سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

8اسفند و طرح ناموفق ترور محمدعلی شاه

این اقدام یک تصمیم جمعی بود که «از جانب گروه انقلابی به رهبری حیدرخان (عمواوغلی) و حوزه اجتماعیون عامیون تهران با مشارکت انجمن آذربایجان» صورت گرفت.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، در حالی که پیش از ظهر جمعه 15 محرم 1368 مطابق 8 اسفند 1286 نمایندگان مجلس با شاه دیدار و گفت‌وگو داشتند، بعدازظهر همان روز، هنگامی که شاه برای گردش به دوشان‌تپه می‌رفت، در حین عبور از خیابان باغ وحش تهران مورد سوءقصد قرار گرفت و دو نارنجک به سوی کالسکه او پرتاب شد. چند تن کشته و زخمی شدند، اما شاه جان سالم به در برد.

این اقدام یک تصمیم جمعی بود که «از جانب گروه انقلابی به رهبری حیدرخان (عمواوغلی) و حوزه اجتماعیون عامیون تهران با مشارکت انجمن آذربایجان» صورت گرفت.

طرح قتل محمدعلی شاه هنگامی صورت گرفت که همکاری محمدعلی شاه با مشروطیت در اوج خود بود. نه تنها رهبران مشروطه به این واقعیت اذعان دارند، بلکه سفیر انگلیس می‌نویسد: با توجه به این که در مدت اخیر رفتار خلاف مشروطگی از شاه دیده نشد، این سوءقصد خلاف انتظار بود.

محمدعلی شاه در اوایل محرم در مورد مشروطه‌خواه بودنش برای علمای نجف تلگرافی مخابره می‌کند. آنها نیز در نیمه محرم تلگرافی مبنی بر امتنان از مساعدت شاه با مشروطه ارسال می‌دارند، اقدام دیگر محمدعلی شاه درست روز قبل از ترورش صورت می‌گیرد. او با صدور دستخطی از وکلای مجلس شورای ملی قدردانی و اعلام می‌کند روز افتتاح مجلس در عمارت جدید رسما در آنجا حاضر خواهد شد. پس از قرائت دستخط شاه همه وکلای مجلس شورای ملی یکدفعه زنده‌باد اعلیحضرت می‌گویند و هیاتی را انتخاب کردند که برای عرض تشکر به حضور شاه برسند. تقی‌زاده و امام جمعه خویی هم در زمره منتخبان بودند. شاه نیز با مهربانی آنها را پذیرفت و گفت‌گوهای دوستانه‌ای صورت گرفت.

امین‌السلطان، صدر اعظم ایران نیز درست در روزی ترور شد که همه شواهد و قرائن حاکی از برقراری سازش میان دولت و ملت بود. امین‌السلطان پس از حضور در مجلس شورای ملی و قرائت دستخط شاه مبنی بر اعلام وفاداری نسبت به مشروطه و مجلس ترور شد.

به جان محمدعلی شاه هم پس از اعلام همبستگی و ملاقات دوستانه با هیات منتخب مجلس شورا سوءقصد شد. شاه گرچه از این ترور جان سالم به در برد، اما بدبینی‌اش نسبت به مشروطه‌خواهان فزونی یافت و دیگر تا هنگام رفتن به باغشاه که به واقعه به توپ بسته شدن مجلس انجامید از کاخ سلطنتی خارج نشد. در این ترور هم مرتکبان ترور مشخص نشدند.

طیف گسترده‌ای در مظان اتهام قرار گرفتند. ازجمله شخص محمدعلی شاه که عده‌ای می‌خواستند وانمود کنند او برای به دست آوردن بهانه جهت سرکوب ملیون ترتیب ترور خود را داده است، تقی‌زاده، حیدر عمواوغلی، ظل‌السلطان، ملک‌المتکلمین و بسیاری دیگر متهم شدند در ترور شاه دست داشته‌اند.

