بسیار دوست می‌داشتند، به حدی كه او به صورت یكی از قهرمانان ارمنیان درآمد و از آن پس پرستش مهر در ارمنستان گسترش بسیار یافت.
 
زمانی‌كه تیرداد، برادر بلاش شاهنشاه اشكانی ایران زمین به پادشاهی ارمنستان برگزیده شد كشمكش فراوانی را بین ایران و روم پدید آورد.
 
بلاش و نرون قیصر روم، سرانجام توافق كردند كه تیرداد تاج پادشاهی ارمنستان را از دست نرون بگیرد، تیرداد در سال 65 میلادی عازم روم گردید و در سال 66 میلادی تاج پادشاهی ارمنستان را از دست نرون دریافت كرد.
 
 تیرداد چون به حضور نرون رسید، برای خوش آمد نرون به او گفت كه وی را مانند مهر خدای خود پرستش خواهد كرد، تیرداد نرون را دعوت به پذیرفتن آیین مهر كرد و نرون به آیین مهر گروید.
 
در ارمنستان مهرپرستی به تدریج  پرستش سایر ایزدان را تحت‌الشعاع خود قرار داد، در ارمنستان باستان همانند ایران باستان هر روز از روزهای ماه نامی داشت، هشتمین روز ماه میهر(مهر) نام داشت.
 
 هفتمین ماه از ماه‌های سال ارمنی مه هه كان (Mehekan) نامیده می‌شد.(مه هه كان نامی است ماخوذ از مهر). 
 
پاره‌ای از نام‌های ارمنی از دو جزء تشكیل گردیده است كه جزء اول آن مهر است مانند میهرداد(یعنی داده مهر) میهرانوش(یعنی دختر مهر) میران(پرستشگاه مهر و آتشین) و مهروژان. 
 




ایران و ارمنستان 
 
مهرابه‌های مهرپرستان به سوی شرق ساخته می‌شد تا اولین پرتو خورشید وارد آن شود ، محراب در كلیساها فرق مختلف مسیحیت جهت خاصی ندارد ولی محراب كلیساهای ارمنی بسوی شرق است ، بسویی كه آفتاب ( مهر ) از آنجا طلوع می‌كند.
 
همان سویی كه محراب‌های مهرپرستان در جهت آن ساخته می‌شد، در روزگار هخامنشیان و اشكانیان ، ایزدان یكسانی مورد پرستش ایرانیان و ارمنیان بود ، در ایران هخامنشی ، میثرا ( مهر ) ، آناهیتا و اهورامزدا ، سه ایزد اقوام آریایی مورد پرستش بودند ، در ارمنستان نیز همان ایزدان پرستش می‌شدند. 
 
آگاتانگقوس ، مورخ شده چهارم میلادی ، نام پاره‌ای از معابدی را كه پس از پذیرفتن دین مسیح در ارمنستان ویران كردند نام می‌برد كه عبارتند از : معبد آرامازد ( اورمزد ) در قلعه هان ، معابد آناهیتا در شهرهای آرتاشاد و پرز و معبد مهر در باگایاریچ. 
 
در روزگار اشكانیان در ارمنستان پرستش مهر عمومیت یافت به حدی كه تا این عصر نیز آثار و علایم و شواهد آن در بین ارمنیان به خوبی مشاهده می‌گردد.
 
تا پایان پادشاهی اشكانیان ، دین ایرانیان و ارمنیان یكی بود و ایزدان یكسانی مورد پرستش هر دو جامعه قرار داشت. 
 
جشن‌های مشترك ارمنی - ایرانی 
 

ایرانیان و ارمنیان از دیرباز جشن‌های مشتركی داشته‌اند، این جشن‌ها از جشن‌های خاص اقوام آریایی است و ارتباطی با دین خاصی ندارد. بعدها این جشن‌ها با بعضی از ادیان ارتباط داده شد.
 
از قدیمی‌ترین جشن‌های ایرانیان و ارمنیان جشن تیرگان، آب‌پاشان یا آب‌ریزان است، ارمنیان این جشن را وارداوار می‌نامند. 
 
در گاه‌شماری ایران باستان، سال دوازده ماه سی روزه تقسیم می‌گردید كه سیصد و شصت روز می‌شد، پنج روز باقی‌مانده را (خمسه مسترقه) به طور معمول به آخر ماه هشتم می‌افزودند.
 
هر روز از روزهای ماه نامی خوانده می‌شد كه به طور معمول، نام یكی از امشاسپندان و یا یكی از فرشتگان آیین زرتشتی بود. 
 
