به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،به نظر می رسد که بین دیدگاه پوتین و رهبران کشورهای غربی در قبال اوکراین فرسنگها فاصله وجود دارد. واقعا در ذهن وی چه می گذرد؟ آیا پوتین با استقرار نیروهای نظامی خود در جزیره کریمه که در 19 فوریه 1954 از سوی اتحاد جماهیر شوروی به مناسبت قدردانی از اتحاد 300 ساله اوکراین با شوروی به این کشور واگذار شد، به دنبال تجزیه اوکراین است؟ آیا وی واقعأ دیگر با واقعیات سروکار ندارد آنگونه که مرکل می گوید؟ یا آیا اینکه وی به این نتیجه رسیده است که باید منطق خود را برای شکل گیری امپراتوری روسیه دنبال کرده و برای احیای روزهای پرافتخار گذشته، کریمه را به خاک روسیه ملحق کند؟
پوتین نه تنها در دنیای دیگری قرار ندارد بلکه اتفاقا دیدگاهی کاملا واقعگرایانه به دنیای خود دارد که از حس ملیگرایانهای قوی وی نشأت گرفته است. پوتین که در جریان برگزاری بازیهای المپیک زمستانی در سوچی قرار داشت و در قبال آنچه که در اوکراین می گذشت سکوتی تعجبآور داشت، می دانست که برگزاری بدون حادثه المپیک با اعتبار وی و روسیه بشدت گره خورده است و توانست با برگزاری این مسابقات به بهترین نحو ممکن نه تنها به وجهه کشورش در جهان اعتباری بیشتر ببخشد، گوشهای از روسیه مدرن را در برابر دیدگاه جهانیان به تصویر بکشد؛ روسیهای که وی برای احیای قدرت و غرور آن، از رویارویی با هیچ مانعی هراسی ندارد و اکنون که از المپیک شوچی رهایی یافت به اصل خود بازگشته و آن جاهطلبیهایی است که برای روسیه نوین مد نظر دارد.
پوتین دوره برگزاری مسابقات المپیک با پوتینی که ابتکار عمل در قبال بحران اوکراین را به دست گرفته تفاوتهای بسیاری دارد به گونهای در مذاکراتی تلفنی با مرکل " تاکید کرد که اقداماتی که روسیه در رابطه با اوضاع در اوکراین انجام داده است، کاملا مناسب با تحولات در حال وقوع در این کشور است." اوکراین تا چه میزان برای پوتین اهمیت دارد که در قبال آن از"اقدامات کاملا مناسب" سخن می گوید؟ پوتین بخوبی می داند که اوکراین برای صدها سال بخشی از امپراتوریهای تزاری و استالینی بوده و باقی ماندن آن در حوزه نفوذ روسیه از اهمیتی حیاتی برخوردار است. پوتین اوکراین را در امتداد تاریخچه پرعظمت کشورش می داند و دیدگاهش نیز این چنین شکل گرفته است. در پی اتفاقات نوامبر گذشته که اوکراین ممکن بود با پذیرش احتمالی عضویت در اتحادیه اروپا وابستگیهای اقتصادی و سیاسی خود به مسکو را قطع کند، پوتین به سرعت وارد عمل شد تا این احتمال را در نطفه خفه کند و به یانوکوویچ رییس جمهوری اوکراین دریافت 15 میلیارد دلار وام را به همراه کاهش قیمتهای گاز را پیشنهاد داد که برای سروسامان دادن به اوضاع اقتصادی خود هزینه کند و البته مناسبات کیاف با مسکو را حفظ نماید در عین حال که مانع شکلگیری تصور استقلال و عدم وابستگی از کرملین در اذهان مردم شود.
پوتین هیچگاه اجازه خروج اوکراین از حوزه نفوذ روسیه را نخواهد داد و وقتی وی از "اقدامات مناسب" در قبال اوکراین سخن می گوید منظورش چیزی جز این نیست که برای حفظ اوکراین در مدار روسیه از هیچ اقدامی دریغ نخواهد کرد. پوتین مدتهاست که هشدارهایش را داده است.