محمدعلی‌شاه خواهان شناسایی و مجازات مرتکبان این عمل بود، اما اقدامی جدی در این خصوص صورت نگرفت تا جایی که شاه نامه‌ای گلایه‌آمیز به مجلس شورای ملی ارسال کرد. مجلس شورای ملی مکنون خاطر ما پیوسته چنین بوده و هست که در ضمن تمهید موجبات استحکام امر مشروطیت به قسمی اسباب جمعیت حواس وزرا و وکلای خود را فراهم نماییم که بتوانند بالاتفاق اسباب آسایش عامه را به طوری آماده کنند که رشته فساد بالمره منقطع بوده و اقویا و ضعفای ملت ایران از نعمت صحت و امان طوری بهره‌‌مند باشند که عاجزترین رعایا در مهد امن و امان از هرگونه صدمه و آسیب مصون بوده بتوانند عوض دفاع، هم خود را مصروف حفظ و آبادی وطن و تحصیل شرافت و ثروت و مکنت نمایند و لیکن ملاحظه نمایید در حالتی که اساس امنیت برای شخص سلطنت تا این درجه متزلزل باشد رعایای ممالک دوردست و اهل ثغور و سرحد و فقرای ملت اسلام و مطلق رعایا چگونه می‌توانند از جان و مال خود ایمن و راحت باشند. می‌دانم این سوءقصد که برای ما شده تا چه درجه خاطر وکلای صدیق و امین مشوش و پریشان است و لیکن انتظار داشته و داریم که از طرف مجلس بیشتر و زیادتر از شخص ما خودمان بر تعیین محرکین و گرفتاری مرتکبان به اولیای امور تأکید و تشدد به عمل آید. تاکنون که 9 روز از این مقدمه گذشته اثری و حاصلی ظاهر نشده است بیم آن داریم مرور ایام و لیالی اهمیت این قضیه را در انظار و افکار منسی داشته اقدامات جدی را که باید خیلی بیشتر از اینها در این موقع به مقام بروز آید به کلی سست و بالمال بالمره مسکوت عنه بگذارد. این است بالضروره خاطر وکلای ملت را آگاه می‌داریم.

آنچه محمدعلی‌شاه درباره‌اش هشدار داده بود به وقوع پیوست؛ هیچ کس مجازات نشد، عوامل و آمران ترور مشخص نشدند در نتیجه هدف آنان نیز در پرده ابهام قرار گرفت. حاصل ترور ایجاد جو بدبینی میان شاه با ملیون و سوق دادن شاه به سوی اقدامی عملی ضد مجلس شورای ملی شد.

رویکرد مطبوعات نسبت به این ترور

با این همه، مطبوعاتی که مدیرانشان جزو تشکل‌های سیاسی تصمیم‌گیرنده ترور بودند، پس از آن که شاه جان سالم به در برد و آنان ناکام ماندند، می‌کوشیدند به گونه‌ای قضیه را به جناح مقابل نسبت دهند تا به این گونه، هم خود را مبرا جلوه دهند و هم با نسبت دادن واقعه به دربار، چهره‌ای دسیسه‌گر از شاه ارائه کنند و در جامعه چنین وانمود سازند که دشمنی او با مشروطه چنان عمیق است که حاضر است برای بدنام کردن و سرکوب مشروطه و مشروطه‌خواهان، به طور تصنعی برای ترور خود اقدام کند. حال آن که سیر حوادث و کشف حقایق نشان داد عکس قضیه صادق است.