زمانی‌كه نام روز و ماه با هم موافق می‏فتاد، آن روز را جشن می‌گرفتند، سیزدهمین روز ماه، تیر نام داشت، در روز سیزدهم تیر(روز تیر در ماه تیر) جشن تیرگان گرفته می‌شد.
 
جشن تیرگان یا آب‌پاشان كه در فصل تابستان و هنگام كمی باران برگزار می‌گردید در حقیقت نوعی مراسم طلب باران بود، این جشن از كهن‌ترین جشن‌های ملی ایرانیان است، در جشن تیرگان یا آب‌پاشان مردم بر روی یكدیگر آب می‌پاشند. 
 
كهن‌ترین سندی كه در آن از برگزاری جشن تیرگان در دوره مادها اشاره شده است تلمود بابل و تلمود اورشلیم است، در تلمود اورشلیم چنین آمده است : 
 
«… در بابل سه جشن دارند، و در مدی سه جشن ، جشن‌های بابلی عبارت است از موهری، كونونی، كونوتا و جشن‌های مدی، نوسردی، تریسكی و مهرنكی. در تلمود بابلی جشن‌های ایرانیان را با تصحیف زیاد چهار عدد ذكر كرده است.»
 
در تلمود بابلی ، همانگونه كه لازاروس گولد شمیدت، مترجم تلمود به زبان آلمانی اشاره كرده، چهار جشن است ولی در تلمود اورشلیم كه فقط نام سه جشن مادی آمده اسامی به نسبت واضح‌تر است، این نام‌ها عبارتند از موتردی ـ تریسكی و مهرنیكی كه به آسانی می‌توان تشخیص داد كه همان نوسرد، تیرگان و مهرگان است و این مطلبی است كه تاكنون چند نفر از دانشمندان آن را بیان و تایید كرده‌اند. 
 
تازیان كه پس از زوال دولت ساسانی به ایران زمین تاختند با تمدن و فرهنگ گرانبار ساسانی مواجه گشتند و مهاجم به ظاهر پیروز نه فقط موفق به قطع دلبستگی و پیوندهای این ملت كهنسال با جشن‌های ملی و سنن باستانی نگردید، بلكه به سبب تمدن و فرهنگ درخشان و برتر ایران زمین حتی مجبور به پذیرش و اجرای برخی از جشن‌های ایرانیان گردید. 
 
ایرانیان جشن تیرگان را فراموش نكردند و همانند سایر جشن‌ها و سنن ملی، آن را بزرگ و گرامی داشتند و در حفظ و برگزاری آن پایمردی كردند. 
 
ابوریحان بیرونی از جمله نخستین نویسندگان ایرانی است كه در مورد تیرگان مطالبی نوشته و علت برگزاری جشن تیرگان را جنگ افراسیاب تورانی و منوچهر ایرانی دانسته است.
 
ولی نكته بسیار با ارزش داستان ابوریحان بیرونی جانبازی آرش در راه میهن و پرتاب تیر به وسیله اوست، چون با وجود این كه آرش آگاهی كامل داشت كه در صورت پرتاب تیر بدنش پاره پاره خواهد شد ولی جان بركف نهاد و آماده جانبازی در راه وطن گردید. 
 
 
"گردیزی" مورخ سده پنجم هجری قمری، انگیزه برگزاری جشن تیرگان را همانند ابوریحان بیرونی قهرمانی و تیراندازی آرش می‌داند، تا پایان عصر صفویه جشن تیرگان یا آبریزان در سراسر ایران زمین برگزار می‌گردید. 
 
از شاهان صفوی، شاه عباس توجه بسیار به این جشن نشان می‌داد و به صورت یكی از جشن‌های مورد علاقه شاه‌عباس در فصل تابستان درآمده بود و علاقه پادشاه صفوی به برگزاری این جشن به حدی بود كه گاهی خود نیز در مراسم آن شركت می‌جست و بر روی مردم آب می‌پاشید.
 
بیشتر مورخان ، سیاحان و سفرای كشورهای اروپایی مقیم دربار شاه عباس از علاقه او به این جشن مطالب بسیاری نوشته‌اند. 
 
از قرن دوازدهم هجری قمری اندك اندك این جشن شادی‌آفرین به دست فراموشی سپرده شد و فقط زرتشتیان ایران در حفظ آن كوشیدند و تا هم‌اكنون نیز آن را در روز سیزدهم تیرماه برگزار می‌كنند. 
 