با این حال اوکراینیها دست به اعتراضات گستردهای در کیاف زدند که با درگیریهای خونینی با نیروهای امنیتی اوکراین همراه بود و در نهایت رهبران معترضان با یانوکوویچ-این متحد روسیه- و وزرای خارجه لهستان، آلمان و فرانسه دیدار و همگی توافق کردند که یانوکوویچ تا ماه دسامبر در قدرت باقی مانده و پس از آن انتخاباتی تحت نظارتهای بین المللی برگزار شود اما طی 48 ساعت این توافق نقض شد و با فرار یانوکوویچ که دردسرهای جدیدی را برای مسکو رقم زد، پارلمان اوکراین دولت جدید و البته بی تجربهای را منصوب کرد که با خوشبینی از سوی غرب پذیرفته شد و مسکو نیز با عدم تایید آن بر بی اعتباری آن صحه گذاشت و طی چند روز آتی، مقامات ارشد روس از هراس از دست دادن کنترل خود بر اوکراین، انتقادات از رهبران جدید اوکراین را از سرگرفته و آنها را "ملیگرایان افراطی" نامیدند و حتی میدویدیف نخست وزیر روسیه اوضاع در کیاف را مبتنی بر "بیقانونی" و "بشدت بی ثبات" ذکر و پیش بینی کرد که "اوضاع کنونی به انقلاب جدید و خونریزی منجر خواهد شد."
پوتین هشدارهایش را عملی کرد و اوایل هفته جاری نیروهای روسی در کریمه مستقر شدند که از جایگاه راهبردی برای اوکراین و دسترسی به دریای سیاه برخوردار است که روسها سالهاست که پایگاه دریایی بزرگی را در آن حفظ کردهاند و در عین حال به نظر می رسد روسیه برنامههای جدیای برای نیمه شرقی روس نشین اوکراین دارد به گونهای که کرملین طی بیانیه ویژهای تصریح کرد که "گسترش خشونتها به شرق اوکراین و کریمه به روسیه حق حفاظت از منافع و جمعیت روسزبان این مناطق را خواهد داد."
روسیه با وجود تمایلات ملیگرایانه و موضعگیریهای تندی که در قبال برخی تحولات اتخاذ می کند، نسبت به بروز هرگونه ناآرامی در روسیه هراس دارد و هنگامی که دهها هزار روس در قبال انتخاب وی به عنوان رییس جمهور، دست به اعتراضاتی زدند وی در قبال چنین اعتراضاتی خویشتنداری نشان داد و پس از آنکه تظاهرات بشدت ضد وی شد اقدام به مقابله با آنها کرد. پوتین سابقه برخورد با ناآرامیها را دارد و سرکوبی که در چچن صورت داد نمونهای از رفتارهای اینچنینی وی است و در قبال رشد اسلامگرایی در داغستان نیز از خود شدت عمل نشان داد و به نظر می رسد وی آمادگی لازم را برای حفظ اوکراین در مدار روسیه با ابزارهای شدیدتری نظیر قطع صادرات گاز به اوکراین که بشدت به آن وابسته است آنهم در سرمای طاقتفرسای این کشور داراست گرچه بهرهگیری از نیروی نظامی نیز از جمله اهرمهایی است که پوتین نشان داده در بهرهگیری از آن برای حفظ آنچه که منافع روسیه می داند، درنگ نخواهد کرد. واکنش نظامی روسیه به گرجستان هنوز هم در اذهان باقی مانده است.
گرچه غربیها نیز بیکار ننشسته و لفاظیهای شدیدی را در قبال عملکرد پوتین در کریمه و مواضع وی درباره اوکراین داشته اند و تهدید به تحریم نشست جی هشت که برگزاری آن در ژوئن در سوچی برنامه ریزی شده، کرده و حتی از امکان بیرون کردن روسیه از این گروه و اعمال تحریمهای تجاری سخن راندهاند و ممکن است این اقدامات لطمات اقتصادی برای روسیه به همراه داشته باشد، پوتین نشان داده که خود را برای سناریوهای بدتری نیز آماده کرده است و دیدگاهایش درباره اوکراین را تغییر نخواهد داد.
سالها پیش هنگامی که رهبری به مراتب پیرتر و ضعیفتر چون لئونید برژنف در راس کار بود و شوروی ارتش سرخ را راهی افغانستان کرد تا به زعم خود حکومت کمونیستی را از مشکلاتش نجات دهد، غرب واکنش جدی نشان داد و جیمی کارتر رییس جمهوری وقت آمریکا به تحریم المپیک مسکو تصمیم گرفت. روابط غرب و شرق بشدت به تیرگی گرایید اما برژنف سیاست خود را تغییر نداد. وی کاری را انجام داد که از نظر وی برای حفاظت از منافع روسیه مجبور به انجام آن بوده است و حال روسیه مدرن و قدرتمند با رهبری مقتدر و جاهطلب چون پوتین به مراتب در جایگاهی است که برای حفاظت از منافع خود ذرهای عقبنشینی نخواهد کرد. غرب با رقیب سرسختی روبروست.