روزنامه صوراسرافیل در مقاله‌ای با عنوان «واقعه ناگوار» در شرح این رویداد چنین نوشت: «روز جمعه 25 محرم 1326، سه ساعت قبل از غروب آفتاب، اعلیحضرت اقدس همایونی هنگامی که به عزم فرح‌آباد از خیابان پشت تکیه بربری‌ها عبور می‌فرمودند در حالتی که [اتومبیل و] کالسکه اعلیحضرت محیط به سوارهای کشیک‌خانه و در دو طرف جاده پلیس و [ژاندارم] به قطار ایستاده بودند یک عدد [بمب] در نزدیک اتومبیل ترکیده عقب اتومبیل را سوراخ سوراخ و چند نفر را نیز مجروح و مقتول نموده در صورتی که از حسن اتفاق و نیکبختی ملت، کالسکه [ای] را که اعلیحضرت سوار بودند در صد قدمی اتومبیل حرکت می‌کرد و از این رو، از آسیب مصون مانده و عموم ملت را قرین شادی و انبساط کرد. یک بمب دیگر نیز همان وقت در کوچه نزدیک تکیه بربری‌ها بلافاصله محترق شد... از این رو، بلافاصله بساط عیش و شادکامی در تمام شهر طهران منبسط شد و یک شب در بازارها و کاروانسراها و سه شب متوالی در سردر بعضی خانه‌ها و انجمن‌ها و خیابان‌ها چراغان بود و تمام این اظهارات مسرت و سرور که فقط ناشی از حس محبت مخصوص ملت نسبت به ذات ملوکانه و بدون حکم حاکم یا امر بلدیه بود بهترین دلیلی بر حسن احساسات ملت بالنسبه به شخص اعلیحضرت همایونی می‌باشد و از این طرف دیگر، پیغامات محبت‌آمیز اعلیحضرت شهریاری نیز در جواب تبریک انجمن‌ها و فرمایش‌های حضوری ملوکانه و وزرا و وکلا تمام ناشی از حسن‌نیت و اطمینان کامل ذات شاهانه نسبت به ملت می‌باشد.

روزنامه مساوات، مانند دیگر روزنامه‌های همسو با آن، رفتاری واژگونه از خود نشان می‌دهد. این روزنامه در شماره‌های 14ـ10، 17، 18 و 25 خود نزدیک به 26 ستون مطلب درباره قتل یک شهروند به نام فریدون، همراه با شور و احساس و همدلی و همدردی فراوان، نوشته و ضمن القای بدبینی و حمله به همه مخالفان سیاسی و متهم ساختن آنها، از همه ملت می‌خواهد که «تا آخرین نقطه دادخواهی با تمام قوی [:قوا] در مجازات اشرار ایستادگی کنند، اما همین روزنامه تنها در شماره‌های 15، 21 و 24 خود به موضوع ترور شاه پرداخت و تقریبا شش ستون را به آن اختصاص داد. از این مقدار هم تنها در یک ستون آن به درج خبر ترور و اظهار این که آرامش و وحدت مورد نیاز است، بدون هیچ گونه اظهار تأسف و همدردی، بسنده شده که به نظر می‌رسد بیشتر به خاطر خالی نبودن عریضه نوشته شده است و در پنج ستون دیگر آن به انتقاد از دستگیری متهمین واقعه و دفاع از آنها پرداخته است.

روزنامه روح‌القدس هم موضعی مانند دو روزنامه یاد شده دارد با این تفاوت که در بیان مطالب از نزاکت ویژه‌ای! برخوردار است برای نمونه، در حالی که مسئولان همین روزنامه و دیگر روزنامه‌های همسو با آن از طراحی و برنامه‌ریزی قضیه ترور شاه و عاملان حقیقی آن به خوبی آگاه بودند، اما در یک شگرد تبلیغاتی در پی آن بودند تا از یک سو آن را به جناح مخالف نسبت دهند از دیگر سو با بزرگنمایی موضوعات جانبی و بی‌اهمیت، از قبیل برخورد اطرافیان شاه با مردم، صرف‌نظر از صحت و سقم آنها، اهمیت واقعه اصلی را تحت‌الشعاع قرار دهند. دیگر روزنامه‌های مشروطه‌خواه هم همین شیوه را پیشه کردند.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.