جشن وارداوار ارمنیان 
 
در گاه‌شماری ارمنستان باستان یك سال عبارت بود از دوازده ماه سی روزه كه پنج روز(خمسه مسترقه) به آخر ماه دوازدهم می‌افزودند كه بر روی هم سیصد و شصت و پنج روز می‌شد.
 
 روز اول خمسه مسترقه ارمنیان مصادف با ششم اگوست بود كه جشن وارداوار گرفته می‌شد، در این جشن ارمنیان بر روی یكدیگر آب می‌پاشیدند و كبوتر پرانی می‌کردند.
 
اكثر محققانی كه اعیاد پیش از مسیحیت ارمنیان را مورد بررسی و تحقیق قرار داده‌اند، جشن وارداوار یا آب‌پاشی را مربوط به الهه آستقیگ، یا آناهیت(آناهید) می‌دانند. 
 
به موجب افسانه‌های ارمنی، آستقیگ الهه زیبایی، باروری ، حاصلخیزی و حافظ آب‌ها بود، در جشن الهه مزبور، مسیر حركت او را با گل می‌آراستند.
 
گل سرخ قبلا سفید رنگ بود، اما هنگامی كه آستقیگ با پای برهنه بر روی گل‌ها گام نهاد، خارهای گلها پای او را مجروح ساختند، و از خون الهه آسقیگ گل‌های سفید به رنگ سرخ در آمدند. 
 
جشن سده و جشن دیارنداراج 

 
از دیگر جشن‌های مشترك ایرانیان و ارمنیان جشن آتش‌افروزی است، كه ایرانیان آن را جشن سده و ارمنیان جشن درندز یا دیارنداراج می‌گویند.
 
این جشن نیز از جشن‌های خاص اقوام آریایی است كه بعدها همانند سایر جشن‌های اقوام آریایی پیرایه‌هایی بر آن بستند و در پاره‌ای موارد در قالب جشن‌های مذهبی درآوردند. 
 
در مورد انگیزه افروختن آتش در جشن سده كه در آبان روز از ماه بهمن(هم بهمن ماه) برگزار می‌گردید، هریك از نویسندگان و شعرا روایتی دارند. 
 
فردوسی نامور، پیدایش جشن سده را به هوشنگ شاه پیشدادی نسبت داده و می‌گوید: «هوشنگ شاه پیشدادی در شكارگاه به ماری سیاه و بزرگ برخورد، سنگی گران به سوی مار پرتاب كرد، آن سنگ به سنگی دیگر برخورد كرد و جرقه برخاست. جرقه در خس و خاشاك اطراف سنگ آتش پدید آورد و مار گریخت، هوشنگ شاه پیشدادی برای پیدایش آتش با اطرافیان خود به جشن و سرور پرداختند.» 
 
 
در ارمنستان باستان آتش به عنوان عنصری كه دارای صفات زنانه است به حساب می‌آمده و همیاری نزدیكی با آب، به عنوان عنصری كه صفات مردانه دارد، داشته است. 
 
در افسانه‌های كهن ارمنی آمده است كه در قله كوه پاقات خانه آرامازد(اورمزد) و آستقیگ قرار داشت، در قله پایین‌تر به سمت جنوب‌شرقی خانه آتش بود، آتشی خاموش نشدنی. 
 
در پای كوه چشمه‌ای عظیم وجود داشت، آنها(خواهر) آتش و (برادر) چشمه را سوزاندند، در غارهای این صخره دو اژدها زندگی می‌كردند، شیطان‌صفت و سیاه‌رنگ كه مردان جوان و دختران باكره به پای آنها قربانی می‌شدند.
 
شیطان‌ها در حالی‌كه از این خونریزی شاد می‌شدند، قیافه‌های وحشتناك به خود می‌گرفتند و نور و رعد و برق خروشانی از طریق محراب آتش و چشمه بوجود می‌آورند. 
 
به دلیل آنكه آتش را خواهر و چشمه را برادر می‌خواندند، هیچ‌كس خاكستر را دور نمی‌ریخت بلكه آنها را با اشك‌های برادر(چشمه) پاك می‌كردند. 
 
به سبب از بین رفتن كلیه آثار اعیاد پیش از مسیحیت در ارمنستان آگاهی در مورد جشن آتش‌افروزی مبهم است و اندك،  پذیرفتن جشن درندز در زمره اعیاد كلیسای ارمنی مبین علاقه شدید و ناگسستنی ارمنیان به این جشن بوده است. 
 
 
انتهای پیام/
 
منبع:درگاه تعاملات ایران و ارمنستان
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.