خسرو پرویز سپهسالاری داشت که به لشکرکشی و دشمن کشی معروف بود. اما این سپهسالار مورد حسادت دیگران بود. روزی حاسدان نزد شاه رفتند و از او بدگویی کردند که او قصد سرکشی دارد. شاه گفت: می گویید با او چه کنم؟ جملگی گفتند: او را بند باید کردن، شاه پذیرفت و دستور داد مواجب او را دوبرابر کنند و مقام او را نیز بالاتر برند. حاسدان گفتند: قرار بود که او را در بند کنید؟ شاه گفت: من هم همین کار را کردم، اما بند را بر دل او نهادم نه بر پای او.
«روضة الانوار»
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید